۹ آبان ۱۴۰۳
سیاست در قبال شبکههای اجتماعی چیست؟
سیاستگذاران متعدد
قاعده در دنیای سیاست و حتی زندگی معمول آدمیان این است که هر رفتاری از مجموعهای از سیاستهای اصولی پیروی کند. بر این اساس هر کنشی در راستای هدفی خواهد بود و مجموعه کنشها با نظم منطقی خود میتوانند مبدأ، مقصد و راه را برای ما روشن کنند. بر مبنای این سخن است که وقتی امروز در جامعه ایرانی، برخی از مسوولان دولتی (دولت در معنای عام آن یعنی حاکمیت) علیه شبکههای اجتماعی موضع میگیرند و حتی تصمیماتی گرفته و اجرایی میکنند باید کمی خود را از سطح اخبار روزمره بالاتر آورد و دید که سیاست کشور در برخورد با این پدیدههای دوران جدید چیست. اصل اول: خوب یا بد نخستین اصلی که در سیاست کلی کشور دیده میشود عدم نفی کلی شبکههای اجتماعی است. باید دقت داشت اگرچه تعداد زیادی از شبکههای اجتماعی در کشور فیلتر هستند؛ اما چندین و چند شبکه اجتماعی داخلی تاسیس شده است و چنین رفتاری را میتوان مهر تاییدی بر اصل مفید بودن این شبکهها دانست. در عین حال در بند 4 سیاستهای کلی نظام در حوزه شبکههای اطلاعرسانی، حضور فعال و اثرگذار در شبکههای جهانی یکی از سیاستهای کشور عنوان شده کمااینکه در سیاستهای کلی مشارکت اجتماعی هم، تقويت ساز و كارهاي مشاركت همگاني به عنوان یکی از سیاستها اعلام شده است. در سند نظام جامع فناوری اطلاعات هم با وجود اینکه سلطه و شبکهسازی به عنوان دو سناریوی نظام جهانی معرفی شده، مشارکت اجتماعی و تضمین مردمسالاری دینی از طریق فناوری اطلاعات به عنوان یکی از راهبردها در حوزه شهروندان اعلام شده است. اصل دوم: شبکههای اجتماعی تهدید یا... با این حال کسی نمیتواند از این موضوع بگذرد که در چشم و ذهن و قلب حاکمیت، شبکه اجتماعی به عنوان یک تهدید ارزیابی شده است. چرا چنین است؟ دو مساله نظری و عملی موجب شده چنین مسالهای به عنوان یک تهدید ارزیابی...