نوروز ۱۴۰۳ را جشن گرفتیم. مثل سالهای پیش. آرزوی روزی نو، حالی خوش و سالی…
۱۹ اسفند ۱۴۰۳
اعتماد به عنوان عنصر اساسی در هر ارتباط اجتماعی و سازمانی نقش کلیدی دارد و اهمیت آن در حوزه روابط عمومی دوچندان است. پیش از پرداختن به نقش اعتماد در فعالیتهای روابط عمومی، مروری کوتاه بر تعریف روابط عمومی و نقش آن در سازمانها ضروری است. روابط عمومی، از دید استراتژیک، فرایندی برای مدیریت ارتباطات با ذینفعان داخلی و خارجی سازمان با هدف ایجاد و حفظ اعتماد و شهرت (Reputation) در مسیر انتقال پیامهای اصلی سازمان است.
ادوارد برنیز، پدر روابط عمومی مدرن، روابط عمومی را تلاش برنامهریزیشده و مستمر برای ایجاد و حفظ تفاهم متقابل میان سازمان و مخاطبانش توصیف میکند. این تعریف، نقش کلیدی روابط عمومی را در برقراری ارتباطات موثر و کارآمد با ذینفعان برجسته میکند و نشان میدهد که اعتماد در این فرایند نقش محوری دارد.
اعتماد در روابط عمومی نهتنها یک ارزش اخلاقی بلکه یک سرمایه مهم و استراتژی (Strategic Asset) برای سازمانهاست که سنگ بنای روابط پایدار با ذینفعان میشود. اعتمادسازی مسیری تدریجی و پیچیده است که اقدامات بلندمدت و تعاملات معناداری میطلبد.
در دنیای رقابتی امروز، اعتماد نهتنها سرمایهای نامشهود بلکه یک مزیت رقابتی پایدار (Sustainable Competitive Advantage) به شمار میرود. سازمانهایی که رویکردی استراتژیک و پیشگیرانه در ساخت اعتماد دارند در شرایط بحران نیز از فروپاشی اعتبار آسیب بسیار کمتری میبینند.
برای رسیدن به یک درک مشترک در فرایندهای ارتباطی یکی از فعالیتهای مهم ما به عنوان متخصصان روابط عمومی «تغییر» باور و ذهنیت ذینفعان در راستای ارزشهای ارتباطی یک سازمان است. تغییری که صرفاً برای یک بازه زمانی کوتاهمدت نیست. در این مسیر، تغییر پایدار در گرو اعتماد متقابل و ارتباطات معنادار است. در روابط عمومی، اعتماد زیربنای تعاملات با ذینفعان است و مستقیماً بر اعتبار برند (Brand Reputation) و وفاداری مشتریان (Customer Loyalty) اثرگذار است. این تغییر و ایجاد اعتماد برای سازمانها بهنوعی سرمایه اجتماعی در زمان بحرانها محسوب میشود که نبود آن میتواند یک سازمان را دچار بحرانهای متعددی کند.
در فرایند اعتمادسازی، تغییر نگرش و ذهنیت ذینفعان نقش مهمی دارد. دیمون سنتولا (Damon Centola) در کتاب تغییر اشاره میکند که اعتماد موتور اصلی گسترش هنجارهای جدید در شبکههای اجتماعی است. این تغییر، زمانی پایدار خواهد بود که مبتنی بر ارتباطات صادقانه، شفافیت و مسئولیتپذیری باشد. در واقع مسیر اعتمادسازی یک رویکرد بلندمدت در ارتباطات محسوب میشود که نیازمند برنامه ارتباطی استراتژیک برای تعامل با ذینفعان است.
در زمان بحران، اعتماد به مثابه سرمایه اجتماعی سازمان عمل میکند. سازمانهایی که پیشتر با ارتباطات شفاف و صادقانه اعتماد ذینفعان خود را جلب کردهاند، در مدیریت بحران موفقتر خواهند بود. نبود این اعتماد میتواند سازمان را با بحرانهای متعدد و حتی از دست دادن اعتبار روبهرو کند.
برای حفظ و تقویت اعتماد در روابط عمومی، سازمانها باید استراتژیهای ارتباطی شفافی را تدوین کنند که شامل ارائه اطلاعات دقیق، پایبندی به اصول اخلاقی، مدیریت ارتباطات بحران و تدوین سیاستهای ارتباطی پایدار باشد. برقراری تعاملات معنادار بر پایه اصول اخلاقی و استفاده از تحلیل دادههای ارتباطی میتواند در بهبود درک مخاطبان و افزایش اعتماد به یک سازمان کمککننده باشد.
در مجموع، اعتماد در روابط عمومی، ستون اصلی ارتباطات اثربخش و مدیریت شهرت سازمان است. این اعتماد از طریق شفافیت، صداقت، تعامل مستمر و مسئولیتپذیری ساخته میشود. رویکرد استراتژیک به اعتمادسازی نهتنها به بهبود روابط با ذینفعان کمک میکند بلکه به عنوان سرمایهای پایدار، سازمان را در برابر بحرانها مصون میکند.