جهان امروز، تحت تاثیر تلاقی بحرانهای پیدرپی و همزمان، به دنیایی پر از آشفتگی و ابهام تبدیل شده است. پیشرفت سریع فناوریهای تحولآفرین، تغییرات اقلیمی، تنشهای سیاسی و بیثباتی اقتصادی، همگی سازمانها و جوامع را در معرض تهدیدات بیسابقه قرار داده و تصمیمگیری در سازمانها را پیچیدهتر از همیشه کردهاند. این شرایط در ادبیات مدیریت با چهار واژه کلیدی شناخته میشود: ناپایداری (Volatility)، عدم قطعیت (Uncertainty)، پیچیدگی (Complexity) و ابهام (Ambiguity) که بهاختصار آن را VUCA مینامند. «گزارش جهانی ریسک» که از سوی مجمع جهانی اقتصاد در ژانویه سال ۲۰۲۴ میلادی منتشر شده است، جهانی را ترسیم میکند که در آن ابهام و ریسکهای چندلایه به اوج خود رسیدهاند. این گزارش، بر اساس یک نظرسنجی از بیش از ۱۴۰۰ کارشناس، هشدار میدهد که دهه آینده با بحرانهای جهانی بیشتری مواجه خواهیم شد. این در حالی است که آهنگ توسعه سازوکارهای مدیریت این بحرانها، چه در سطح رهبران سیاسی جهان و چه در سطح رهبران سازمانها، کندتر از حد انتظار است. در این فضای جهانی، کشور ما، ایران، نهتنها از تاثیر این شرایط جهانی مستثنی نیست، بلکه بهنوعی میتوان گفت یکی از ملموسترین بسترهای تجربه این چهار ویژگی است. وضعیت خاص اقتصاد ایران، تحریمهای بینالمللی، نوسانات مداوم نرخ ارز، تغییرات سریع قوانین، عدم شفافیت اطلاعات، بیثباتی در سیاستگذاری، مهاجرت سرمایههای انسانی، و فشارهای اجتماعی، همه و همه فضایی از عدم قطعیت و ابهام ایجاد کرده است که حتی پیشبینی افق ششماهه آینده نیز برای بسیاری از مدیران بسیار دشوار- اگر نگوییم غیرممکن- شده است. در چنین شرایط پرتلاطمی، نقش رهبران بیش از پیش برجسته میشود؛ آنها نهتنها باید سازمانهای خود را از میان این بحرانها هدایت کنند، بلکه باید با تکیه بر فضایل درونی مانند تابآوری و آرامش، ریسکها را به فرصتهایی برای رشد و پایداری تبدیل کنند. در چنین جهانی، رهبران سازمانها دیگر تنها با مهارتهای فنی یا ابزارهای مدیریتی...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.