خرده روایتهای پسر کتابفروش؛ از کتاببین تا تاپین
۸ دی ۱۴۰۳
زمان مطالعه : ۸ دقیقه
شماره ۱۳۰
تاپین زمینه کاری: پیشخوان مجازی حمل و نقل پستی نیروی انسانی: ۳۰ نفر سال تاسیس: ۱۳۹۵ در انتهای یک سربالایی درستوحسابی در خیابان فرشته که اتومبیلها با احتیاط دندهعقب میگرفتند تا از بنبست زیادیشیبدار کوچه مریم جان سالم به در ببرند، در سوز آذرماه و در هوای همیشهآلوده تهران، مهمان تیم تاپین بودیم تا از قصه استارتآپی بشنویم که از کتاببین دهه ۸۰ به تاپین امروز رسیده است. مهرداد ملکمحمدی همبنیانگذار و مدیرعامل تاپین به همراه هادی تایانلو دیگر همبنیانگذار تاپین منتظر ما بودند تا از روایت استارتآپی برایمان بگویند که قصه پرفرازونشیبی را تابهامروز پشت سر گذاشته است. داستان را چنانکه انتظار میرود مهرداد با همان روحیه برونگرا و شوخ خود آغاز میکند: «اگر بگویم پدرم در مسیر شغلی کلی از همدانیها تاثیر گذاشته باورتان نمیشود، اصلاً بگذارید اینطور شروع کنم. من اصالتاً همدانی هستم و همه فامیل ما یا کتابفروشاند یا ناشر. بچه که بودم در همدان دوتا کتابفروشی معروف بود، یکی کتابفروشی پدرم و دیگری هم که مال یکی دیگر از فامیلهایمان بود. مثلاً اگر کسی میآمد و کتاب برنامهنویسی از پدرم میخواست، ممکن بود پدرم در صورت موجود نبودن آن کتاب، بتواند کتاب فلسفه را به مشتری بدهد و ناگهان مسیر زندگی یک آدم را عوض کند. میخواهم بگویم قصه من و کتاببازیهایم از همان موقعها شروع شد. آن وقتها به این فکر میکردم که اگر کتابی در مغازه پدرم موجود نیست، شاید بتوانم از طریق ناشرها و رساندن کتابها به کاربران این زنجیره را کامل کنم.» [caption id="attachment_218218" align="alignright" width="180"] مهرداد ملکمحمدی مدیرعامل[/caption] همین فکر و خیالها مسیر تازه و شاید مسیر شغلی مهرداد را پیش رویش میگذارد: «به فکر تاسیس یک سایت افتادم که بتوانم اطلاعات کتابها را داخل سایت بگذارم، خیلی هم رویایی فکر میکردم؛ با خودم میگفتم یک بانک اطلاعاتی از کتابها درست میکنم و کلی هم تبلیغات میگیرم. به اصطلاح...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید