در نکستشیفت مطرح شد: آینده شرکتها وابسته به میزان سرمایهگذاری در هوش مصنوعی است
جمعی از فعالان و متخصصان هوش مصنوعی بر این باورند موج جهانی هوش مصنوعی با…
۱۹ آذر ۱۴۰۴
۲۲ آذر ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۵ دقیقه

بدون یک نظام دادهای معتبر و یکپارچه، تغییری در قیمتگذاری سوخت، چه افزایش و چه آزادسازی، نمیتواند عدالت توزیعی را بهبود دهد. به گفته فعالان این حوزه، سامانه کنونی سوخت که بر زیرساختهای دهه ۸۰ استوار است، نه فقط گران و پرریسک شده، بلکه دیگر توانایی پاسخگویی به نیازهای سیاستگذاری هوشمند را ندارد.
به گزارش پیوست، در حالی که بحث اصلاح قیمت سوخت و تغییر مدل یارانهپردازی دوباره به محور اصلی سیاستگذاری بازگشته است، فعالان این حوزه از اهمیت نظام دادهای در حوزه سوخت میگویند.
سامانه هوشمند سوخت، مهمترین ابزار دولت برای کنترل مصرف و توزیع یارانه انرژی، حالا پس از دو دهه به نقطهای رسانده که کارشناسان آن را غیرقابل توسعه توصیف میکنند. مرتضی ترکتبریزی، عضو هیاتمدیره بانک تجارت میگوید زیرساختهای فعلی بهقدری پیچیده و قدیمی هستند که هرگونه اصلاح قیمتی یا رفتاری را با ریسک بالا مواجه میکنند. او یادآور میشود که این سامانه در سالهای اخیر دو بار هدف حملات سنگین سایبری قرار گرفته و تبعات اجتماعی جدی داشته؛ دلیلش هم این است که سیستم متعلق به دهه ۸۰ است و اجازه توسعه به آن داده نشده است.
بخش بزرگی از فرسودگی این شبکه، به ضرورت اتکا به سختافزارهای قدیمی برمیگردد. او میگوید: کارتها، دستگاههای پوز، تجهیزات جایگاهها و سرورهای مرکزیای که مستهلک و وارداتیاند، هزینههای سنگینی به کشور تحمیل میکنند. ادامه این مدل، هر روز پیچیدهتر و پرهزینهتر خواهد شد.
طبق گفته او، ما نیازی به حضور دستگاه پوز در جایگاهها نداریم. فینتکها میتوانند پرداخت سوخت را بدون هزینه اضافی انجام دهند و یارانه روی موبایل تخصیص یابد. اما این پیشنهاد، تنها یک راهحل تکنیکی نیست؛ بلکه سامانه سوخت فعلی نمیتواند پایه تصمیمگیری قیمتی باشد، چون داده قابل اتکا ارائه نمیدهد.
شهرام رضایی، مشاور معاون وزیر نفت و مدیر تحول دیجیتال، با نگاهی کلانتر بر همین موضوع تاکید میکند. او هشدار میدهد: تا نظام دادهای معتبر، جامع و قابل اتکا نداشته باشیم، هرگونه اصلاح قیمت سوخت عملا بیاثر است.
به گفته او، دولت بدون درک دقیق از الگوی مصرف خانوار، ناوگان، اقشار و مناطق، نه میتواند یارانه را هدف بگیرد و نه میتواند رفتار مصرفکننده را مدیریت کند.
رضایی توضیح میدهد: اگر دادهها جزیرهای، قدیمی یا ناقص باشد، نه تنها مصرف کنترل نمیشود، بلکه زمینه قاچاق و نشت یارانه نیز بیشتر میشود. اگر قرار است اصلاح قیمت اتفاق بیفتد، باید سیاستگذار بداند چه کسی، چقدر و در کجا مصرف میکند. این بدون یکپارچگی دادهای ممکن نیست.
به باور او، حتی فناوریهای جدید مثل کیف پول انرژی یا توکن یارانه، تا زمانی که زیرساخت دادهای کشور اصلاح نشود، نمیتوانند نقش جایگزین یا تحولآفرین داشته باشند. او میگوید: توکن فقط ابزار توزیع است. اگر داده نداشته باشیم، ابزار هم بیاثر میشود.
ترکتبریزی استفاده از توکن یارانه سوخت در پلتفرمها را یکی از راههای سهلالوصول برای مدیریت یارانه میداند. او معتقد است با این روش مردم میتوانند یارانه خود را در موبایل دریافت و در خدمات مختلف خرج کنند و دیگر نیازی به خرید دستگاههای پوز و نگهداری هزینهزای سختافزار نیست.
اما رضایی این نگاه را تنها یک بخش از راهحل میداند. او تاکید میکند توکن انرژی بهدلایل مقرراتی، زیرساختی و فرهنگی، در ایران آماده فراگیر شدن نیست. او میگوید: کیفهای رمزنگاری، کلید خصوصی و فرایندهای پیچیده برای بسیاری از شهروندان مانع است. مردم روشهایی را ترجیح میدهند که امتحان خود را پس داده باشند.
او ادامه میدهد: زیرساختهای فنی لازم برای اجرای سراسری چنین مدلی هنوز کامل نیست؛ بهویژه در مناطق روستایی. در نتیجه، توکن یا کیف پول انرژی میتواند ابزار مکمل باشد، اما جایگزین یارانه قیمتی نیست مگر اینکه سیاستهای دادهای و بودجهای همزمان اصلاح شوند.
ترکیب این دو نگاه نشان میدهد راهحل، نه بازگشت به سامانه فرسوده فعلی، نه اتکای بیش از حد به مدلهای پیچیده رمزارزی، بلکه ایجاد یک لایه دادهای یکپارچه و قابلاعتماد است که هم فینتکها را وارد بازی کند و هم ابزارهای تخصیص یارانه را ساده نگه دارد.
رضایی نقش فناوریهای نو مثل AI و IoT را در مدیریت مصرف سوخت کلیدی میداند، اما نه تعیینکننده. او میگوید: الگوریتمهای یادگیری ماشین میتوانند الگوهای مصرف و نقاط نشت را تشخیص دهند، اما فقط وقتی که داده تمیز داشته باشیم.
به گفته او، از پیشبینی تقاضا تا کشف قاچاق، همه این مدلها وابسته به کیفیت دادهاند و تا زمانی که حسگرها کامل نباشند و دادهها یکپارچه نشوند، استفاده از هوشمصنوعی بیشتر شبیه پیشبینی با چشمبسته خواهد بود.
در همین خصوص ترکتبریزی میگوید که حتی ابزارهای سادهتر مثل USSD و اپلیکیشنهای موبایلی امروز میتوانند احراز هویت، تخصیص یارانه، اعتباردهی و استعلام دارایی را انجام دهند؛ اما سامانه فعلی سوخت اجازه نمیدهد این قابلیتها بهصورت یکپارچه مورد استفاده قرار گیرد. به همین دلیل است که افزایش قیمت، بدون اصلاح سامانه، نتیجهای جز نارضایتی و سردرگمی ندارد.
او تاکید میکند: ما دنبال یک روش ساده، ارزان و قابلمدیریت هستیم که سیاستگذار بتواند یارانه را سریع و دقیق تخصیص بدهد. سامانه فعلی این کار را نمیکند.
رضایی نیز هشدار میدهد تا وقتی داده معتبر نباشد، هدفگیری یارانه غلط انجام میشود و قاچاق، مصرف نامتوازن و نشت منابع ادامه مییابد.
درواقع افزایش قیمت سوخت بدون شناسایی دقیق جامعه هدف و بدون ابزارهای دیجیتال مناسب، فقط فشار اقتصادی را جابهجا میکند، نه اینکه آن را کاهش دهد.
سامانه سوخت ایران اکنون در نقطهای قرار گرفته که هرگونه اصلاح قیمتی بدون تحول در زیرساخت دادهای، محکوم به شکست است. زیرساختهای دهه ۸۰، تجهیزات وارداتی، حملات سایبری، جزیرهای بودن دادهها و نبود مدل یکپارچه حکمرانی، دولت را از تحلیل درست مصرف و توزیع عادلانه یارانه محروم کرده است.
راهحل، از نگاه کارشناسان، نه بازگشت به ابزارهای قدیمی است و نه اتکا به مدلهای پیچیده بلاکچینی؛ بلکه ایجاد یک شبکه دادهای واحد، باز، امن و قابلاعتماد است که بتواند پلتفرمها، فینتکها، سامانههای نظارتی و ابزارهای هوش مصنوعی را به هم متصل کند. تا چنین زیرساختی شکل نگیرد، هر تصمیم قیمتی در حوزه سوخت نه اثربخش خواهد بود و نه پایدار.