۹ مهر ۱۴۰۳
چگونه توسعه دهندگان ترمز رویای استارتآپ ها شدند
مرگ ایدهها
اسفندماه گذشته اتفاق عجیبی افتاد. برای نخستین بار در جهان یک شهر به تنهایی میزبان پنج استارتآپ ویکند بود. لازم نیست راه دوری برویم؛ این شهر رکوردشکن، کالیفرنیا، سانفرانسیسکو، لوسآنجلس، بوستون یا یکی از این مناطق محبوب استارتآپی نبود. آن شهر تهران بود و مکان این پنج استارتآپ ویکند هم دانشگاههای امیرکبیر، شهید بهشتی، علم و صنعت تهران و شریف بودند. در این پنج رویداد در مجموع ۵۰۰ نفر شرکت کردند و اگر خوشبین باشیم در انتهای آن هفته ایران به صورت بالقوه صاحب ۵۰ استارتآپ در حوزه فناوری و رایانه شد. اما در بین هیاهوهای استارتآپی جای یک مهره کلیدی رو به فراموشی است. برنامهنویس و به معنای کاملتر آن توسعهدهنده و طراح کسانی هستند که به ایدههای روی کاغذ جان میدهند. نتیجه این میشود که ما چند وقتی است با انبوهی از ایدههای ناب و طرحهای کسب و کار فوقالعاده و دقیق مواجه هستیم که هرگز فرصت زنده شدن نمییابند و مراسمهای استارتآپی پر شده از افرادی که با ایدههایشان آمدهاند و تعداد کمی موفق میشوند توسعهدهندهای را برای پیادهسازی ایدهشان پیدا کنند.در ایران ۶۰۰ هزار نیروی آمادهبهکار داریم که از رشتههای کامپیوتری فارغالتحصیل شدهاند. از این مقدار ۸۰ هزار نفر در مقاطع دکترا و کارشناسی ارشد و ۵۲۰ هزار نفر فارغالتحصیلان کارشناسی هستند. کافی است کمی به شرکتهای نرمافزاری و محیطهای دانشگاهها نگاه کنیم تا متوجه شویم بیش از نیمی از این جمعیت هرگز وارد صنعت نمیشوند.
خوب: ایده میبارد رضا برزگری دانشجوی سال آخر نرمافزار یک روز مانند خیلیهای دیگر ایدهای به ذهنش میرسد و پس از بررسیهای بسیار متوجه میشود این ایده هنوز به صورت موفق پیادهسازی نشده است. برای همین تصمیم میگیرد دست به کار شود. او تحت تاثیر از جو موجود در یکی از رویدادهای لیناستارتآپ ماشین شرکت میکند تا پیش از شروع کار ایدهاش را آزمایش کند و برای آن یک طرح کسب و کار بنویسد. رضا در نهایت پس از چند روز کار و صحبت با چندین نفر مطمئن میشود ایده خواهان زیادی دارد و میتواند با کمی تغییر آن را تبدیل به یک استارتآپ موفق کند. او پر انرژیتر از همیشه به دنبال تحقق رویایش میرود. چند ماه به این شکل میگذرد، همه چیز برای شکلگیری یک استارتآپ آماده است اما هنگامی که تصمیم میگیرد کار را شروع کند حقیقت تلخی مثل پتک بر سرش میکوبد. رضا با اینکه دانشجوی کامپیوتر است اما دانشش از برنامهنویسی کافی نیست. بهناز آریا مدیر آموزش کهکشان نور میگوید:«از دانشگاهها انتظار داریم مهندس نرمافزار به جامعه بدهند اما این اتفاق نمیافتد.» غدیری مدیرعامل بیان میگوید:«مشکل جدی کشور است که دانشگاهها برای تربیت نیروی متخصص برنامهریزی نشدهاند و بعضی اساتید با دانشجوها شرط میکنند پایاننامهها همه تئوری باشد و ارتباطی با صنعت نداشته باشد.» بد: توسعهدهندهها کجا هستند؟ رضا برزگری تصمیم میگیرد از میان آدمهایی که میشناسد تیمی تشکیل دهد. او با تصور اینکه بخش مهم هر استارتآپ طرح کسب و کار و برنامه تجاری است گمان میکند قسمت اصلی کار انجام شده است. رضا چند برنامهنویس و توسعهدهنده پیدا میکند اما هر بار مشکلی باعث میشود تا با هیچ کدامشان به نتیجه نرسد. هیچ کس وقت ندارد برای او کار کند و از طرفی هیچ کس حاضر نشد بدون حقوق ثابت در کار پرریسکی مانند راهاندازی یک استارتآپ او را همراهی کند. به گفته...