مشکل فنی بانکی موجب تاخیر در تسویه پرداختیارها شد
براساس اطلاعیه پرداختیارهای زرینپال، وندار و جیبیت، تسویه پرداختیاری امروز، یکم آذر ۱۴۰۳، با تاخیر…
۱ آذر ۱۴۰۳
۱۶ بهمن ۱۳۹۸
زمان مطالعه : ۳ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۲۳ بهمن ۱۳۹۸
تا همین چند وقت پیش اگر میخواستیم سراغ ردپایی از شبکههای اجتماعی در سینمای ایران بگردیم، باید حداقل چند لحظهای تمرکز میکردیم و میگشتیم در اندوخته حافظهمان تا اندک شاهکاری کشف کنیم که گوشه چشمی انداخته به این ابزار همهجا حاضر در زندگی این روزهایمان.
راستش را که بخواهید از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، وقتی نوشتن یادداشتهای روزانه برای این صفحه را پذیرفتم به این خیال، خوش بودم که پیدا کردن مصادیق فناورانه در سینمای ایران به مثابه یافتن سوزنهایی در انبار کاه خواهد بود و وفای عهد من آسان. اما جانم برایتان بگوید که در این سال نوی سینمایی تا چشم کار میکند، نشانهایی است از فناوری که همچون آفتاب از دلیل آفتابی دیگر نمایان میشوند و بر مشقهای شب من میافزایند.
و این داستان، درست جایی اوج گرفت که حتی قهرمانان سینمای حاتمیکیا نیز موبایل به دست میگیرند و سفر خود را با ساز و کارهای فناورانه هماهنگ میکنند. کما اینکه هر چند ماجرا از مکانی دور افتاده از شهر و تکنولوژی آغاز میشود که در آن خبری از آنتن موبایل و یا حتی تلفن ثابت نیست، اما با حضور دوربین و فیلمهای زندهی اینستاگرامی (Live)، تغییر معنا میدهد و متصل به آن پیش میرود. در «خروج» آنچه الگوی سفر قهرمان را تعیین میکند نه فقط قصد او به سفر که تصویری است که از سفر او در قابهای کوچک گوشیهای هوشمند ثبت شده و تماشا میشود. تصویری که پیوندش با خصلت ژورنالیستی حتی جلوتر از مسافران این مسیر، مقصد را تحتالشعاع قرار میدهد. یاد خاطرات پدرم افتادم که از روزهای انقلاب میگفت. روزهایی که با حضور انقلابیون در خیابانها آغاز میشد و با عطش شنیدن همان اخبار در رادیو به پایان میرسید. آنها که خود، در میدان و میانه انقلاب بودند نیز مشتاق شنیدن روایت رسانه از شکل حضورشان در خیابانها به خانه میرفتند. شوقی شبیه به شوق قهرمانان امروز «خروج» که هر چند خود کنشگر این سفر بودند و حتی روایتگر آن، اما باز هم به تماشای روایت رسانهای شده از آن مشتاق بودند. شوقی که البته برایشان جور و لذتی توامان داشت. بیپرده بگویم که تفسیر شکل حضور فناوری در «خروج» حاتمیکیا نیز همچون دیگر آثار او که پیوند پررنگی با قدرت و ایدئولوژی دارند، پیچیدگیهایی دارد که اشاره به آنها از امکان این یادداشت خارج است. پیچیدگیهایی که کار هر نویسندهای را در تفسیر شکل خوشبینانه یا بدبینانه آن دشوار میکند. تنها بماند اشاره به این نکته که وقتی کشاورزانی کهنسال، از روستایی فرسنگها دور از پایتخت، آنهم با تراکتور، قصد سفر به تهران میکنند و مناسباتشان به ناچار و بیهوا با موبایل و شبکههای اجتماعی پیوند میخورد (اشاره به داستان فیلم)، نشان از این دارد که روایتهای سینمایی نیز به شکلی ناگزیر ورود به فصلی تازه را تجربه خواهند کرد.