پروژه تبدیل مس به فیبرنوری منجر به حذف اپراتورها نمیشود
وزیر ارتباطات با اشاره به لزوم مهاجرت از کابل مسی به فیبرنوری اعلام کرد پروژه…
۴ آبان ۱۴۰۴
۴ آبان ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۷ دقیقه

بازار خرید اعتباری در ایران با شتابی کمسابقه در حال گسترش است؛ از سوپرمارکت و سفر تا گوشی موبایل، «الان بخر، بعداً پرداخت کن» به عادت مصرفی طبقه متوسط شهری تبدیل شده است. امیرحسین خالقی، اقتصاددان، این موج را نتیجه طبیعی تورم مزمن و نرخهای بهره پایینتر از تورم میداند، اما محمدمهدی مومنی، مدیرعامل ازکیوام، هشدار میدهد که رشد بیمحابای اعتبار بدون پالایش داده و سنجش ریسک، میتواند به انباشت بدهی و بحران اعتماد بینجامد.
به گزارش پیوست، هر روز که در خیابان قدم میزنی، وعدههای «الان بخر، بعداً پرداخت کن» از قاب بیلبوردها و پوشنوتیفیکیشنها بیرون میزند؛ اعتباری که روزگاری در تالارهای بانک و پشت پیشخوان شعبهها میچرخید، امروز روی نمایشگر تلفنهمراه جریان دارد و به زیست روزمره مردم گره خورده است؛ زیستی که در اقتصاد تورمی ایران، هم مسکّن است و هم نشانه تب پایدار بیماری. دادههای رسمی اندک اما گویا هستند: دیجیپی و به نوعی دیجیکالا در ۱۴۰۲-۱۴۰۳ رشد ۴۷۲ درصدی در خریدهای اعتباری و اقساطی ثبت کرده و بیش از ۱۸۰ هزار کاربر از سرویس خرید اعتباری استفاده کردهاند؛ سهم BNPL از سفارشها هنوز حدود ۶ تا ۷ درصد است، اما شیب رشد، پیام روشن بازار را فریاد میزند، تقاضا برای اعتبار در عصر تورم نه کاهش یافته، نه فروکش کرده؛ بلکه تثبیت شده و عمق گرفته است.

در شرایطی که همه متقاضی دریافت اعتبار بیشتر هستند این سوال مطرح میشود که آیا در نهایت افزایش اعتبار منجر به ایجاد بحران بدهی نخواهد شد؟ محمدمهدی مومنی، مدیرعامل ازکیوام میگوید: «افزایش سقفهای BNPL بیشتر به تحریک سمت تقاضا منجر میشود. اگر نسبتهای ظرفیتسنجی را در مقیاس ماهانه و نسبت به اندازه اقتصاد بسنجیم، بعید است با رشدی که هماکنون وجود دارد این موضوع فوراً به بحران بدهی سیستماتیک تبدیل شود.» او تاکید کرد با این حال باید به صورت دقیقتری اعتبار سنجی مشتریان صورت گیرد چرا که بحرانهای بدهی گذشته را تجربه کردهایم.»
دیجیپی مسیر اصلی نهادینهسازی تجربه «خرید اعتباری» را در تجارت الکترونیکی ایران باز کرد: دو محصول مجزا، یکی BNPL یک تا چهار قسطی با سقفهای ۱ تا ۱۰ میلیون تومان و دیگری خرید اقساطی با چک یا سفته الکترونیک تا سقفهای بالاتر، بهکمک بانکهای شریک؛ این یعنی اعتبار نه فقط در مرز «کالاهای دیجیتال گرانقیمت»، که در سبد متنوعتری از خریدها جاری شده است ۔ همزمان اسنپپی و تارا و ازکیوام و دیگران اعتبار را از کالای بادوام به دل زیست روزمره کشانند؛ سوپرمارکت، غذا، سلامت و سفر. گزارشهای عملکردی از جهش چهاررقمی مبلغ سفارشهای اعتباری و جامعه چندمیلیونی کاربران فعال خبر میدهد؛ اعتباری که مانند «آب لولهکشی» در لایههای ریز مصرف توزیع میشود و رفتار خرید را بازتنظیم میکند.
در همین زمینه، محمدمهدی مومنی، مدیرعامل ازکیوام، تاکید میکند: « بزرگ شدن یک مجموعه زمان میبرد، با این حال میتوان گفت کلیت صنعت امروز در مسیر رشد است. ما در صنعت اعتبار به حجم ۹۰ همتی رسیدهایم که بیشتر نشانه ظرفیت و اندازه بازار است تا بلوغ کامل؛ این ارقام نشان میدهد که نسبت به کل اقتصاد هنوز کوچک هستیم.»
این مسیر اعتباردهی، با اتصال به فروشگاههای حضوری و پذیرندگان جدید در حال تعمیم است؛ نشانههای گسترش BNPL به خردهفروشیهای محلی و افزایش ترافیک فروش حضوری، نشاندهنده عبور بازار از فاز آزمایش به فاز مقیاسپذیری دارد.
مومنی اضافه میکند: «پرسش حیاتی این است که آیا شرکتها برای بزرگ شدن ظرفیت بازار و خودشان را میسنجند یا خیر. رشد بیمحابا، بدون آزمون و خطای کنترلشده و بدون تست پرتفوی مشتریان، خطرناک است.»
محمدمهدی مومنی، مدیرعامل ازکیوام تصریح میکند: «ما روی همین نقطه سرمایهگذاری کردهایم: چندصد میلیارد تومان واقعاً صرف آمادهسازی داده، پالایش و جمعآوری اطلاعات کردهایم تا تحلیل ریسک قابل اتکا بسازیم. اگر داده را خام برداریم و بیپالایش گسترش بدهیم، نتیجه خوبی نمیگیریم. باید اصلاح کنیم و بعد توسعه بدهیم؛ وگرنه چند ماه بعد با تودهای از بدهیهای معوق چندصد میلیارد تومانی روبهرو میشویم. این هشدار بهویژه درباره گروههای بزرگ صنعتی و اقتصادی جدیتر است و دستکم در سطوح بالاتر باید مراقبت مضاعف داشت.»
این گزاره، رمزگشایی رفتار امروز بازار است: اعتبار پلتفرمی فقط «نقدشوندگی خرید» نیست، «ابزار حفظ ارزش» است. وقتی همه میدانند ارزش پول ملی کاهش مییابد، حتی خرید اقلام مصرفی هم به نوعی پوشش ریسک تورمی تبدیل میشود؛ بهعلاوه، سرمایه در گردش بنگاهها با تورم متورم میشود و بخش بیشتری از تقاضای اعتباری صرف «ایستادن روی سطح آب» میشود، نه «شنا کردن به سمت جلو».
امیرحسین خالقی، اقتصاددان تصویر کلان این ریزجریانها را یککاسه میکند. او به صراحت میگوید: «تورم در ایران بالا و مدوام است؛ انتظار تورمی هم بالاست و کاهش معنادار نرخ بهره محتمل نیست. هر نرخ بهرهای پایینتر از تورم، برای متقاضیان اعتبار جذاب خواهد بود. بنابراین تقاضا فقط از جنس نیاز واقعی نیست؛ سفتهبازانه و احتیاطی هم میشود.»

او برخلاف مومنی نگران است، از نظر خالقی: «اگر بانک مرکزی توسعه اعتباری را محدود نکند، نقدینگی و تورم افزایش مییابد. گسترش اعتباری بدون پشتوانه پسانداز واقعی، ابتدا رونق میآورد و سپس رکود عمیقتر.» نمونهای که او مثال میآورد، ابزارهایی مانند اوراق گام است؛ هدف، رونق زنجیره تأمین است، اما در عمل، لایه دیگری از خلق اعتبار روی شانه اقتصاد سوار میشود.
مومنی هم بر ضرورت کنترل و شفافیت در کل صنعت تأکید دارد: «کنترل لازم است؛ زیرا اگر حجم بزرگی از اعتبار وارد فضای فعلی شود، ممکن است در افق ۵ تا ۱۰ سال آینده به کسبوکارها آسیب بزند. مسیر باید شفاف باشد و اعتماد عمومی تقویت شود تا با خطاهای ریسک، خطاهای عملیاتی و در نهایت بحرانهای اجتماعی مواجه نشویم.»
خالقی نیز با مثالی صریح در این باره میگوید: «برای ورزشگاه ۵۰ هزار نفری اگر ۷۰ هزار بلیت بفروشید، اولش اتفاقی نمیافتد؛ اما ازدحام دیر یا زود شما را پیدا میکند.»
این همان سرنوشت بازارهای اعتباری است وقتی از حد متعارف عبور میکنند: سوتخصیص در سرمایهگذاری، انباشت پروژههای کمبازده، و شوک اصلاحی که چند سال بعد، به قیمت رکود اجتماعی-اقتصادی منجر میشود.
جهان BNPL، هرچند رو به رشد، اما زیر تیغ نظارت سختگیرانه حرکت میکند؛ آزمون کفایت سرمایه، سقفگذاری، و افشای نرخ بهره مؤثر، ستونهای اصلیاند. در ایران، همان رشد، در خلا داده، در خلأ استانداردهای افشا و با اتصالهای نامرئی به منابع اعتباری شکل گرفته است.
پلتفرمها امروز «وامدهندههای تجربهمحور» شدهاند، اما هنوز گزارشهای عمومی دورهای درباره نرخ دیرکرد، نرخ نکول، شدت همپوشانی بدهیها و ریسکهای تمرکزی منتشر نکردهاند؛ در نتیجه، سیاستگذار چشمبسته مقررات مینویسد و بازار با چراغقوه راهش را پیدا میکند. بااینحال، حتی در همین تاریکی هم خطوطی پیداست: گزارشهای عمومی نشان میدهد خرید اعتباری در ۱۴۰۳ نسبت به ۱۴۰۲ در دیجیکالا ۱۲۹ درصد رشد کرده و محبوبترین قلم قسطی، موبایل بوده است؛ دادهای که جهش مستمر تقاضای اعتباری در دل تنگنای بودجه خانوار را تأیید میکند.
تجربه جهانی میگوید سقوط یک پلتفرم اعتباری معمولاً به بحران بانکی فراگیر تبدیل نمیشود، اما میتواند رفاه خانوار و جریان نقدی کسبوکارهای کوچک را موقتاً زمینگیر کند. در ایران با تورمبالا، این درد تیزتر است. کوچکترین سختگیری اعتباری یا اختلال عملیاتی، میتواند سبد خریدهای ضروری را در کوتاهمدت تحت تاثیر قرار دهد و فروشندگان کوچک را به صف تأمین نقدینگی بفرستد.
مدیرعامل ازکیوام در این زمینه اشاره میکند: «اگر داده را خام برداریم و بیپالایش گسترش بدهیم، نتیجه خوبی نمیگیریم. باید اصلاح کنیم و بعد توسعه بدهیم؛ وگرنه چند ماه بعد با تودهای از بدهیهای معوق چندصد میلیارد تومانی روبهرو میشویم.»
از قضا، همینجا مرز نازک میان «ابزار رفاه» و «محرک تورم ساختاری» رسم میشود. اگر آزمون کفایت سرمایه، افشای نرخ بهره مؤثر و اتصال منظم به بایگانیهای اعتباری استاندارد نشود، اعتبارِ پلتفرمی بهجای تکمیل بازار، موتور چرخههای رونق کوتاه مدت و در پی آن رکود طولانی خواهد شد.
بازار اعتبار خرد در ایران، تصویری دوگانه دارد: از یکسو، دموکراتیزهکردن دسترسی و ارتقای تجربه خرید؛ از سوی دیگر، تشدید چرخههای تورمی و ریسکهای رفاهی در غیاب قاعدهگذاری دادهمحور. روایت خالقی، این دوگانه را به اصل ماجرا میدوزد: «دولتها در ایران کارخانه تولید تورماند، و هر تلاشی برای اصلاح پولی تا وقتی ریشههای سیاستی خشک نشود، بیاثر خواهد بود.»
در چنین زمینی، BNPL اگر روی ریل شفافیت و کفایت سرمایه نیفتد، رونق نصفهنیمهای میآورد که رکود بعدی را شدیدتر میکند؛ اما اگر صنعت و سیاستگذار بر سر داده و قاعده با هم به توافق برسند، همان شبکه تزریق اعتبار میتواند از «تببر کوتاهاثر» به «زیربنای رفاه پایدار» تبدیل شود.