از ارزش‌ها تا روابط کاری

این موضوع كه باید سازمان را نوعی فرهنگ به حساب آورد، یعنی سیستمی كه اعضای آن استنباط مشتركی از سازمان دارند، پدیده نسبتاً جدیدی است. در گذشته تصور بر این بود كه سازمان وسیله یا ابزاری منطقی است كه می‌توان با استفاده از آن یك گروه از افراد را كنترل و كارهای آنها را هماهنگ كرد. این سازمان‌ها دارای سطوح عمودی، دوایر، سلسله مراتب اختیارات و از این قبیل ویژگی‌ها بودند. ولی واقعیت این است كه یك سازمان بیش از اینهاست و مانند یك فرد دارای شخصیت است. هنگامی ‌كه یك سازمان به ‌صورت نهاد درمی‌آید دارای نوعی حیات و زندگی می‌شود كه با زندگی اعضای آن متفاوت است و به خودی خود ارزش پیدا می‌کند. از این‌ رو هنگامی‌كه سازمان به‌ صورت یك نهاد درمی‌آید الگوی خاصی از رفتار مورد قبول همه اعضای سازمان قرار خواهد گرفت كه در همه جای سازمان به چشم می‌خورد. به این ترتیب مجموعه‌ای از ارزش‌ها، باورها، تفاهم‌ها و روش‌های تفکر که در بین اعضای سازمان مشترک‌اند و از طرف اعضای جدید نیز به عنوان روش‌های صحیح انجام کارها و تفکر جست‌وجو می‌شود فرهنگ سازمانی نامیده می‌شود. فرهنگ سازمانی دربرگیرنده ارزش‌ها و رفتارهایی است که به محیط اجتماعی و روانی منحصربه‌فرد سازمان کمک می‌کند. فرهنگ شامل چشم‌انداز، ارزش‌ها، هنجارها، سیستم‌ها، نمادها، زبان، مفروضات، باورها و عادات سازمان است. وقتی از یک کارمند می‌پرسید فلان شرکت خاص برای کار کردن چطور است پاسخی که می‌گیرید خلاصه‌‌ای از فرهنگ سازمانی یا فرهنگ شرکتی و جمعی Corporate Culture آن شرکت است. شکل محیط کار، نحوه‌ ارتباطات کارکنان با هم، میزان سخت-یا سهل- بودن مقررات، نحوه‌ رخ ‌دادن ارتباطات، اولویت‌های سازمان و میزان استرس‌زا بودن فضای کاری، همه جنبه‌هایی از یک فرهنگ سازمانی به شمار می‌روند. فرهنگ یک شرکت با چند مولفه مشهود و نامشهود شکل می‌گیرد. این مولفه‌ها با یکدیگر محیطی را شکل می‌دهند که باعث می‌شوند...