۹ آبان ۱۴۰۳
آنچه شد و آنچه باید میشد
فناوری ارتباطات یکی از حیاتیترین فناوریهای سابقهدار است که در فناوریهای نوظهور نیز جایگاه برتر و پایهای را به خود اختصاص داده است ولی متاسفانه به دلیل سوء عملکرد متولیان و بازیگران اصلی نه تنها نتوانسته از جایگاه خدماتی مقبول در کشور برخوردار شود بلکه روزبهروز سیر قهقرایی پیش گرفته و حال و روز خوشی ندارد. شاید بیانصافی باشد که تمامی ناکارآمدی و ضعفها را ناشی از عملکرد وزارت ارتباطات بدانیم لکن به دلیل نقش ویژهای که وزارت مذکور در توسعه حوزه ارتباطات داشته، نقد عملکرد آن حائز اهمیت است. از منظر بینالمللی تعریف فناوری و صنعت ارتباطات به خصوص پس از همگرایی با فناوری اطلاعات را میتوان در ایفای نقش بسزا در تحول خدمات و صنایع از طریق دیجیتالی شدن خلاصه کرد. حضور این فناوری در حوزههای مختلف شهرسازی (شهر هوشمند) صنایع (کارخانههای هوشمند) و دیجیتالی کردن صنایع مالی، آموزشی و... در عرصه بینالملل تاثیر بسزایی بر بروز اقتصاد دیجیتالی گذاشته و منجر به حصول نرخ رشد قابل توجهی در شاخصهای مختلف توسعهای شده که تفصیل آنها از حوصله این نوشته خارج است. آنچه در حال حاضر در کشور مشاهده میشود این است که تقریباً هیچ آثاری از توسعه فراگیر این فناوری دیده نمیشود. انتظار میرفت در دهه گذشته به خصوص نیمه دوم دهه ۲۰۱۰ در حوزه دیجیتالی کردن و هوشمندسازی حوزههای مختلف، سیاستگذاران عمومی به خصوص وزارت ارتباطات سیاستهای مشخصی مطرح کرده و به تصویب مبادی ذیربط رسانده و در اجرای آن از سوی بخشهای مختلف خصوصی و ذینفع نظارت میکرد. اولین مشکل وزارت تکیه به ماموریت و شرح وظایف بسیار سنتی و گذشتهگراست و مختصر اقدامات ضعیف نیز حاکی از آن است که انگار نه انگار در ۲۰ سال گذشته به خصوص در دهه اخیر در حوزه ارتباطات و اطلاعات اتفاقهایی افتاده است. جا داشت وزارت ارتباطات با بازنگری مجموعه قوانین و روندهای فناورانه و سایر رخدادها...