نسل آینده POSها، دستگاههای هوشمندی با امکاناتی فراتر از پرداخت هستند
نسل آینده پایانههای پرداخت الکترونیکی بانکی شامل دستگاههای هوشمندی خواهند بود که امکاناتی فراتر از…
۴ آذر ۱۴۰۳
با گذشت ۱۰۰ روز از حضور بایدن در راس دولت آمریکا، تفکر این دولت درمورد چین چگونه است؟
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۱۸ دقیقه
زمانی که انتونی بلینکن وزیر امور خارجه و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا برای اولین بار در دولت جدید در آلاسکا با مسئولان چینی دیدار کردند این ملاقات یک ملاقات معمول دیپلماتیک نبود. به جای صحبتهای مودبانه دیپلماتیک هردو طرف برای حدود دو ساعت انتقادات تندی نسبت به یکدیگر مطرح کردند. سالیوان و کرت کامپبل مسئول امور آسیایی دولت که در این نشست نیز حضور داشتند در سال 2019 نوشته بودند «یک اتفاق نظر فزایندهای در خصوص پایان عصر تعامل با چین در حال شکلگیری است.»
به گزارش پیوست به نقل از تکرانچ، کمی بیشتر از 100 روز از عمر دولت بایدن گذشته و دیدگاههای زیادی در مورد نحوه برخورد با روابط چین و آمریکا مطرح شدهاست. تمامی این نظرات از سوی گروههای مختلف، از گروهی که اریک اشمیدت مدیرعامل سابق گوگل آن را رهبری میکند گرفته تا مقالهای سیاسی که از طرف یکی از مسئولان دولت ترامپ که نامش را فاش نکرده، همگی پژواک «تلگراف طولانی» جورج کنان است که در زمان فعالیت به عنوان نماینده امور آمریکا در مسکو پایتخت شوروی سابق در 8 هزار کلمه نگرانیهای خود درمورد نظریه جنگ سرد آمریکا با شوروی را بیان میکرد.
اما جدال آمریکا و چین شرایط خاصی دارد، قلب این رقابت را تکنولوژی تشکیل داده و هر رقابتی با چین به پیروزی یا شکست در فضای سایبری منتهی میشود. دیوید سنجر کمی پس از ملاقات نمایندگان دو کشور در روزنامه نیویورک تایمز نوشت «بخشی از هدف ملاقات در آلاسکا این بود که چین متقاعد شود دولت بایدن برای رقابت با پکن و ارائه تکنولوژی رقابتی مصمم است.»
اما استراتژی تکنولوژی محور چین چگونه است؟ و برای موافقیت چنین استراتژی به چه چیز نیاز است؟
یکی از نشانههای امیدوار کننده این است که مسئله چین تنها موضوعی بود که دموکراتها نیز به برخی گفتههای ترامپ اذعان دارند. جوردن اشنایدر تحلیلگر چینی در گروه Rhodium و میزبان پادکست و اخبار ChinaTalk میگوید: «دوران ترامپ جرقهای بود که به روابط چین و آمریکا در واشنگتن شکل تازهای بخشید.»
درحالی که پیش از دوران ریاست جمهوری ترامپ برخی مشاوران امور خارجه تا حدی از همکاری با چین حمایت می کردند، اما حالا رقابت یا حتی رویارویی به پیشفرض اصلی تبدیل شده است. اریک بتلبرگ موقوفه کارنگی برای صلح بینالمللی (Carnegie Endowment for International Peace) یکی از اتاق فکرهای بزرگ آمریکا میگوید: «دموکراتها، حتی آنهایی که در دوران اوباما فعالیت کردهاند نیز رویکرد ستیزه گرایانهتری نسبت به چین دارند.»
با تکامل جریان رقابت چین-آمریکا، این رقابت در حول فلسفههای استفاده از تکنولوژی شکل گرفته است. لینزی گورمن از فعالان بخش تکنولوژیهای نوظهور در مرکز پژوهش و اتاق فکر GMF (German Marshall Fund) میگوید: «دموکراسیها در قلب خود سیستمهای بازی هستند که به جریان آزاد اطلاعات معتقدند در حالی که اطلاعات برای دولتهای خودکامه چیزی است که باید به سلاحی برای استفاده رژیم تبدیل شود. پس تعجب آور نیست که تکنولوژی که بخش زیادی از آن به ذخیره و پردازش و استفاده از اطلاعات مربوط است به نقطه عطف رابطه چین و آمریکا و رقابت گسترده دموکراسی و خودکامگی در جهان تبدیل شده است.»
در حال حاضر تکنولوژی روی هرچیزی تاثیر دارد و اهمیت بالایی به دست آورده است. تایسون بارکر از کنسول روابط خارجه GMF میگوید: «تکنولوژی و مدلهای تجاری حول تکنولوژی در واقع یک ایدئولوژی نهفته دارند. پس ماهیت تکنولوژی و نحوه استفاده از آن هم به دولتش شکل میدهد.»
این تفسیر در عمل به چه معنا است؟ بارکر میگوید: «وقتی شرکتهای چینی در جهان توسعه پیدا میکنند، هنجارهایی را با خود به همراه میآورند. پس وقتی هواوی شبکه 5G آمریکای لاتین را میسازد یا علیپی برای پرداخت دیجیتال در اروپای مرکزی استفاده میشود یا شیائومی سهم بازار بیشتری در شمال شرقی آسیا کسب میکند، این شرکتها اقتصادهای هدف را براساس اصول چینی، دیجیتالی میکنند و از هنجارهای چینی استفاده میکنند (به جای استفاده از هنجارهای آمریکایی). طبق گفته او مسئله روشن است، هرکسی آینده تکنولوژی را بهدست گیرد، سلطنت سالهای باقی مانده از قرن بیست و یک را به دست خواهد گرفت.
سنگین شدن کفه ترازوی چین باعث شده تا سیاستمداران واشنگتن ذهن خود را روی این موضوع متمرکز کنند. براتبرگ دانشمندی که به طور ویژه درمورد دیپلماسی تکنولوژی مینویسد میگوید: «من فکر میکنم که اجماع محکمی وجود دارد که تکنولوژی قلب رقابت آمریکا-چین است.» اما گورمن از فعالان بخش تکنولوژیهای نوظهور معتقد است «توافق کمی روی راهحل این موضوع وجود دارد». متخصصان دموکرات که حالا واشنگتن را در دست گرفتهاند با برداشت ترامپ از مسئله چین موافق هستند اما به رویکردی کاملا متفاوت نسبت به دولت ترامپ اعتقاد دارند.
برای مثال محدودیتهایی که دولت ترامپ تنها به دلیل چینی بودن برخی شرکتها اعمال کرد مورد وثوق بسیاری از دموکراتها نیست. والتر کر یکی از دیپلماتهای سابق آمریکا میگوید: «این یکی از مشکلهای ترامپ بود. ترامپ سختگیری گستردهای را متوجه شرکتها میکرد و به سود و ضرر آن توجهی نداشت. فشار تنها به دلیل چینی بودن سیاست خوبی نیست.»
در عوض بسیاری از دموکراتها معتقدند که تمرکز باید روی سرمایهگذاری داخلی و همکاری خارجی باشد.
دموکراتها معتقدند که برای قدرت داشتن در خارج از مرزهای ایالات متحده باید در داخل قوی باشند. بایدن رئیس جمهور آمریکا در اولین سخنرانی بزرگ خود درمورد سیاست خارجی گفت: «دیگر خط مشخصی بین سیاست خارجی و داخلی وجود دارد. هر اقدامی که در خارج انجام میدهیم باید خانوادههای کارگر آمریکایی را در ذهن خود داشته باشیم. برای شکل دادن به یک سیاست خارجی با مد نظر قرار دادن تقاضای قشر متوسط، باید به فکر نوسازی داخلی باشیم.»
جیک سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن که در دروان نامزدی هیلاری کلینتون برای ریاست جمهوری خودش را نماینده سیاست داخلی معرفی کرد میگوید: «ما به نقطهای رسیدیم که سیاست خارجی به نوعی سیاست داخلی است و سیاست داخلی به نوعی سیاست خارجی است.»
با افزایش نگرانیها درمورد عقب افتادن آمریکا در زمینه تحقیق و توسعه، این موضوع اهمیت بالایی برای تکنولوژی دارد. والتر کر، دیپلمات سابق آمریکایی که نشریه China Journal Review را منتشر می کند میگوید: «ما متوجه شدیم که سرمایهگذاری ما در بخش کمکهای دولتی و پروژههای تحقیق و توسعه که شرکتهای آمریکایی برای نوآوری در زمینههایی مثل محاسبه کوانتوم، هوش مصنوعی، تکنولوژی زیستی و غیره به آن نیاز دارند کم است.»
بازسازی و حفظ رهبری آمریکا در بخش تکنولوژی موضوع اصلی گزارشی است که اریک اشمیت مدیرعامل سابق الفابت شرکت مادر گوگل و اولین عضو هیئت مشاوره وزارت دفاع در زمینه نوآوری ارائه کرده است. این اولویتها در دوران پاندمی اهمیت بیشتری پیدا کردهاند. اشنایدر از گروه رودیوم میگوید سوال این است که «ما چطور به سیستم تحقیقی جهت میدهیم تا کاستیهای صنعتی که در بحران کووید به وضوح مشخص شد را رفع کنند؟»
در حالی که هنوز کار به اتخاذ یک استراتژی صنعتی ملی نرسیده است اما مسئولان بلند پرواز دولت بایدن به دنبال توسعه تحقیقات تکنولوژی در بخشهای مهم هستند. در این راستا، کنسول امنیت ملی که سالیوان مسئولیت آن را برعهده دارد در حال بازسازی حول موضوعات تکنولوژی است؛ بایدن اولین مشاور ارشد امنیت ملی را موظف به تمرکز روی موضوعات تکنولوژی کرده و همچنین یک مسئول رده بالا را به موضوع تکنولوژی اختصاص داده است. هدف رسیدن به همان انرژی در رقابت با چین است که در دروان جنگ سرد به توسعه دره سیلیکونی کمک کرد.
با این وجود عناصر نوآوری آمریکایی (و غربی) را نمیتوان یک راز دانست، سرمایهگذاری روی آموزش، تحقیق و استعدادها. براتبرگ میگوید: «غرب هنوز اکثر دانشگاهها، شرکتهای تحقیق و توسعه و رهبری را در اختیار دارد. هنوز قدرت رقابتی و اهرم زیادی در اختیار آنهاست.» احیا و حفظ این قدرت رقابتی تم اصلی برنامه 2 هزار میلیارد دلاری دولت بایدن برای زیرساختی است که شامل بودجه تحقیق، پشتیبانی از زنجیره عرضه، اتصال و پشتیبانی از صنعت نیمه رسانا است.
همانطور که تمامی مدیران دره سیلیکونی میگویند، یک سیستم مهاجرتی پویا و باز هم عنصر مهمی برای قدرت گرفتن آمریکا محسوب میشود. گورمن میگوید «آمریکا زمانی در بهترین حالت است که استعدادهایی از سراسر جهان را جذب میکند و ابزارهایی برای موفقیت و پیشرفت در اختیار آنها قرار میدهد». هنوز معلوم نیست که آیا دولت بایدن میتواند برای اصلاح کامل سیستم مهاجرتی با سنای جمهوریخواه به توافق برسد و حتی در صورت موفقیت دولت، نبوغ آمریکایی به خودی خود برای موفقیت کافی نیست.
رقابت تکنولوژی آمریکا و چین، چه از راه استعداد یا چه از مسیر همکاری، در خارج از این کشورها صورت میگیرد. اشنایدر میگوید: «متحدان آمریکا مهمترین و رو راستترین اهرمی است که بایدن برخلاف ترامپ در اختیار دارد.»
بایدن، بلینکن و چندین مسئول ارشد به وضوح و چندین بار رضایت خود برای همکاری با شرکای دموکراتیک درمورد چالشهای بینالمللی به ویژه درمورد منطقه اقیانوس هند-آرام را ابراز کردهاند. تصادفی نیست که بلینکن و سالیوان پس از سفری به ژاپن و کره جنوبی، دو متحد نزدیک آمریکا در این منطقه در آلاسکا با چین دیدار کردند و یوشیهید سوگا نخست وزیر ژاپن اولین رهبر خارجی بود که در کاخ سفید با بایدن دیدار کرد. او گفت: «اگر شما آمریکا را به اتحادیه اروپا، استرالیا، تایوان و کره جنوبی اضافه کنید، کفه قدرت اقتصاد و تکنولوژی بار دیگر به سمت ما سنگین میشود.»
زمین حاصل خیزی برای بلینکن و همراهانش وجود دارد. دیپلماتهای نسبت به کشورهایی که ضد چین تلقی میشوند رویکردی تهاجمی دارند. برای مثال سفارت چین در دوبلین پایتخت ایرلند توییتهایی منتشر کرد که یک زوج روزنامه نگار ایرلندی-بریتانیایی را هدف قرار میداد. این زود درنتیجه کارزاری انتقادی نسبت به پوشش انتقادی خود از سیاستهای چین نسبت به اویغورها مجبور شدند به تایوان مهاجرت کنند. این دیپلماسی «گرگ جنگجو» باعث بازخوردهای منفی شده و بسیاری از بزرگان حوزه سیاست را متقاعد کرده که شاید حق با منتقدان چین در واشنگتن باشد.
همین شاید نشان میدهد که چرا اتحادهایی برای تضمین اینترنت آزاد و دموکراتیک برای آینده تشکیل شده است. یک شبکه عرضه امن به نام 10D به رهبری بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا تشکل شده که استرالیا، هند و کره جنوبی را به کشورهای فعلی (آمریکا، انگلستان، کانادا، فرانسه، ایتالیا، آلمان و ژاپن) گروه 7G اضافه میکند. گزارش اشمیدت درخواست تشکیل اتحادی به نام ۱۲-T (منهای ایتالیا و بعلاوه فنلاند، سوئد و اسرائیل) را دارد. دیگران نیز به دنبال توسعه گروه بندیهای حوزه تکنولوژی هستند، مثلا گروه پنج چشم (Five Eyes) در زمینه اطلاعاتی که شامل آمریکا، انگلستان، استرالیا، کانادا و نیوزلند میشود یا قدرت گرفتن اتحادهای غیرفنی مثل چهار (Quad). گورمن معتقد است اعلام این موضوع که Quad- استرالیا، هند، ژاپن و آمریکا- در اولین ملاقات مجازی رهبران این گروه در ماه مارس از تشکیل کار گروهی برای فعالیت روی تکنولوژیهای نوپا خبر داد اهمیت بالایی دارد.
در حال حاضر سناتور دموکرات مارک وارنر از ورجینیا یک همکاری ۵ میلیارد دلاری در زمینه تکنولوژی را به وزارت کشور پیشنهاد کرده تا با هدف مقابله با چین با متحدان هماهنگ شوند.
آمریکا حتی با همکاری متحدانش بازهم رهبری کامل جهان را به دست نمیآورد. تصمیم دولت ترامپ برای خروج از همکاری فرا اقیانوسی که توسط دولت اوباما با ۱۰ کشور حاشیه اقیانوس آرام با هدف تنظیم استانداردهای تجاری در آسیا-اقیانوسیه انجام گرفت نشان داد که شاید رویکرد آمریکا نسبت به آسیا تا حدی که گفته میشد مثبت نیست. اتحاد پیشبردی همکاری فرا اقیانوسی (CPTPP) بدون آمریکا ادامه یافته-و حالا حتی چین هم برای پیوستن به آن تمایل نشان داده است.
رویکرد تحقیر آمیز ترامپ نسبت به اتحادهای چند جانبه نشان میدهد که واشنگتن اساس حوزه تنظیم استاندارد فنی در جهان را واگذار کرده است. پکن از این مسئله استفاده و در سیستم سازمان ملل پیشرفت کرده و حالا مسئولان چینی چهار آژانس ویژه از 15 آژانس ویژه سازمان ملل متحد را رهبری میکنند که دو مورد از آنها عمدتا روی قانونگذاری تکنولوژی تمرکز دارد: اتحادیه ارتباطات بینالمللی (ITU) که به تنظیم استانداردهای فنی جهانی کمک میکند و سازمان اموال ذهنی جهان (WIPO) که مسئول محافظت از حقوق اموال ذهنی در جهان است.
چین از تلاشهای روسیه برای بازنویسی نحوه اداره اینترنت پشتیبانی میکند. روسیه با پشتیبانی چین در سال 2019 در یک رایگیری سازمان ملل برای آغاز پیش نویس یک معاهده جدید جرایم سایبری پیروز شد. این دو قصد دارند معاهده سال 2001 بوداپست درمورد جرایم سایبری که با پشتیبانی آمریکا اجرایی شده بود را با معاهده جدید جایگزین کنند که به عقیده منتقدان با قیدهایی همراه است که «احتمالا پوششی برای مجازات مخالفان سیاسی در اختیار دولتهای مستبد قرار میدهد.» چین و روسیه در چند تلاش ناموفق سعی کردند از ITU(با رهبری چینی) برای جایگزین کردن شرکت اینترنت برای نامها و ارقام مشخص (ICANN) استفاده کنند. این نهاد خصوصی نامهای دومین اینترنتی را اداره میکند.
این تلاشها همگی بخشی از استانداردهای 2035 چین هستند. این برنامه قرار است استانداردهای چینی در زمینههایی مانند 5G و اینترنت اشیا (IoT) را جهانی کند. امیلی دی لا برایر و ناتان پیکارسیک سال گذشته در وبسایت تک کرانچ در این باره نوشتند: «پکن دو دهه قبل را برای محکم کردن جای پای خود در چندین نهاد چند جانبه صرف کرد و زمینههای صنعتی را هدف قرار داد. حالا از نفوذ خود برای تعیین مقررات آنها استفاده میکنند-تا با استفاده از آن زیرساخت جهان آینده را تعیین کند».
با وجود اتفاق نظرهای کلی، درمورد نحوه مقابله با چین اختلافاتی نیز در این زمینه وجود دارد.
در سمت شاهینها، گزارش اشمیدت میگوید که «تا اندازهای دو دستگی از لحاظ تکنولوژی در آمریکا به نفع این کشور است». اما نمیتوان گفت که این دودستگی تا چه اندازه باید باشد. بارکر از کنسول روابط خارجی GMF میگوید: «این موضوع یک واقعیت است. سوال این است که: این گسستگی تا چه اندازه باید باشد؟»
برخی به جدایی کامل اعتقاد دارند. براتبرگ نویسنده دیپلماسی تکنولوژی میگوید: «بسیاری به اینترنتهای «آزاد» و «مستبد» کاملا ججداگانه اعتقاد دارند.» موضوعات دیگری هم وجود دارد، یکی از مسئولان اطلاعاتی سابق انگلستان میگوید که «اینترنت دو قطبی و دو شاخه تاثیرات منفی و جدی از لحاظ هزینه و کاهش سرعت نوآوری خواهد داشت».
باید مشخص شود که کدام تکنولوژیها برای تولید داخلی ضرورت دارند. گورمن میگوید: «در آنجایی که از چین جدا میشویم باید این کار را هوشمندانه انجام دهیم. این احتمال وجود دارد که جدایی بیش از حد بوده و به نوآوری در آمریکا ضربه وارد کند. پس موضوع این است که چطور بدون استفاده از یک رویکرد مستبدانه که میگوید همه چیز را از یک کشور مشخص ممنوع کنید، میتوان نقاط ضعف امنیت ملی را رفع کرد.»
و حتی اگر در داخل به اجماع برسیم، متحدان آمریکا هم درمورد موضوعاتی مثل هواوی اتفاق نظر ندارند. با شدت گرفتن بحث درمورد نقش شرکتهای چینی در 5G و در حالی که فرانسه و انگلستان در حال جمعآوری زیرساخت چینی هستند، بحث درمورد نقش اقتصاد و تکنولوژی چین در اروپا هنوز ادامه دارد.
انگلستان در تحلیل یکپارچه از سیاست خارجی و دفاعی که در ماه مارس منتشر کرد اذعان دارد که «افزایش قدرت جهانی چین خطری برای منافع انگلستان محسوب میشود» و این کشور اهداف روشنی را تعیین کرده تا به سومین «ابر قدرت علوم و تکنولوژی» تبدیل شود. فرانسه نیز برای منطقه هند-اقیانوسیه یک رویکرد باز و آزاد را در پیش گرفته که منافع چین را به چالش میکشد.
اما بسیاری هنوز رویکرد روشن در این باره ندارند. لی هسین لونگ نخست وزیر سنگاپور سال گذشته در رابطه با شرایطه خارجه گفت: «کشورهای آسیایی دوست ندارند مجبور به انتخابی بین این دو شوند». برلین نیز در استراتژی هند اقیانوسیه خود در سال گذشته نشان داد که مایل به تصمیم گیری قاطع نیست. نیوزلند که نگران تجارت مهم خود با چین است به جز در زمینه همرسانی اطلاعاتی از اتحاد Five Eyes استفاده نمیکند. در همین حال ایتالیا در سال 2019 از طرح جاده ابریشم چین در زمینه زیرساخت استقبال کرد و سال گذشته چین را «همکار استراتژیک» خواند. همچنین اتحادیه اروپا با وجود لابیهای مشخص دولت آمریکا، سال گذشته قرارداد تجاری خود را با چین منعقد کرد.
دولت بایدن در رویکردی دشوار باید بدون درخواست مستقیم از کشورها برای انتخاب بین چین و آمریکا یک اتحاد اجرایی را راهاندازی کند. براتبرگ میگوید: «اروپاییان علاقهای به جدایی ندارند اما به گوناگونی علاقهمند هستند». آنها همچنین تمایلی به پیوست به یک اتحاد به رهبری آمریکا ندارند. واشنگتن باید در عوض نحوه همکاری را تغییر دهد و یک «اتحاد بین شرکای دموکراتیک و هم نظر» ایجاد کند.
برای عملی شدن این رویکرد، آمریکا ابتدا باید مشکلاتش با متحدان را رفع کند. براتبرگ میگوید: «ما باید زیرکتر باشیم و مستقیما برای رفع مشکلاتی مثل انتقال دادهها، مالیات دیجیتال و حریم خصوصی دادهها با اتحادیه اروپا مشارکت کنیم. سلطنت دیجیتال نباید با هزینه از بین رفتن همکاری با شرکای هم نظر بهدست آید.»
برای موفقیت باید زیرک بود، چندین متخصص اعتقاد دارند که ایجاد یک اتحاد خاص درمورد موضوعات مشخص بهتر از یک اتحاد واحد دموکراتیک بر سر مسئله کلی تکنولوژی است. با این رویکرد بدون مستثنی کردن کشورهایی که در زمینههای خاص تخصص دارند (مثل سوئد در 5G و تایوان در زمینه نیمه رساناها)، گروهبندی نزدیک ادامه پیدا میکند.
واشنگتن باید به همکاری احترام بگذارد و متوجه باشد که متحدانش در تمامی زمینهها با چین قطع ارتباط نمیکنند. به عبارت دیگر، آمریکا نباید عالی را در مقابل خوب قرار دهد و همانند بسیاری از موضوعات کافی است که قدرت خود را نسبت به رقیب افزایش دهد.
گورمن از دانشمندان GMF میگوید که آمریکا هنوز هم میتواند در صحنه جهانی به رقابت بپردازد و حلقه کشورهای هم نظر خود را بزرگتر کند اما اگر قرار باشد بخشهای تکنولوژی را به شکلی مطابق با استانداردها و ارزشهای دموکراتیک بسازند باید روی آنها سرمایهگذاری کند. او میگوید: «در واقع باید یک پیشنهاد مخالف جذاب ارائه کند».
حتی اگر در آیندهای نزدیک آمریکا هنوز برتری تکنولوژی را در اختیار داشته باشد. بسیاری از آمریکاییها باید خودشان را برای آیندهای آماده کنند که دره سیلیکون بر تکنولوژی جهانی سلطنت نخواهد کرد. فعالان تکنولوژی چینی در زمینههایی مثل 5G پیشتاز هستند و شرکتهای چینی از لحاظ قیمت، کیفیت و نوآوری با شرکتهای آمریکایی رقابت میکنند. چین همچنین روی زنجیره عرضه مواد اولیه از جمله فلزات کمیاب نیز کنترل زیادی دارد.
شاید یکی از مهمترین نقاط قوت چین، نفوذ آن در تایوان باشد. تا زمانی که تایوان یکی از تولید کنندگان اصلی نیمه رسانا محسوب میشود (شرکت TSMC تایوان 90 درصد از پیشرفته ترین چیپهای جهان را تولید میکند)، صنعت تکنولوژی نسبت به تنش در روابط این دو کشور آسیب پذیر خواهد بود.
آیا تکنولوژی هم به مهره دیگری در بازی آمریکا و چین تبدیل میشود؟ بارکر میگوید دولت بایدن نسبت به دولت قبلی برای مصالحه آمادهتر است. اما مشخص نیست که این دولت در ابتدای کار خود آیا تکنولوژی را در موضوع چین در اولویت قرار میدهد یا خیر.
آمریکا در حال حاضر باید اولویتهای خود در مقابل چین را سبک و سنگین کند. با وجود نقاط ضعف دولت ترامپ، این دولت با نادیده گرفتن اویغورها و حقوق بشر در چین، برتری تجاری را در دستور کار قرار داد که حالا به برگ برندهای در دست دولت بایدن تبدیل شده است.
از سوی دیگر دولت بایدن هنوز اولویتبندی خود را مشخص نکرده است. اگر صحبتهای فعلی واشنگتن را باور کنیم، کاخ سفید معتقد است که میتواند در زمینه آب و هوا، تایوان، تجارت، حقوق بشر و چندین حوزه دیگر به صورت همزمان پیشروی کند. این موضوع به خودی خود یک نقطه ضعف است. نیل فرگوسن تاریخنگار به تازگی در بلومبرگ نوشت، زمانی که در سال 1971 هنری کیسینجر مشاور امنیت ملی وقت با چندین اولویت به چین رفت و چین تنها روی تایوان تمرکز کرد مغلوب رقیب خود شد.
دیپلماتهای پکن با وجود اشتباهاتی که دارند مذاکره کنندگان زیرکی هستند. توماس رایت از اتاق فکر Brookings هشدار داده است که اگر به دیپلماتهای چینی این اجازه داده شود، آنها بخشهای مختلف دولت را مثلا بر سر موضوع آب و هوایی در مقابل هم قرار میدهند. به همین دلیل نمیتوان با رویکردی همه جانبه به مسیر ادامه داد به ویژه در حالی که بایدن موضوعات مهم مثل 5G و تایوان را نگه داشته و موضوعاتی مثل حقوق بشر، دموکراسی و تغییرات اقلیمی را به آن اضافه کرد.
در اینجا برگ برنده بایدن یعنی متحدان آمریکا به کار میآیند. اگر بایدن بتواند کشورهای اروپایی را بر سر این موضوع متحد کند، آمریکا فشار چین در زمینه تجارت را تحمل خواهد کرد. در غیر این صورت مذاکره جداگانه بر سر این موضوع با آمریکا و متحدانش رویکرد بهتری خواهد بود.
از بین موضوعاتی که برای آمریکا اهمیت دارد، رقابت تکنولوژی یک مزیت محسوب میشود، واشنگتن در موضوعاتی مثل استراتژی صنعتی، اتحاد و حرکتهای دیپلماتیکی تنها بازیگر مهم و یا حتی بازیگر اصلی نیست. دولت بایدن میتواند برای خود قانون تعیین کند، روی تحقیق پایهای سرمایهگذاری کند و از منافع آمریکا در خارج محافظت کند اما نوآوری در آمریکا به نوآوران بستگی دارد.
منبع: TechCrunch