توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
رسیدن بهار برای همگان خوشایند نیست. فصل سبزه و درخت، باران و نوروز، گل و بلبل برای بسیاری موسم شکنجهای سبز است. از تازه شدن سال برای آنها تنها حساسیتی چسبناک باقی میماند یا زمینهایی گلآلود از بارش غیرمترقبه. روزهایی که برای دیگران نشان استراحت است برای برخی فقط زحمت کار شبانهروز دارد و تفریح بسیاری در ابتدای سال به معنای عزای برخی برای باقی عمر است اما هیچ کدام از اینها جلو آمدن لاجرم فصل سبز را نمیگیرد.
فناوری نیز از این قاعده مستثنی نیست. فصلی غیرقابل اجتناب در زندگی بشری که برای بسیاری نشان جهان وطنی، دموکراسی، شایستهسالاری و جریان آزاد رسانه یا اطلاعات است، برای بسیاری نواختن بر طبل پایان ارزشهای بومی, ساختار مقتدر، نظم عرفی یا اصول امنیتی به شمار میآید. فارغ از ویژگیهای اقلیمی، سیاسی و دینی بسیاری از گروهها در سراسر جهان این حساسیت فصلی را احساس کردهاند یا همچنان میکنند و شاید تنها وجه تمایز آنها از یکدیگر در میزان پذیرش اجتنابناپذیر بودن رویداد باشد.
گروههای موفق چه ابزار قدرت یا اکثریت را در دست داشتهاند و چه نداشتهاند کوشیدهاند فصل جدید را درک و شاید رام کنند و در صورت امکان به نفع خویش به کار گیرند. در جهانبینی آنها دنیای مجازی جهانی جدید است که باید در آن حدود قدرت، اخلاقیات و حقوق دوباره بازتعریف شود و لزوماً زدن و بستن در جهانی حقیقی در آن تغییری نخواهد داد. گروههای ناموفق همچنان فناوری را به چشم وجهی قابل حذف از زندگی روزمره مردم دیدهاند و در عصر این انکار موجودیت با چفت و بستهای قانونی، فنی یا تبلیغاتی کوشیدهاند این دنیای جدید را در چشم نهادهای قدرتمندی چون خانواده، مذهب و حکومت خطرناک جلوه دهند تا به همراه آن لاجرم برای کاربران خطرناک یا دستکم مذموم قلمداد شود.
حساسیت فصلی بسیاری از این منتقدان همیشه هم برآمده از اعتقاد یا التزام نیست. فناوری اطلاعات مانند هر پدیده انقلابی دیگری سر راه خود برای تحول، ساختارهای اقتصادی، فنی و دیوانسالاری را بر هم میزند که برای جیب یا میز برخی خطرناک است و از همین رو میکوشند آتش بر هیمه خطرات جهان برخط بریزند و مظاهر منفی آن را پررنگتر از آن چه هست کنند. همانگونه که آشکار است هیچ منطقی توان قانع کردن آنکه پول میگیرد تا درک نکند را ندارد. لیکن در این میان چاره برای فناوری چیست.
حقیقت این است که هنوز مشخص نیست اصطلاحاتی همچون نظارت، پایش، پیوست فرهنگی یا مرامنامه اخلاقی در کدام یک از این دو قطب پذیرش یا انکار جای میگیرند و بدیهی است آنچه روی این پیها ساخته میشود نیز در پایداری آنها نقش کلیدی دارد.
شاید در این میان تنها اصل آرامشبخش، یک درس از بهار اجتنابناپذیر باشد: باران سرانجام روی همه یکسان میبارد؛ حتی آنهایی که میلی به آن ندارند. آغاز بهارتان مبارک باد