skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

یک روز یک مدیر

خاطرات سردبیر ماهنامه پیوست از دیدارش با هفت مدیر تاثیر گذار در فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران قبل از کرونا

هفت میم برای قرنطینه

۶ اردیبهشت ۱۳۹۹

آرش برهمند

شماره ۷۸

زمان مطالعه : ۲۲ دقیقه

جشنواره نوروزی آنر

خاطرات سردبیر ماهنامه پیوست از دیدارش با هفت مدیر تاثیر گذار در فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران قبل از کرونا

هفت میم برای قرنطینه

آرش برهمند تحریریه

۶ اردیبهشت ۱۳۹۹

زمان مطالعه : ۲۲ دقیقه

شماره ۷۸

تاریخ به‌روزرسانی: ۶ خرداد ۱۳۹۹

هیچ چیز مانند قرنطینه برای مرور خاطرات خوب نیست. وقتی مجبور باشی در دنیای کوچک خانه‌ات، خودخواسته، محبوس باشی ناگزیر یاد می‌گیری که به جای مکان در بعد زمان سفر کنی و از خاطره‌ای به خاطره دیگر بروی. در این میان بخش «باشگاه مدیران» یک چاه خاطره است. از یک طرف به این دلیل که هر شماره‌اش به معنی دست‌کم یک روز زندگی کردن با فردی سرنوشت‌ساز در گذشته و آینده فناوری ایران است و از طرف دیگر به این دلیل ساده که ذاتاً این ساختمان با آجرهای خاطرات دیگران بنا شده. آنها به یاد می‌آورند و ما می‌نویسیم. نوشتن این بخش در دورکاری هرچند دشوار ولی ناممکن نبود. می‌شد پشت یک پنجره کوچک و براق در خانه‌مان بنشینیم و از ورای بیت‌ها و بایت‌ها به منظره زندگی کسی که در خانه‌اش از گذشته تعریف می‌کند خیره شویم. اگر روال فعلی این ویروس جهان‌گیر ادامه پیدا کند هم چه بسا واقعاً این تنها راه چاره برای ما باشد، ولی در این شماره تصمیم گرفتیم مهمان خاطرات باشیم. نه فقط برای اینکه «قرنطینه» این روزها یک واژه لوکس و در عین حال مقدس برای زنده ‌ماندن به شمار می‌رود بلکه برای اینکه شاید در این کند و کاو خاطرات بتوانیم یک بازی جدید از این بخش و نزدیک به یکصد آدمی که در آن محبوس بوده‌اند به دست دهیم. درباره زندگی، ‌کار، تحصیل و البته نبردهای جدید و خردشان. ده‌ها و صدها خرده‌روایت هستند که شاید در بستر کلان زندگی یک فرد چندان دیده نشده‌اند، اما وقتی به آنها خیلی نزدیک یا خیلی دور شویم می‌توانیم دوباره معنایی جدید در آنها بیابیم. این شد که در فرار از زنگ‌ها و پیام‌ها و حواس‌پرتی‌های دورکاری، یک روز بهاری لطیف با صدای وسوسه‌گر باران پشت پنجره‌ها در خانه نیمه‌تاریک پشت یک لپ‌تاپ نحیف سپیدرنگ زیر نور طلایی ملایم یک چراغ مطالعه نشستم و در پذیرش زندگی جدید بشر بی‌دفاع در برابر ویروس، اولین «یک روز یک مدیر» در قرنطینه خلق شد. این سفر در زمان و خاطره را با ما همراه باشید.

سهیل مظلوم؛ دیدار در واجارگاه سهیل مظلوم احتمالاً یکی از صمیمی‌ترین کسانی بود که در کل تاریخچه این نوشته‌ها به سراغش رفتیم و اگر شخصیت جالب، خستگی‌ناپذیر، جنگجو و پرسروصدای این چهره صنفی خبرساز را بشناسید، می‌دانید که به خودی خود راضی ‌کردنش به کاری که باب میلش نیست دشوار است، ‌چه برسد به آنکه از دست شما دلگیر هم باشد. نقش کلیدی سهیل مظلوم در روزهای نخستین فعالیت من به عنوان خبرنگار فناوری انکارناپذیر بود و حالا که پیوست مسیر دیگری رفته بود و من هم از فضای صنفی دور شده بودم بنا بر انتظارات، به جای شخصی، از من و ماهنامه دلگیر بود. وقتی عید سال ۹۷ برای تبریک زنگ زدم، به سنت همیشه برادرانه برخورد کرد و یک ساعتی با حرارت حرف زدیم، ولی تاکید کرد قصد گفت‌وگو ندارد. حتی بعد از اینکه وارد کار نهایی کردن گفت‌وگو شدیم اصرار کرد، اگر گفت‌وگو برای شما مهم است، من به سنت ستاره‌های هالیوودی یک میلیون دلار می‌گیرم تا با پیوست گفت‌وگو کنم. اتفاقاً در یکی از کل‌کل‌های دوستانه دور میز نمایشگاه الکامپ که هر دو در کمیته اجرایی آن سالش بودیم، «رئیس» یعنی محمدباقر اثنی‌عشری،‌ را که رئیس هیات مدیره و مدیرمسئول ماهنامه پیوست و در عین حال رئیس سازمان نظان صنفی رایانه‌ای کل کشور و تهران هم هست خطاب قرار داد که اگر یک میلیون دلار مرا می‌دهید، من با نشریه شما گفت‌وگو می‌کنم!‌ رئیس هم که حالا بیش از دو دهه است با این شورشی واجارگاه دوستی نزدیکی دارد گفت، حتماً! حالا انصافاً هیچ وقت آن یک میلیون دلار را به حسابش نریختیم، ولی برای عکس‌ها و پشت‌صحنه یک روز یک مدیر مرا وادار کرد تا در سفر سالانه‌اش با دوستان مدرسه‌ای به ویلایشان در شمال که یک سنت دیرپای آنهاست همراه‌شان شوم. بودن در احتمالاً صمیمی‌ترین حلقه دوستی سهیل آن‌قدر برایم جذاب بود که ناچار...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۷۸ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۷۸ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/7tz
آرش برهمندتحریریه

    روزنامه‌نگاری را از ابراراقتصادی شروع کردم و مدت کوتاهی در شرق، همشهری نوشتم و در برنامه‌های تلویزیونی فناوری اطلاعات کار کردم. در مورد فناوری و تاثیرش بر زندگی و کسب و کار می‌نویسم و تاریخ شفاهی و استارت‌آپ‌ها از حوزه‌های مورد علاقه من هستند. معتقدم رسانه پل مهمی است میان انسان‌ها، تصمیم‌سازها و کسب و کارهای جهان امروز.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو