هدف دیجیپی از ورود به حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر افزایش بازدهی در صنعت فینتک است
هدف دیجیپی از ورود به حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر، تکمیل زنجیره ارزش در حوزه خدمات مالی،…
۱۷ خرداد ۱۴۰۴
عینکیها بیشتر مستعد خرید عینکهای واقعیت مجازی هستند
۱۷ خرداد ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۶ دقیقه
اخیراً ویدئویی از جناب شهرام ایزدی مهندس ایرانی گوگل در تد در زمینه عینکهای واقعیت مجازی و واقعیت اقروده قابل مشاهده است. عینکهای واقعیت افزوده و واقعیت مجازی چشم انداز زیبایی از آینده در پیش روی ما ترسیم میکنند. مزیتها و امکاناتی که این عینکها عرضه میکنند جذاب به نظر میرسد و جناب ایزدی هم این را بار دیگر در گفت و گوی تد به خوبی نشان داد. اما چرا عموماً عینکهای خریداری شده در گوشهای رها میشوند و خریدار با وجود پول سنگینی که خرج کرده است سراغ وسیله خودش را نمیگیرد؟ چرا مشتریهای اولیه مبلغان خوبی برای خریداران تازه نمیشوند؟ به عنوان یک عینکی که مدت طولانی عینک را رها کرده بودم و با توصیه خانواده و خستگی چشم دوباره چند ماهی است که در حال عینک زدن هستم و البته بر اساس مطالعاتم در زمینه رایانش در زندگی روزمره(Computing in daily life) دیدگاههایی دارم که شاید به این سؤال پاسخ بدهد و البته مسیر محتملتر آینده را هم ترسیم کند.
عینکی شدن بخشی از بحرانهای دوران نوجوانی من محسوب میشد. در دبیرستان شوخیهای جالبی در مورد اشخاص عینکی نمیکردند و پشت سر پسرهای عینکی شایعاتی بود که آنها نقاط ضعف شخصی دارند که نمیتوانند ترک کنند و به این ترتیب چشم آنها ضعیف میشود. عینک روی چشم معادل نقطه ضعف شخص تلقی میشد چون وقتی دعوا میشد خرد شدن عینک خودش یک داستان بود، شخص عینکی نقطه ضعفش همیشه جلوی چشمش بود و در دعوای نوجوانانه تمرکزش بین حفاظت از خودش و عینکش تقسیم میشد و به قول یکی از دوستان آن دوران یک عینکی از غیر عینکی ضعیفتر بود و برای یک نوجوان قوی نبودن به صورت فیزیکی اصلاً موضوع جذابی نیست.
داستان تشخیص عینکی شدن من از آنجا شروع شد که برای کنکور در کلاسهای کنکور استادیومی بیفایده ثبت نام کردم که یک استاد برای بالای صد نفر روضه میخواند. اینجا به تجربه فهمیدم وقتی در عقب کلاس مینشستم چیزی از درسها متوجه نمیشدم، وقتی چندباری از دوستم پرسیدم که آیا نوشتهها را میبیند یا خیر، کم کم دوزاریام جا افتاد که چشم من مثل برادرم و سایر اقوام ضعیف شده است. عینکهایی که آن موقع میخریدم یا خیلی سنگین بودند و جای آنها روی بینیام میماند و یا پلاستیکی ارزان بودند و به سرعت با خط و خشهای فراوان مواجه میشدند و کارکرد خودشان را از دست میدادند. اخیراً که بار دیگر یک عینک گران قیمت خریدهام هم فروشنده همچنان هشدار داده است که اگر عینک را از روی سطح شیشهایاش روی میز یا سطوح دیگر بگذارم باز هم با خط و خش مواجه خواهد شد. یعنی با وجود پیشرفت فناوری، عینکها اگر در زندگی روزمره بدون دقتهای خاص استفاده بشوند، همچنان وسیله مصرفی با دوام کم هستند.
به هر ترتیب سنگینی و خط و خشهای روی عینکهای اولیه کاری کرد که وقتی نیاز نداشتم عینک را رها میکردم. به ویژه اینکه در سنجش بینایی گواهی نامه هم متوجه شدم که یک چشمم جور چشم دیگر را میکشد و برای رانندگی نیاز به عینک ندارم. به این ترتیب عینک را رها کردم، بدون عینک خواستگاری رفته و ازدواج کردم، فرزند دار شدم. اما خستگی چشم در کار با صفحه نمایش و ندیدن یا دیر دیدن دست اندازها و مشکلات رانندگی در شب کاری کرد که بار دیگر با خانواده برای خرید عینک به عینک فروشی مراجعه کنیم. روی تفاوت خرید خانوادگی و شخصی باید تأکید کنم. چون وقتی خودم عینک میخریدم مثل همه مهندسین عینکهای کوچک و سبک و ارزان را ترجیح میدادم.
اما با وجود اینکه خودم قبول نداشتم، همسرم میگفت این عینکها من را زشت میکند. هنگام انتخاب عینک متوجه شدم که از نظر دخترم با بعضی عینکها اخمالو میشوم و بعضی عینکها خیلی چهره را احمقانه یا جدی میکند. چندین و چند قاب را امتحان کردیم تا همسر و فرزندانم به اجماع رسیدند که چه قاب عینکی را برای بنده مناسب تشخیص میدهند. اگر مهندسین شرکت گوگل هم فقط یک ساعت در عینک فروشی بنشینند خواهند دید که عینک فروشهای حرفهای بسیار با حوصله باید باشند چون خرید عینک یک انتخاب مربوط به چهرهای است که فرد از خودش به خانواده و جامعه عرضه میکند و فقط یک ابزار فناوری صرف نیست که هرچقدر سبکتر و کاراتر باشد مطلوبتر هم باشد. در کنار این جامعهپذیری این فناوری و کسانی که قصد ترویج آن را دارند هم مهم هستند.
شهرام ایزدی در سخنرانی خود عینکها را جایگزین و مکمل تلفن هوشمند معرفی میکرد. مدیر عامل متا دیگر شرکت فعال در این حوزه یا جناب مارک زاکربرگ که خودش گاهی عینک استفاده میکند چند سال پیش گفته بود که عینکها میتوانند جایگزین تلفن همراه هوشمند بشوند. الان که عینک روی چشم دارم میتوانم آن را بهتر با تلفن همراه خودم مقایسه کنم. تلفن همراه قدیمی بنده با یک تعویض قاب ارزان قیمت توانسته ظاهر را حفظ کند و کارکرد جایگاه و کلاس اجتماعی را به اندازه کافی ایفا کند. عینک هم همینطور دارای کارکرد اجتماعی است اما وقتی نیازی به کلاس اجتماعی نیست گوشی را میتوان در جیب گذاشت اما عینک هم همچنان روی چشم باید باشد چون داخل جیب محیط مناسبی برای عینک نیست. تجربه به سرقت رفتن تلفن همراه خودم را هنگام غرق بودن در بازی آموزشی درایستگاه اتوبوس را دارم. دوستی دارم که عینک آفتابی گرانقیمت او را زورگیر از او در خیابان گرفته است. یعنی به تجربه، عموم به این نتیجه میرسند که جاهایی است که فرد دوست دارد کلاس اجتماعی خودش را معمولی نشان بدهد. سازگاری بیشتر تلفنهای هوشمند با فناوری باستانی جیب لباس موازنه ایفای نقش در زندگی روزمره را به سمت گوشی هوشمند سنگین میکند.
در نهایت اگر قرار باشد یک مصداق فناوری نقش پر رنگتری در زندگی روزمره داشته باشد باید با جریان جاری زندگی روزمره و نیروهای آن هم راستاتر باشد. به بیان دیگر ایده واقعیت افزوده در حال رشد میتواند باشد اما مسیر منطقیتر این ست که عینکهای معمولی را بتوان با ابزارکهای کوچک تبدیل به عینک هوشمند کرد، شرکتهای بزرگ فناوری ایده تحمیل یک یا چند مدل عینک بیقواره به همه مردم را باید رها کنند، افزونه عینک را اشخاص وقتی نیاز است روی چشم میگذارند و به این ترتیب علاوه بر جلوگیری از سرقت در خیابان، در داخل جلسه و مکانهای دیگر متهم به بیادبی یا جاسوسی و فیلمبرداری هم نمیشوند.
وقتی دوربین عینک داخل جیب باشد مثل وقتهایی که جناب زاکربرگ روی دوربین رایانه شخصی خودش را با چسب میچسباند مردم عادی هم میتوانند نسبت به حریم خصوصی خود اطمینان بیشتری داشته باشند. در نتیجه مسیر منطقیتر این است که مانند شرکتهایی که هندزفری بلوتوثی میسازند که یک نیمه آن در جیب قرار میگیرد و نقش شارژر اصلی را هم ایفا میکند این شرکتها باید همه تلاش خودشان را بکنند که چیزی ارزان و مقرون به صرفه تولید شود که درخیابان شخص را به هدف سرقت تبدیل نکند. به صورت کلی کسانی که هم اکنون عینک روی چشمشان میگذارند مشتریان مستعدتری هستند تا کسانی که حوصله عینکی شدن ندارند.