توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
هنگامی که مارکز در «عشق سالهای وبا» فلورنتینو را برای بیش از نیم قرن در برزخ عاشقانهای مقابل فرمینا قرار داد، شاید هرگز نمیدانست روزگاری دنیا چنان تغییر کند که دوندگیهای معشوقش این قدر غیرقابل درک شوند. فلورنتینو در حسرت زندگی کرد تا شاید حتی شده بر حسب شانس ناگهان با معشوقهاش برخورد کند یا نشانهای از او ببیند. او نامه مینوشت، به سفر میرفت، از دیگران سراغ معشوقش را میگرفت و از هر راهی که بود او را دنبال میکرد. حالا دنیای سایبر تمام روابط را با هم گره زده است. در تحلیل یک شبکه اجتماعی یکی از مهمترین ویژگیهایی که بررسی میشود این است که به اعضا نه صرفاً به عنوان یک فرد بلکه به عنوان گره یک گراف و پلی که شما را به فرد دیگری میرساند، باید نگریست. هنگامی که با کسی دوست میشوید در حقیقت نهتنها با او بلکه با هزاران نفری که مربوط به او هستند نیز رابطهای را آغاز میکنید.
حال فرض کنید از بد ماجرا کسی بخواهد روابطش را با دیگری قطع کند. در چنین شرایطی نهتنها از او بلکه باید از شر گراف عظیمالجثهای که او را به چندین نفر دیگر هم متصل کرده، خلاص شود؛ و این تازه بخشی از ماجراست. تعدد شبکههای اجتماعی و درهمتنیدگی آنها اوضاع را پیچیدهتر کرده است. اگر او فرد مورد نظر را در فیسبوک اضافه کرده باشد، عکسها و دوستانش را در تب جستوجوی اینستاگرام میبیند، اگر روزگاری به او ایمیل زده باشد گوگل پلاس پیشنهاد میکند او را به حلقههای خود بیفزاید، اگر شمارهاش را در گوشیاش داشته باشد اپلیکیشن سوآرم میگوید او را دنبال کند تا از مکان فیزیکیاش مطلع باشد و از همه بدتر اگر او را در گوگلپلاس اضافه کرده باشد حتی در نتایج جستوجویش هم میآید. مارکز هرگز نمیدانست روزگاری قطع روابط انسانی تا این حد ناممکن میشود