skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

اخبار

تحریریه پیوست

یک تجربه شخصی از سرویس پنهان‌سازی شماره در اسنپ؛ حریم شخصی به انتخاب شما

تحریریه پیوست

۱۲ شهریور ۱۳۹۸

زمان مطالعه : ۵ دقیقه

تاریخ به‌روزرسانی: ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

داستان از دو سال پیش شروع شد. مهر ۹۶ بود که گزارش ماجرای مزاحمت راننده اسنپ به دختری جوان تیتر یک خبرهای آن روزها شد. این اولین بار بود اما در طول این مدت نشد که آخرین بار هم باشد که چنین خبرهایی در مورد این کسب‌ و کار با سرعت رشد نجومی‌اش در رسانه‌ها می‌پیچد. پس از آن بود که اسنپ در کنار تسریع فرآیندهای تایید صلاحیت و سخت‌گیری‌های فصلی لیست بلند بالایی را به عنوان گزینه‌هایی که قرار است حافظ امنیت مسافرانش باشد توسط مدیر فنی‌اش در دانشگاه شریف اعلام کرد.

 استارت‌آپ نوپای آن روزها، ایده‌های بلندپروازانه بسیاری داشت که در نهایت پس از گذشت دو سال تنها یکی دو مورد آن به بار نشسته است. عکس‌دار شدن همه رانندگان یا خیال‌پردازی بر سر شناسایی بایومتریک رانندگی از این جمله بودند ولی یکی از آنها سرویسی است که این روزها برای بار دوم وارد فاز آزمایشی شده و بهانه من برای نگارش این نوشتار:

دست به ماشه می‌برم و درخواست اسنپ می‌کنم. درخواستی که این بار یک تفاوت اساسی دارد، شماره تماس من و راننده پنهان شده است. ماجرا از این قرار بود که روابط عمومی اسنپ از من خواست با ارسال یک کد سه رقمی به یک سرشماره پنج رقمی در سرویسی عضو شوم که شماره راننده و مسافر را پنهان می‌کند و البته که این سرویس آزمایشی است. اما مدام این سوال در ذهن من می‌چرخید که نیاز به سرویس‌هایی از این دست چقدر کارآمد است و نیاز ضروری کاربران تاکسی‌های اینترنتی؟ می‌خواستم دنبال جواب بگردم و به همین دلیل، مراحلی که در پیام روابط عمومی اسنپ گفته شده بود را مو به مو انجام دادم.

وقتی کد سه رقمی را به سرشماره پنج رقمی ارسال کردم دیدم حوالی دو سال پیش هم دقیقا همین اتفاق افتاده بود و همان زمان هم روابط عمومی اسنپ از من خواسته بود عضو این سرویس شوم. آن بار هم قرار بود سرویس از مرحله آزمایشی که گذر کرد در اختیار عموم قرار گیرد. اما انگار نتوانسته بود از پس این آزمایش سخت برآید که همچنان ما همان کد را به همان سرشماره ارسال می‌کردیم.

فاصله محل کار تا خانه من فاصله کمی است و اکثر روزها این مسیر را قدم زنان تا خانه می‌روم. دیروز اما چون امتحان این سرویس جدید اسنپ ولوله ریزی به جانم انداخته بود، تصمیم گرفتم اسنپ بگیرم و طی طریق کنم. راننده مرا قبول کرد و بله، سرویس درست بود و کار می‌کرد. زمانی که گزینه تماس با راننده را لمس کردم شماره‌ای روی صفحه نمایش گوشی‌ام نمایان شد که به وضوح یک سرشماره عمومی بود نه خط شخصی راننده.

اما من برای گرفتن پاسخ سوال‌هایم پا در رکاب آن تیبای خاکستری رنگ گذاشته بودم. گپ‌وگفت با راننده را شروع کردم و اولین شگفتی‌ام این بود که راننده اسنپ از راه‌اندازی آزمایشی این سرویس خبر نداشت. راننده مرد میانسالی بود که به گفته خودش از خرداد ۹۳ در اسنپ کار می‌کرد. خاطرات سال‌های دور در ذهنش تداعی و کم‌کم بر زبانش جاری شدند.

همان سال اول زنی را سوار کرده بود و چند روزی پس از پایان سفر این مسافر، مردی با شماره‌ای از سرزمین‌های شمالی کشور به او زنگ می‌زند و می‌گوید چرا با زن او تماس گرفته است؟ راننده هر چه فکر می‌کند به خاطر نمی‌آورد و در پایان تنها پاسخش این است که شاید همسرش به تهران آمده و درخواست اسنپ کرده و او راننده‌اش بوده که شماره بر صفحه گوشی‌اش نشسته است.

شک، اول از همه گریبان خودمان را می‌گیرد و بعد دیگری. پنهان کردن شماره راننده و مسافر هم احتمالا راهکاری است که اسنپ با آن می‌خواهد به جنگ جامعه‌ای شکاک برود. ابزاری که فناوری برای زدودن شک پیشنهاد می‌کند؛ پنهان کردن. راننده حرف می‌زد و من مدام در این افکار غوطه می‌خورم که آیا چنین ابزارهایی می‌تواند راهی جدید برای مقابله با لایه‌های پنهانی از مردسالاری حاکم بر جامعه ما باز کند؟ به جواب نمی‌رسم. در من زنی سرسخت همیشه زنده بوده که چشم در چشم سنت‌ها دوخته و با گردنی افراشته و تکان دادن دستی از کنار آنها گذشته اما بی‌شک این زن نمودی کامل و دقیق از همه زنان یک جامعه نیست. برای همه آن زنان اما آیا پنهان‌سازی راهکاری خلاقانه برای مواجه با شک‌های پیدا و پنهان خواهد بود؟

ماجرا به همین یک بُعد اما ختم نمی‌شود. یک دستاورد جدید در ذهنم کلید می‌خورد. پنهان‌سازی شماره تلفن‌ها گوشی‌های موبایل راننده‌های اسنپ را از نمایش شماره تلفن‌های بی‌شمار مسافر در روز در امان می‌ماند. ما روزنامه‌نگارها در این بخش شاید کمی شبیه به رانندگان اسنپ باشیم. تماس‌های بسیاری که هر روز می‌گیریم و شماره‌های بسیاری که روی صفحه نمایش گوشی‌هایمان جا می‌ماند و در پایان روز که می‌خواهیم با همنشینی در جوار یک روز دوست خستگی به در بریم یا باید بی‌امان اسکرول کنیم و از پس تماس‌های کاری به تماس‌های شخصی برسیم و یا وارد دفترچه تلفن گوشی‌هایمان شویم و در پی مخاطب مورد نظر بگردیم.

این پنهان‌سازی می‌تواند راهکار نجاتی قطعی از اسکرول کردن‌های بی‌امان رانندگان باشد. چنان از کشفی که کردم به وجد می‌آیم که برای گرفتن تایید آن را با راننده در میان می‌گذارم. لبخندی می‌زند و در آینه با یک حرکت آرام سر مرا تایید می‌کند. دیگر به خانه رسیدم و باید پیاده شوم. پا که بر آسفالت سفت خیابان می‌گذارم سفر به پایان می‌رسد.

پایم که به زمین سخت می‌خورد، مدام در ذهنم این مساله را می‌کاوم که زندگی بر مدار شک سخت است و جانکاه اما بسیار بسیار مردمان که در این مدار می‌چرخند و می‌گردند. اهداف اسنپ از راه‌اندازی آزمایشی چنین سرویسی برای من هنوز روشن نیست اما می‌خواهم امیدوار باشم که آنها هم چون من، در پی این پنهان‌سازی‌ها می‌خواهند راهی برای انسانی‌تر کردن روابط میان افراد بجویند.

http://pvst.ir/65o

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو