مدیرعامل صبانت: شهرداری در کابلکشی فیبر دستاندازی میکند
صبانت با همکاری ایرانسل کار پوشش ۷۰۰ هزار خانوار و کسبوکار به فیبر نوری…
۳۰ اسفند ۱۴۰۳
راههای اتصال به بازار جهانی دشوارتر شده است و شرایط هم برای حضور سرمایهگذار خارجی فراهم نیست. از سویی دیگر تشدید تحریمهای اقتصادی و بیثباتی بازار، قدرت بازرگانی و آینده کسبوکاری صاحبان کسبوکار را تحت تاثیر قرار داده است. فناوری بدون توجه به حال ناخوش اقتصاد ایران با سرعتی فزاینده پیش میرود و ما هنوز در گیر و گرفت اسناد مربوط به آنیم. اتاق بازرگانی تهران به عنوان حلقه واسط میان کسبوکارها و اکوسیستم نوآوری و فناوری اقداماتی در زمینه بهکارگیری فناوریهای روز انجام داده است. این نهاد در تلاش است به منظور ترقی و بهبود اوضاع کسبوکاری مرز میان صنایع و اکوسیستم را باریک کند و موجب شکلگیری همکاریهای مثمر ثمری شود. درباره آنچه در این سال گذشته و آنچه در دستور کار اتاق بازرگانی تهران قرار دارد با رئیس مرکز نوآوری و تحول دیجیتال اتاق بازرگانی، سحر بنکدارپور، گفتوگو کردیم.
در صحبتهای اخیر هیاترئیسه اتاق بازرگانی تهران به اتاق دیجیتال اشاره میشود، اشاره به اتاق دیجیتال چه مفهومی دارد، آیا قرار است بخشی از فرایندهای اتاق از این پس به صورت هوشمند و الکترونیکی انجام شود؟اگر به روند تغییر و تحول بانکداری نگاهی بیندازیم خواهیم دید که شیوه و مواجهه با این صنعت از مراجعه حضوری و تعدد کاغذ و مدارک به شکلگیری بانکهای الکترونیکی و نئوبانکها منجر شده است. اکنون دیگر خدمات بانکی سفارشی (customize) شده است. اتاق نیز به دلیل کارا و نتیجهبخش بودن همین روند این مسیر را اتخاذ کرده است. برخی از خدماتی که اکنون به صورت حضوری ارائه میشود قرار است الکترونیکی عرضه شود. به عبارتی این خدمات و البته یکسری خدمت جدید دیگر روی پلتفرم عرضه خواهد شد. در ارائه این خدمات جدید سعی کردیم از خود اعضا هم کمک بگیریم. یعنی بستر Business Matchmaking را فراهم کنیم. بستری که اعضا بتوانند قابلیتهای یکدیگر را ببینند و حتی Partnership (شریک تجاری) بیابند و یک همافزایی ایجاد کنند. آشنایی با ترندهای روز دنیا از جمله نتایج این رویکرد است. در انتها میخواهیم با استفاده از فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی کمک یک دستیار هوشمند برای شرکتها ایجاد کنیم تا اعضا بتوانند راحتتر از این خدمات استفاده کنند.
مرکز در این چند سال در راستای هدف برقراری ارتباط میان کسبوکارهای اتاق بازرگانی با اکوسیستم نوآوری چقدر به هدف خود نزدیک بوده است؟ما سعی کردیم میان کسبوکارهای سنتی و اقتصادی اتاق و اکوسیستم نوآوری حلقه واسطی باشیم. برای اینکه در این زمینه بتوانیم بهخوبی ایفای نقش کنیم کارهای مختلفی انجام دادیم؛ از خدمات میز خدمت گرفته تا سایر خدمات. در این میز سعی کردیم مشاورههای رایگان مختلفی را درباره موضوعات گوناگون از جمله مباحث دانشبنیانی، چگونه شرکت دانشبنیانی شوید، چگونه از تسهیلات ویژه دانشبنیانی برخوردار شوید و عارضهیابی، ارزشگذاری داراییهای نامشهود و بهرهمندی از اعتبار مالیاتی قانون جهش تولید ارائه دهیم. دو سال قبل که موضوع قانون جهش تولید دانشبنیان مطرح شد ما در مجمع تشکلهای دانشبنیان و مرکز نوآوری و تحول دیجیتال اتاق بازرگانی تهران سعی کردیم آن نقش مشاورهای را بهدرستی بازی کنیم.
ما حتی در تدوین و نوشتن چند آییننامه این قانون نیز نقش داشتیم. قبل از تصویب یک پیشنویس تهیه کردیم. چهار آییننامه این قانون را نوشتیم و آن را به دولت و وزارتخانههای مرتبط ارسال کردیم. یکی از آنها همین بحث اعتبار مالیاتی بود. ماهانه یک کارگاه درباره همین قانون برای اعضا به منظور آشنایی و چگونگی استفاده آنها از این قانون برگزار میکنیم. ماده ۱۱ این قانون خیلی به بحث نفوذ فناوری کمک میکند. این امکان باعث میشود شرکتها سرمایهگذاریهای هدفمندی داشته باشند و با انجام R&D و بهرهمندی از قابلیتهای این قانون به سرمایهگذاری در شرکتهای Tech تشویق شوند. زیرا مابهازای آن مالیات پرداخت نمیکنند. یکی دیگر از اقدامات ما برگزاری کارگاههایی با محوریت مهارتافزایی است. یک همایش لبه تکنولوژی هم داریم که سعی کردیم اعضا را با آنچه در دنیای فناوری رخ میدهد آشنا کنیم.
در این همایشها میخواهیم نشان بدهیم که دنیا به چه سمتی میرود و وضعیت کنونی شرکتها به تناسب آن در چه مرحلهای قرار دارد. بهویژه اکنون که فناوری هوش مصنوعی بهسرعت در حرکت است و مانند سایر فناوریهای گذشته از جمله اینترنت، بلاکچین و غیره نیست. به همین دلیل است که به هوش مصنوعی فناوری تمدنساز و تمدنبرانداز میگویند؛ برای نمونه همین دیپسیک که در عرض یک شب منجر به سقوط ارزش سهام آمریکا شد. اینها نشان میدهد در حال حاضر در عصری هستیم که نباید نظاره کنیم بلکه باید از این عرصه ارزشافزودهای ببریم. هوش مصنوعی سه لایه دارد. به نظر من امکان رقابت و خلق ارزش در لایه زیرساخت را از دست دادیم. در لایه مدلهای زبانی که فکر نمیکنم در آینده کوتاهمدت بتوانیم مزیت رقابتی داشته باشیم. در لایه Use Caseهاست که شاید بتوانیم با کمک بچههای نخبهای که هنوز هستند کارهایی انجام بدهیم. با توسعه و پیشرفت در این زمینه شاید بتوان در کنار پلتفرمهای بزرگ دنیا رقابت کرد. رویدادهایی از جنس Reverse Pitch نیز برگزار میکنیم. اینها رویدادهایی هستند که منجر به شناسایی نیازها از دل صنایع صنعتی و اقتصادی میشود. پس از شناسایی نیازها آنها را دستهبندی و RFP (درخواست طرح پیشنهادی) مشخصی ازشان تعریف میکنیم. بعد از این مرحله، یافتهها را به شرکتهای تکنولوژی، شرکتهایی که برای آن نیازها خدمت یا محصولی دارند، از طریق فراخوان روی سایت اتاق ارائه میکنیم. طی غربالگریها تیمها انتخاب میشود و فرایند منتورینگ به صورت تخصصی پیگیری میشود تا روز ارائه آنها.
در نهایت تیمها ایده و راهحلهای خود را عرضه میکنند و شرکتهای متقاضی تصمیم میگیرند. یکسری دیگر از رویدادهای ما با موضوعیت جذب سرمایه برگزار میشود. در این رویدادها با اتصال شرکتها به شبکه سرمایهگذاران در راستای جذب سرمایه به آنها کمک میکنیم. رویداد هکاتون هم تازگی به برنامه ما اضافه شده است. در این رویداد از حضور نیروهای توانمند این حوزه که موفق شدهاند از صبح تا ظهر کد بزنند و داشبوردی را طراحی کنند شگفتزده شدم. من شاهد تیمهای کاملی بودم که تجربه نیروهای بازنشسته صنایع دولتی و چابکی و توانمندی نیروی جوان با هم تلفیق شده بود. برای اینکه بدانیم اتاق تا چه حد موفق بوده است باید بازخوردهای اعضا را بشنویم. ما تلاشمان را برای اثرگذاری در این حوزه به کار بستیم که امیدوارم موفق بوده باشد.
یکی از تمرکزهای مرکز، برگزاری رویداد و جلسات برای ادغام فناوری با صنایع بهخصوص معادن بوده است. نظر به اینکه هوشمندسازی معادن باید یکی از اولویتهای کشور باشد، این مرکز چه نقشی در این امر داشته است؟معدن حوزه پرچالشی است. این حوزه مانند بانکداری، فینتک یا لندتک و حوزههایی نیست که در آنها تکنولوژی حرف اول را میزند. بازیگران این حوزهها که خصوصی هستند در یک محیط رقابتی بدون هیچ رانتی با استفاده از هر تکنولوژی میخواهند سهم بیشتری از این کیک ببرند. در حالی که حوزه معدن اصلاً بدین شکل نیست. متاسفانه در مورد معدن ما با حوزه سنتی طرف هستیم که در آن یکسری تسهیلات و مزایا مثل انرژی رایگان و ایندست موارد بیداد میکند و باعث میشود حرکت به سمت هوشمندسازی دشوار شود. همه این موارد با بازار رقابتی در تضاد است. حرکت به سمت تکنولوژی زمانبر و هزینهبر است. حوزههایی که بازار خودشان را دارند و سهم کیکشان از بازار مشخص است و همچنین نیازی به مشتری بیشتری ندارند دلیلی هم ندارد برای رقابت با دیگر بازارها هوشمند شوند.
مجاب کردن این بازارها برای رفتن به سمت تکنولوژی نیز دشوار است. عواقب روی نیاوردن به هوشمندسازی همانطور که تجربه شد و بسیار تلخ و دردناک بود، تلنگری به این صنعت زد. از دست دادن جان چند عزیز، عمق فاجعه این تاخیر را آشکار کرد. حرکت معادن بخش خصوصی به این سمت راحتتر است. همچنین تعامل و همکاری اتاق با آنها نیز آسانتر است. بخش خصوصی در هر چهار حوزه معدن دنبال راهحل است. در این رویدادهایی که برگزار کردیم چند تن از فعالان این حوزه حضور دارند. این افراد میخواهند از طریق تکنولوژی به مزایای متعددی دست یابند و بتوانند از رقبای خود چند پله بالاتر بروند. پس از این همه اتفاقات تلخی که حادث شد، دولتیها هم سعی میکنند به این سمت بروند. ما هم در اتاق بازرگانی کمک میکنیم که این اتفاق به بهترین شکل ممکن محقق شود.
یعنی میتوان گفت فرایند هوشمندسازی معادن کشور در مسیر اجرایی شدن قرار گرفته است؟نمیتوان گفت الان همه کاملاً همراه هستند. در حال حاضر در اوایل راه هستیم. نیازهایی که به سمت ما میآید خیلی ابتدایی است. فکر میکنم برای شروع خوب است اگرچه خیلی دیر اما بالاخره باید از یک جایی شروع میشد.
همکاری با نهادهای دولتی از جمله معاونت علمی و پارک از منظر جذب سرمایه و سیاستگذاری چقدر موثر بوده و همچنین برگزاری رویدادهایی با حضور بخش خصوصی و دولت چه نتایجی دربر داشته است؟اتاق بازرگانی تهران با دولت جدید تعاملات بهتر و بیشتری دارد و انصافاً اواخر دوره آقای روحانی و همچنین دوره آقای ستاری تعاملات ما با دولت خوب بود. ارتباطمان با معاونت علمی و صندوق هم خوب است. تعاملمان با بدنه وزارت صمت و وزارت ارتباطات نیز به همین صورت است. مثلاً رویدادهای Reverse Pitch و جذب سرمایه خوب پیش میرفت و منجر به انعقاد قراردادهایی میشد. پیرو صحبت با وزارت ارتباطات قرار شد اتاق بازرگانی تهران در پیشبرد تسهیلات تبصره ۱۸ قانون بودجه با این وزارت همکاری کند. هوشمندسازی معدن را اولویت این برنامه قرار دادیم. طبق نظر آنها عنوان، استفاده از هوش مصنوعی در معدن بود. بقیه صنایع هم در صورت نتیجهدهی در دستور کار قرار میگیرند. پیشنهاد ما این بود که این تسهیلات به فرایند داده شود نه به شرکت. اگر پس از غربالگریهای مختلف و تایید یک شرکت تسهیلات به آن اعطا شود احتمال زیاد پس از چند سال با یک شرکت مقروض طرف هستیم که شاید نتواند از پس آن تسهیلات بربیاید و بازار پیدا کند.
بنابراین بهتر است کمک کنیم تا شرکتها بازار پیدا کنند و اگر بازاری پیدا کردند و فرایند Matchmaking بهخوبی اتفاق افتاد تسهیلات به فرایند اختصاص یابد. برای همین به کمک وزارت ارتباطات که همراهی خوبی با ما داشتند فرایندی را تبیین کردیم. فراخوانی طراحی کردیم که شرکتهایی که در این زمینه محصول یا خدمتی دارند بیایند و ارائه کنند. پس از چند مرحله غربالگری بهترینها را انتخاب کردیم و کوشیدیم بازار پیدا کنند. بعد از آن، با صنایع سنتی و صنعتی صحبت کردیم که این محصولات و خدمات وجود دارد که میتواند برای نیاز شما مفید باشد. در نتیجهی همکاری میان این دو طرف، تسهیلات تبصره ۱۸ به فرایند اختصاص داده میشد. در این رویدادها و فرایند ذکرشده حدود ۲۴ تیم ثبتنام و ۱۵ تیم ارزیابی شدند. از این میزان، ۹ تیم خوب شناسایی و در نهایت سه تیم برای تسهیلات معرفی شدند. این یک همکاری خیلی خوب میان اتاق و وزارت ارتباطات بود که به سرانجام نیز رسید.
طرح و برنامه مرکز به منظور توسعه بازار اقتصاد دیجیتال و کسبوکارهای مبتنی بر فناوریهای نوین که اکنون به یک ضرورت تبدیل شده چیست؟ در مصاحبهای گفته بودید یکی از اهداف شما بازارسازی برای دانشبنیانهاست. همچنین سنجش و ارزیابی کسبوکارهای دانشبنیان و استارتآپها چگونه صورت میگیرد؟ تاکنون این کار را انجام نمیدادیم. پس از آغاز جریان تسهیلات تبصره ۱۸ و استقبالی که از آن شد این موضوع در شورای راهبردی مرکز نوآوری و تحول دیجیتال مطرح شد. تصمیم ما این است که در حوزههای بعدی همکاری با وزارت ارتباطات و شرکتهایی که تسهیلات به آنها اختصاص یافته یک پیگیری و Follow Up از تیمها داشته باشیم که ببینیم آیا این تسهیلات درست و بجا بود. و اینکه چقدر از این تسهیلات مورد استفاده قرار گرفته است و چند درصد بازار پیدا کردهاند. سنجش و ارزیابی اقدام درست و لازمی است که باید انجام شود. به احتمال زیاد این اتفاق در سال آینده محقق شود.
مرکز به منظور شکلگیری ارتباط بینالمللی در قالب همکاری شرکتها و استارتآپها چه برنامههایی دارد؟در بخش معاونت بینالملل اتاق بازرگانی تهران این کار صورت میگیرد و برنامههایی نیز برای آن در دست انجام است. قبلاً هیات به کشورهای مختلف اعزام میکردیم. اکنون ارتباط بینالملل را در معاونت بینالملل اتاق، با توجه به شرایط موجود، به کشورهایی که میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد محدود کردهایم. برنامه از این قرار است که تمرکز معاونت بینالملل اتاق روی این کشورها باشد تا بتوانیم خروجی بهتری برای اعضای اتاق داشته باشیم. برای این ارتباط هفت کشور تعریف شده است. واحد بینالملل اتاق برنامههایی برای این کشورها و اعضا تعیین میکند. اعزام هیات و برقراری ارتباط با کشورهای مورد نظر با دقت و برنامهریزی بیشتر و با هدف بهتری در حال پیگیری است تا همکاری دوجانبه موفقی شکل پذیرد.
نقش زنان در فناوری کشور چقدر است؟ خانمهای ایرانی در عرصه فناوری سرآمدند یا عقب ماندهاند؟الان حتی ورودی دانشگاهها را هم بیشتر خانم تشکیل میدهند. از سالهای گذشته تاکنون تحصیل در رشتههای فنی نیز دستخوش تغییر شده و شاهد تحصیل خانمها در این رشتهها هستیم. در نهایت این جامعه محصل پس از فارغالتحصیلی با لحاظ ریزشی که دارند وارد بازار کار میشوند. ما در این عرصه زنان مستعد و توانمند متعددی داریم. به نظر من با توجه به آنچه میبینیم، کسبوکارهایی که CLevelهای خانم دارند از بلوغ بیشتری برخوردارند. موانع که همواره هست اما به نظر من صحبت کردن از این موارد بیشتر به آنها دامن میزند. به نظر من بهجای اینکه بیشتر راجع به جنسیت صحبت شود، باید در مورد شایستهسالاری صحبت شود. زیرا در غیر این صورت شاهد تقلیلهایی در موقعیتهای شغلی زنان خواهیم بود. باید فرصتهای برابر برای استعدادها چه زن و چه مرد وجود داشته باشد تا در جایگاه درست خود قرار بگیرند.
رویکرد و روشهای نگهداشت سرمایه انسانی با توجه به نرخ صعودی مهاجرت آنها چیست؟قطعاً در هر کشور موفقی متخصصان و استعدادهای برتر ایرانی حضور دارند. این افراد سرمایههای کشور هستند. برای رسیدن آنها به این نقطه انرژی و هزینههایی صرف شده که در مرحله بهرهمندی از آنها در چرخه اقتصادی شاهد خروجشان و انتفاع کشورهای دیگر از آنها هستیم. نمیتوان بر این افراد به خاطر نماندن در کشور خرده گرفت. بههرحال آنها آینده خودشان را در جای دیگری میبینند و برای آن برنامهریزی میکنند. ای کاش آیندهای برای این بچهها متصور بودیم که نروند. اگر خروج سرمایه انسانی به همین منوال ادامه یابد و کشور از این سرمایهها تهی شود، نمیتوان انتظار داشت که شرکتها و بنگاههای اقتصادی به جایی برسند.
شما چشمانداز آینده عرصه دیجیتال بهویژه اقتصاد دیجیتال کشور را چگونه ترسیم میکنید؟ دستاندازهای اصلی این مسیر برای رسیدن به نقطه مطلوب کدام است؟این یک موضوع چالشی است و باید از دو منظر به آن نگاه کرد. اگر تحریمها به همین شکل پایدار باشد و تشدید شود، نمیتوانیم انتظار یک اتفاق خارقالعاده داشته باشیم. یک سوال بسیاری جدی این است که هر کدام از برنامههای توسعه به کجا رسیده است؟ چند درصد محقق شده است؟ به نظر من اگر تغییر و تحولاتی اتفاق نیفتد، نمیتوان افق چندان روشنی را متصور شد. بههرحال این حوزه با تکنولوژی سروکار دارد و تعامل با دنیا یکی از پایههای آن است. اما اگر گشایشهایی اتفاق بیفتد، تاثیر آن در این حوزه بسیار خواهد بود. در حال حاضر که درصد بالایی از سرمایه انسانی مهاجرت کرده است باز هم استعدادهای خوبی داریم که میتوان رویشان حساب باز کرد. شرکتها و محصولات و خدمات خوبی داریم که اگر گشایشی حاصل شود، اینها هم میتوانند ارزشافزوده خوبی ایجاد کنند و برای کشور مفید باشند.