معاون سرمایهگذاری هلدینگ سینا: فقط شعار سرمایهگذاری در هوش مصنوعی میدهیم
میزان سرمایهگذاری در زمینه هوش مصنوعی در کشور بهنسبت کشورهای همسایه در فاصله معناداری قرار…
۲۴ آذر ۱۴۰۴
۲۴ آذر ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۶ دقیقه

پیشرفت فناوری در سالهای اخیر تغییری آرام اما عمیق در قلب اقتصاد دیجیتال را رقم زده است و این تحول میتواند یکی از قدیمیترین خلاهای درآمدی جهان محصولات دیجیتال را برطرف کند. چندین دهه است که شرکتهای فروشنده محصولاتی چون بلیت کنسرت، آیتمهای بازی، آثار دیجیتال یا نرمافزار تنها در لحظه فروش اولیه یا از محل اشتراکهای دورهای درآمد دارد. اما استفاده از قراردادهای هوشمند و NFTها شرایطی را فراهم کرده تا ارائهدهندگان و توسعهدهندگان اصلی بتوانند در بازارهای ثانویه نیز به حضور خود ادامه دهند.
به گزارش پیوست، هارَنگ جو و میثم محمد طی مقالهای در هاروارد بیزینس ریویو میگویند بلوغ فناوری در سالهای اخیر و شفافتر شدن موضع نهادهای ناظر، در حال قاعده بازی برای بازارهای دیجیتال است و «حق امتیاز فروش مجدد دیجیتال» از یک ایده نظری به مدلی عملی و قابل اجرا تبدیل شده است.
این تحول، دروازه ورود به اقتصاد پنهان اما عظیم خرید و فروش در بازارهای ثانویه را برای فعالان اقتصاد دیجیتال فراهم میکند. این اقتاد سالها است که یا در سایه به فعالیت خود ادامه میدهد و یا بهکلی نادیده گرفته شده است.
با این حال میلیاردها دلار هر سال در بازارهای ثانویه دیجیتال جابهجا میشود، بیآنکه سازندگان اصلی سهمی از آن داشته باشند یا کنترلی بر نحوه گردش محصولاتشان اعمال کنند. شرایط به گونهای شده که صنعت موسیقی و کنسرت، برگزارکننده ریسک تولید رویداد را میپذیرند، اما اگر تقاضا ناگهان افزایش یابد، این دلالان هستند که از فروش مجدد بلیتها سودهای نجومی میبرند.
در نتیجه شکافی میان ارزش واقعی بازار و درآمد تولیدکننده شکل گرفته و همین مساله باعث شده تا دولتهایی مانند بریتانیا به فکر محدود کردن یا حتی ممنوعیت فروش بلیت بالاتر از قیمت اسمی باشند.
اما مساله در اینجا تنها از دست رفتن درآمد شرکتها و تولیدکنندگان آثار نیست، بلکه کنترل و نظارتی نیز بر بازارهای ثانویه امکانپذیر نیست.
وقتی بازار ثانویه رسمی و قانونمند وجود نداشته باشد، یک فضای خاکستری شکل میگیرد و بازاری مستعد سواستفاده، تقلب و فعالیتهای غیرقانونی را شاهد هستیم.
صنعت بازیهای ویدیویی یکی از نمونههای بارز این وضعیت است. در سالهای پیش از ۲۰۱۵، معامله آزاد آیتمها برخی از بازیها باعث شد تا شبکهای از سایتهای غیررسمی شکل گیرد و معاملات پولی را خارج از چارچوب ناشر در جریان باشد.
در نتیجه شرکتهای بازیسازی محدودیتهای سختگیرانهای چون محدودیت قیمت و ممنوعیت مبادله را اعمال کردند و در نهایت این اقدامات باعث شد تا همان اقتصاد سالمی که بازیکنان به آن علاقه داشتند به مشکل بخورد.
با این حال این دوگانه که دو سوی آن تحمل بازار غیرقانونی یا خفهکردن کامل این بازار است، اکنون با راهحلی تازه روبهرو است.
دو تحول اساسی باعث تغییر شرایط و امکان نظارت و نفوذ در بازارهای ثانویه شده است. نخست، پیشرفت قراردادهای هوشمند و استانداردهای جدیدی مانند ERC-721-C است که به توسعهدهندگان و تولیدکنندگان اجازه میدهد تا اجرای خودکار و غیرقابل دور زدن حق امتیاز را اعمال کنند.
برخلاف استانداردهای قدیمی که در نتیجه آنها پلتفرمها میتوانستند بهراحتی از پرداخت حق امتیاز طفره بروند، در مدل جدیدی که به لطف قراردادهای هوشمند ممکن شده است، هر تراکنش ذاتا سهمی را به خالق اثر یا محصول اختصاص میدهد. در این شرایط تفاوتی ندارد که محصول در کدام بازار معامله شود؛ پیش از نهایی شدن معامله، کد قرارداد هوشمند حق امتیاز خالق را از معامله کسر میکند. این یعنی حذف واسطه، کاهش ریسک و تضمین درآمد پایدار برای سازنده اما این خطر وجود دارد که به دلیل اضافه شدن این مبلغ به چرخه معاملات، شاهد افزایش قیمت در بازارهای ثانویه باشیم.
تحول دوم اما شفافتر شدن فضای مقرراتی است. پس از سالها تردید و برخوردهای سختگیرانه، نشانههایی از پذیرش مدلهای مبتنی بر حق امتیاز به چشم میخورد.
اظهارنظرهای اخیر نهادهای نظارتی آمریکا نشان میدهد که بسیاری از داراییهای دیجیتال، بهویژه آنهایی که به خالق اثر و بازگشت حق او مربوط میشود، لزوما به عنوان اوراق بهادار تلقی نخواهند شد. این تغییر لحن، به شرکتها اطمینان میدهد تا بتوانند بدون برخورد با مشکلات حقوقی، مدلهای درآمدی جدیدی را آزمایش کنند.
با این حال، همه محصولات دیجیتال برای استفاده از این مدل مناسب نیستند. اگر قرار بر اعمال حق امتیاز فروش مجدد به یک دارایی باشد، سه ویژگی اساسی لازم است و آن مالکیتپذیری، دوام و قابل انتقال بودن آنها است.
با توجه به همین شروط، یک سری محصول پتانسیل بیشتری برای ورود به این اقتصاد نوظهور دارند. کلکسیونهای دیجیتال، بلیت رویدادها (مسالهای که افزایش عظیم قیمت آنها در بازارهای ثانویه خبرسازی شده است)، داراییهای مجازی و هویتهای دیجیتال، مجوزهای نرمافزاری قابل انتقال و آیتمهای درونبازی، همگی نمونههایی هستند که یا همین حالا بازار ثانویه فعال دارند یا بهراحتی میتوانند چنین بازاری را برایشان ایجاد کرد.
در صورت نهایی شدن این تغییر، یک جریان درآمدی تازه برای خالقان اثر ممکن میشود. حق امتیاز فروش مجدد میتواند رابطه شرکت با مشتری را متحول میکند. بهجای فروش یکباره، شرکت درآمدی مداوم خواهد داشت و در عین حال به دادههایی ارزشمند درباره ارزش واقعی محصولاتش در بازار دسترسی پیدا میکند.
اما مساله تنها درآمد تازه نیست و حتی اگر خالق و ارائه دهنده سهمی از فروش مجدد نخواهد، امکان پیگیری دادههای قیمت فروش مجدد و بازارهای ثانویه، سیگنال ارزشمندی از میزان تقاضا و تمایل مشتریان است و اطلاعاتی را در اختیار شرکتها میگذارد که میتواند در طراحی محصولات آینده یا تنظیم عرضه کارآمد باشد.
از منظر روانی نیزتنها اطلاع از امکان یا پتانسیل یک دارایی دیجیتال برای فروش مجدد، «اثر مالکیت» آن را تقویت میکند. ارزش اثر یا محصول برای مشتری افزایش مییابد و احساس نمیکند پولش غیرقابل بازکشت و در واقع دارایی که خریداری کرده را میتوان در آینده به فروش رساند و حتی از فروش آن سود کرد.
همین موضوع میتواند موانع ذهنی خرید را کاهش دهد و حتی به شرکتها اجازه دهد قیمت فروش اولیه را پایینتر تعیین کنند، چرا که بخشی از درآمد در آینده و از محل گردش بازار ثانویه تامین میشود.
البته این مسیر با خطراتی نیز همراه است. مهمترین چالش، تعادل میان نرخ حق امتیاز و نقدشوندگی بازار است.
اگر هزینه معامله بیش از حد افزایش یابد، بدون شک بر میزان و حجم معاملات تاثیرگذار است و کاربران به پلتفرمهایی مهاجرت میکنند که قوانین را نادیده بگیرند.
تجربه دوران اوج بازارهای NFT نشان داد که فشار بیش از حد بر حق امتیاز میتواند به ظهور سریع رقبا و فروپاشی مدل منجر شود. افزون بر این، نوسانهای شدید قیمتی و فعالیت سفتهبازان نیز در چنین شرایطی که انگیزه کافی برای آن فراهم شده، ممکن است به تجربه کاربران و مشتریان آسیب بزند؛ خطری که باید از همان مرحله طراحی و با ابزارهای فنی به آن توجه داشت.
با توجه با این شرایط شرکتها میتوانند به صورت محدود ورود خود به این بازار را آغاز کنند، آزمایش تدریجی و تطبیق مداوم را در دستور کار قرار دهند. از این طریق میتوان با اجرای پروژههای آزمایشی، تنظیم پویای نرخها و تحلیل دادههای واقعی بازار، به مدلی پایدار رسید.