۹ آبان ۱۴۰۳
قسمت سی و دوم
کفشهایم کو*
اغلب ما از هدیه گرفتن ذوق میکنیم. مخصوصاً اگر این هدیه رنگوبوی دیجیتالی هم داشته باشد. در بحبوحه بدوبدوهای آخر سال بود که به جشنی دعوت شدیم و به عنوان هدیه آخر سال کارت هدیهای به ارزش 100 هزار تومان برای خرید از دیجیکالا دریافت کردیم. یک هفته به عید مانده بود و به رسم هر سال دنبال خرید هدیه نوروزی برای پسرم بودم. با گشت مختصری در سایت دیجیکالا برایش یک کفش کتانی به ارزش ۱۱۵ هزار تومان پیدا کردم؛ ۱۰۰ هزار تومان آن را با آن کارت هدیه و مابهالتفاوت آن یعنی ۱۵ هزار تومان را از طریق کارت بانکیام پرداخت کردم. قرار بود پنجشنبه بعدازظهر کفش را برایم ارسال کنند. اما وقتی روز موعود رسید به جای کفش یک پیامک دریافت کردم با این مضمون که به علت نامناسب بودن شرایط هوا (که اتفاقاً خیلی هم نامناسب به نظر نمیرسید) ما این کالا را شنبه ظهر برای شما ارسال خواهیم کرد. از آنجا که آدم نسبتاً صبوری هستم و حدس زدم ممکن است به خاطر نزدیک شدن به پایان سال سرشان شلوغ شده باشد، با دیدن این پیامک کار خاصی انجام ندادم و تا شنبه ظهر منتظر ماندم. اما شنبه هم اتفاق خاصی نیفتاد و خبری از کفشهای کتانی پسرم نبود. روز یکشنبه با پشتیبانی دیجیکالا تماس گرفتم تا خریدم را پیگیری کنم. متصدی پشتیبانی به من گفت: «ما اصلاً این کالا را موجود نداریم.» وقتی دلیل تعلل آنها در مورد خبر دادن این موضوع را جویا شدم گفت: «ما مطمئن نبودیم و احتمالاً تهیهکننده آن کالا درصدد پیدا و موجود کردن آن در انبار بوده اما پیدا نکرده است.» خلاصه پایان مکالمه من با آن آقای پشتیبانی به این وعده معمول در خریدهای اینترنتی ختم شد: «ما ظرف ۲۴ ساعت آینده وجهی را که بابت خرید کالا پرداخت کردهاید به حسابتان برمیگردانیم. شما فقط یک شماره...