تصور کنید دستگاه کوچکی به جریان خون یک سرباز تزریق شده و میتواند با استفاده از آهنربا به مناطق خاص مغز او هدایت شود. با این فناوری، سرباز میتواند تنها با فکر کردن، سیستمهای تسلیحاتی را از هزاران مایل دور کنترل کند، ترس و اضطراب خود را مهار کرده و ماموریتها را با دقت و سرعت بیشتری انجام دهد. در آیندهای نزدیک، هوش مصنوعی تعبیهشده در چنین دستگاههایی ممکن است حتی رفتار فرد را پیشبینی و هدایت کند. اگرچه این سناریو شبیه داستانهای علمیتخیلی به نظر میرسد، اما پژوهشهای رابط مغز و کامپیوتر (BCI) امروز در حال تبدیل شدن به واقعیتی جدی هستند؛ فناوریهایی که سیگنالهای مغزی را به دستگاههای خارجی منتقل میکنند و عمل مورد نظر کاربر را بهطور مستقیم اجرا میکنند. در حال حاضر، رابطهای مغز و کامپیوتر روی افراد مبتلا به اختلالات شدید عصبی-عضلانی آزمایش میشوند تا به آنها در بازیابی عملکردهای روزمره مانند ارتباط و تحرک کمک کنند. برای مثال، بیماران میتوانند با تجسم عمل، کلید برق را روشن کنند. چون BCI سیگنالهای مغزی آنها را رمزگشایی و به کلید منتقل میکند. بههمینترتیب، بیماران میتوانند بر حروف، کلمات یا عبارات خاصی روی صفحه کامپیوتر تمرکز کنند که BCI قادر است با حرکتدادن مکاننما، آنها را انتخاب کند. بااینحال، پیشرفت علم با بررسیهای اخلاقی همگام نبوده است. بسیاری از پرسشها درباره BCI هنوز بدون پاسخ ماندهاند: آیا مزایای این فناوری ارزش ریسکهای بالقوه هک مغز، سرقت اطلاعات یا کنترل رفتار را دارد؟ آیا باید از BCI برای مهار یا تقویت احساسات استفاده شود؟ و چه تاثیری بر اختیار، هویت شخصی و سلامت روان کاربران خواهد گذاشت؟ این سوالات، نقطه تمرکز پژوهشگران این مطلب، یک فیلسوف و یک جراح مغز و اعصاب، است. آنها معتقدند بررسی اخلاقی پیش از پیادهسازی BCI میتواند از آسیبهای احتمالی جلوگیری کند. استفاده مسئولانه از این فناوری مستلزم حفظ توانایی افراد برای عملکرد...