یک ضربالمثل قدیمی است که میگوید: «مهمان روزی خودش را با خودش میآورد.» حدود دو ماه است که ایرانیان میزبان مهمان ناخواندهای به نام کرونا هستند؛ این مهمان در این مدت نه تنها روزی با خود نیاورده، بلکه به اصطلاح برکت را از خانهها برده و فعالیت کسبوکارهای گوناگون را کمفروغ کرده است. بسیاری از کسب و کارها در این شرایط خاص که حضور در محل کار ریسک بالایی را میطلبد برای حفظ سلامت تیمشان و ادامه فعالیت خود به خانهنشینی اجباری و دورکاری تن دادند و حتی مجبور شدند بسیاری از برنامهها و کنفرانسها و رویدادهای خود را لغو کنند و فرایندهای اداری و مدیریت پروژههایشان را به صورت آنلاین از خانه پیگیری کنند. در این روزهای درهم برهم همچنین مدارس و مراکز آموزشی و دانشگاهها نیز مجبور شدند به نوعی به دورکاری روی آورند و برای ارتباط با دانشآموزان و دانشجویان دست به دامن آموزش مجازی شوند. البته برای دورکاری و آموزش آنلاین و برپایی کنفرانسها و رویدادها به صورت مجازی ناگزیریم که از بستر و زیرساختهایی بهره ببریم. در این زمینه شرکتهای بسیاری میتوانند یاریگر ما باشند و خدمات و سرویسهای گوناگونی در حوزه اتوماسیون اداری، مدیریت آنلاین پروژهها، برگزاری وبینارها و کلاسهای مجازی ارائه دهند. شرکتگردی این ماه با شرکتگردیهای ماههای پیشین بسیار متفاوت است. به خاطر شرایطی که این مهمان ناخوانده برای ما رقم زده از گشتوگذار در شرکتها منع شدیم. پس تصمیم گرفتیم در این زمان که بسیاری از مدیران مجبورند دورکاری را برای فعالیت شرکت خود برگزینند، به معرفی شرکتهایی بپردازیم که خدمات دورکاری و آموزش مجازی و برگزاری سمینار و غیره عرضه میکنند. فعالیت دفتری الکترونیکی در قرنطینه قفسههای بلندبالای مملو از پروندههای قطور، نامههای بیشماری که روی میز مدیران برای امضا تلنبار شده، اولین تصور ما از سازمانهای اداری است؛ اما چند صباحی است در این شرکتها و سازمانها نرمافزارهای گوناگون...
سعید امامی مثل همه سالهایی که میشناسمش با کت و شلوار و کراوات خوشتیپ و عطرزده وارد آسانسور ماهنامه پیوست میشود. دیدن تحریریه خالی که به دلیل دورکاری تحمیلی کرونا تعطیل است غمانگیز است، اما با دیدن همان خوشمشربی و وقتشناسی که در کمیسیون نرمافزارهای پیشرفته سازمانی مشخصهاش است ناخواسته زیر ماسک لبخند میزند. میدانم هنوز هم وقتی جایی میداند به ظاهرش گیر میدهند خیلی بیسروصدا غایب میشود. اینکه نوه حاج میرزا آقاامامی چهره جاودانی مینیاتور اصفهان و روحانی هنرمند جلدهای سوخت حالا یک کراواتی است که احتمالاً مشهورترین چهره ERP کشور به حساب میآید خودش به خودی خود برای اثبات گذر تاریخی کافی است. سعید امامی آن روز در مقابل دوربین و پشت فنجانهای قهوه، چهره حتی متفاوتتری از خود نشان داد که بیانگر آن بود که با چه صعود و سقوطی یکی از اولین سری فارغالتحصیلان مدرسه عالی کامپیوتر ایران توانست جزو موسسان شرکت تاریخی پارس سیستم باشد. در روایت این سرگذشت شخصی با ما همراه باشید.
اسماعیل ثنایی آن مدیری نیست که شما تصور میکنید. تصور کلیشهای از یک استاد دانشگاه، مدیر کارکشته یک شرکت، همکار بزرگان اقتصادی ایران و شریک جانسخت اپراتورهای تلفن همراه چندان در مورد ثنایی دقیق نیست. آنچه در پس این کتوشلواری ریزنقش کشف خواهید کرد یک انقلابی دهه ۵۰، محقق دهه ۶۰، استاد دهه ۷۰ و بازرگان بینالمللی دهه ۸۰ است که حالا در پایان دهه ۹۰ با چشیدن یک تبعید بازرگانی از سوی قدرتهای نوخاسته بازار در پی بازآفرینی خود برای دستکم یک دهه دیگر در استارتآپهاست. ثنایی را بسیاری به عنوان موسس و مدیرعامل سالهای متمادی آریا همراه سامانه میشناسند که نماد نسل جدیدی از پیمانکاران مخابراتی و اپراتوری ایران بود ولی در حقیقت شالوده شخصیت تجاری او در شرکت پتسا گذاشته شده. همانجایی که در فضایی سرد و خالی یکی از گرمترین گفتوگوهای کل تاریخ این بخش انجام شد. ثنایی بدون شک در آستانه ورود به عصر جدیدی از چهار دهه فعالیت خود در زمینه فناوری اطلاعات است و شاید این گفتوگوی جسورانه خود نمادی از پردهبرداری از نسل جدید مخابراتی کشور باشد. اگر بخواهم فقط در یک عبارت این بحث گرم در روزی سرد برای شما تصویر کنم، باز هم میگویم اسیر جثه کوچک، ظاهر اتوکشیده و موهای خاکستری این استاد باسابقه دانشگاه شریف که تازه بازنشسته شده، نشوید. بیهوده نیست نام درس محبوبش هم به این شخصیت پیچیده و درهمفشرده ارتباط دارد: ریزپردازنده.
0 نظر