skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

مساله «سواد دیجیتالی» در دنیای امروز؛ فراتر از الفبا

مینا پاکدل تحریریه

۱۰ شهریور ۱۴۰۳

زمان مطالعه : ۱ دقیقه

شماره ۱۲۶

فراتر از الفبا
«دلیر باش در به کار گرفتن فهم خویش!» اصل این عبارت را هوراس شاعر رومی حدود ۶۰ سال قبل از میلاد خطاب به هم‌زبان‌های خود گفته. بعدها کانت همین جمله را در پاراگراف دوم مقاله روشن‌نگری چیست نقل می‌کند و می‌گوید نابالغان نمی‌توانند فهم خود را به کار ببرند چون «نابالغی، آسودگی است». اینها چه ربطی به سواد دیجیتالی دارد؟ دیگر زمان آن گذشته که سواد دیجیتالی را صرفاً دانستن چند فوت‌وفن ساده در به کار گرفتن ابزارهای دم‌دستی فناوری یا استفاده از اپ‌های متعدد تعریف کنیم. تایپ کردن، برقراری ارتباط، جست‌وجوی آنلاین و هرچه از این دست، بنیان سواد دیجیتالی به حساب می‌آیند اما همه ماجرا نیستند. حالا نوبت این شده که سراغ وجه انتقادی اندیشه‌ برویم تا بتوانیم از خودمان و حریم خصوصی‌مان مراقبت کنیم، جلو کلاهبرداری‌، خشونت و زورگویی آنلاین بایستیم و اطلاعات درست و موثق را از خیل عظیم داده‌های وارونه و نادرست بیرون بکشیم. در این پرونده درباره همه مسائلی که بالاتر اشاره شد حرف زدیم و وضعیت شکاف سواد دیجیتالی در مناطق مختلف جهان را بررسی کردیم. جایگاه سواد دیجیتالی در دنیای مشاغل و تاثیر روان‌شناختی سواد دیجیتالی بر گروه‌های مختلف به‌ویژه کودکان را مرور و ارزیابی کردیم.

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۱۲۶ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۲۶ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/itq
مینا پاکدلتحریریه

    کارشناسی ادبیات انگلیسی را که گرفتم دیگر مطمئن بودم کلمه‌ها را اگر در گفتار شفاهی کم می‌آورم، در نوشتار توی مشتم هستند و از لای انگشت‌هایم لیز نمی‌خورند. در آن سال‌ها ترجمه می‌کردم و ویرایش. در گیرودار پایان‌نامه ارشد فلسفه بودم که برای یکی از ویژه‌نامه‌های پیوست چند گزارش ترجمه کردم و قرار شد پاره‌وقت کار کنم. آن‌موقع‌ها دفتر پیوست خانه دوطبقه قدیمی‌ای بود که حیاطش درخت داشت، ایوانش بزرگ بود و آسمان معلوم. جای‌گیر شدم طبقه هم‌کف در اتاق میثم. در واقع او و مهرک بودند که به من چم‌وخم روزنامه‌نگاری را یاد دادند؛ اینکه چطور باید یادداشت و گزارش نوشت یا کنداکتور بست؛ چطور نباید ترسید و از قالب سفت‌وسخت آکادمیک بیرون آمد. حالا تقریبا ده سالی از آن روز اول می‌گذرد. در این سال‌ها با چند ماهنامه و فصل‌نامه دیگر و نشرهای مختلف همکاری کرده‌ام و همچنان و همیشه در پیوست مشغول بوده‌ام. اینجا محل کار من نیست؛ خانه من است و آدم‌هایش کسانی‌اند که تو را همان شکلی که هستی، می‌پذیرند، با همه ضعف‌ها و قوت‌ها، با همه روشنایی‌ها و تاریکی‌ها.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو