بنیانگذارانی که سعی میکنند همه کارها را خودشان انجام دهند، در نهایت هیچ کاری را بهخوبی انجام نخواهند داد. رشد بلندمدت از قهرمانی به دست نمیآید بلکه از تیمها، سیستمها و نظم و انضباط حاصل میشود. در روزهای اولیه شروع یک کسبوکار، طرز فکر «خودت انجام بده» یک مهارت برای بقا محسوب میشود. شما خودتان کد را مینویسید، مشتری را جذب میکنید، قرار ملاقاتها را مدیریت میکنید و حتی دفتر کار را تمیز میکنید. انجام هر کدام از وظایف کاری باعث افتخار است و گاهی هیچ گزینه دیگری وجود ندارد. اما در نهایت، اگر هنوز و پس از رشد و بزرگ شدن کسبوکار نیز همه کارها را خودتان انجام میدهید، مشکل شما هستید، نه راهحل. یکی از سختترین تغییراتی که یک بنیانگذار باید انجام دهد این است که قهرمان بودن را رها کند. من این مسیر را طی کردهام. من یعنی ترور فرانسیس 46 Labs را از روز اول با استفاده از منابع مالی شخصی راه انداختم. نه سرمایهگذار، نه چتر نجات (parachute) (ابزار یا استراتژیهایی مانند طرحهای مالی جایگزین، شبکه حمایتی قوی یا حتی یک طرح خروج استراتژیک که در صورت شکست یا مواجهه با چالشهای غیرمنتظره، کمک میکند خسارات را کاهش دهید یا از موقعیت بد خارج شوید)، نه طرح پشتیبانی وجود نداشت. چند سال اول حقوق نمیگرفتم. من معماری فنی و استراتژی کسبوکار را حین کار در کنار تعداد انگشتشماری از همتیمیها مدیریت میکردم که آنها هم بهنوعی با قرار دادن سرمایه شخصی یا زمان و تخصص خود مستقیماً در موفقیت یا شکست کسبوکار سهیم بودند. اما در نهایت این چیزی است که من یاد گرفتم: یک شرکت زمانی که موسس سختتر کار میکند رشد نمیکند، بلکه رشد زمانی حاصل میشود که بنیانگذار یاد بگیرد به دیگران اعتماد کند و بر اساس این ایده با آنها کار کند. مدل مدیر قهرمان موجب افزایش مقیاس و رشد نمیشود....
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.