متا با مولد ویدیو به جنگ اوپنایآی و گوگل میرود (+ویدیو)
شرکت مادر فیسبوک و اینستاگرام با یک ابزار جدید هوش مصنوعی که براساس پرامپتهای متنی…
۱۴ مهر ۱۴۰۳
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
زمان مطالعه : ۸ دقیقه
هاروارد بیزنس ریویو در مقالهای به نقش هوش مصنوعی در طراحی استراتژی کسبوکارهای کوچک و متوسط پرداخته است. این مقاله با اشاره به سه مثال میگوید هوش مصنوعی مولد ابزار ارزشمندی در دست کسبوکارهای کوچکی است که شاید در صورت وقوع شرایط غیرمنتظره منابع کافی را برای واکنش در اختیار نداشته باشند.
به گزارش پیوست، با اینکه هوش مصنوعی که از سویی نگرانی بزرگی برای کسبوکارهای کوچک و استارتآپها است و شاید در برخی موارد تمام خدمات یک شرکت را خودکار سازی کند، اما از سوی دیگر میتواند ابزار ارزشمندی در دست SMEها یا کسبوکارهای کوچک متوسط برای رقابت با شرکتهای شناختهشده باشد. دید وسیع با توجه به دسترسی این ابزار به بیشمار داده و سرعت بالای آن در برخی موارد راهحلهایی را پیش روی کسبوکارها قرار داده تا حتی از نابودی کامل جلوگیری کنند.
کسبوکارهای کوچک و متوسط (SMEها) معمولا منابع لازم برای تهیه و پیروی از یک استراتژی سالانه را ندارند و در مواجهه با حوادث یا تهدیدهای غیرقابل پیشبینی، نمیتوانند بیخیال همه کار شده و تنها روی مشکل تمرکز کنند. همین مساله باعث ضعف آنها در مقابل رقبای بزرگتر میشود.
با این حال هوش مصنوعی (AI) میتواند به برابر کردن زمین بازی کمک کند. شرکتهای کوچک میتوانند با استفاده از این فناوری بر محدودیتهای زمانی، نیرو و منابع خود غلبه کنند و ایده، گزینه و راهحلهایی را پیدا کنند که فراتر از توان یک تیم مدیریت کوچک محدود است. در اینجا با اشاره به سه نمونه نشان میدهیم که هوش مصنوعی چطور تهیه یک استراتژی را برای کسبوکارهای کوچک و متوسط ممکن میسازد.
جولیا، مدیرعامل کسبوکاری با ۴۵ نیروی کار، شرکت خود را اینگونه توصیف میکند: «یک بازاریاب با تجربه محتوایی که خلاقیت، چابکی و ذهن خدمترسان یک آژانس اختصاصی را با چشمانداز، تجزیهتحلیل و نفوذ در اختیار شما میگذارد.»
در دورانی که صنعت رسانه تحولات بزرگی را تجربه میکند، او در تلاش بود تا چندین سناریو «بسیار محتمل» را در برنامهریزی استراتژیک خود در نظر بگیرد. اما «تفکر بزرگ برای کارکنان او دشوار بود. آنها غرق در مشکلات روزمره بودند و در نتیجه تصور آینده بلند مدت برای آنها به سختی امکانپذیر بود.»
جولیا با هوش مصنوعی توانست به تفکر خلاق بپرداز. کار او با ترسیم نقشه سناریو آغاز شد. یک جدول دو در دو که به آیندههای محتمل را برای شرکتها دستهبندی میکند. او در بالای جدول دو سازمان متفاوت، «فنسالار» یا «مشتری-محور»، را توصیف کرد. سپس شرایط مختلف اقتصادی آینده را به صورت «تحت مدیریت» یا «آشفته» توصیف کرد. در چنین حالتی چهار آینده محتمل وجود داشت.
سپس یک تیم شش نفره با استفاده از این اطلاعات سعی داشتند تا ویژگیهای محتمل برای هر ربع این چهارضلعی را بررسی کنند. برای مثال دو ویژگی محتمل برای بخش فنسالار/تحت مدیریت، به صورت «مقررات سختگیرانه» و «ادغام قدرتمند سیستمها» تعریف شدند.
آنها در مرحله بعدی این ویژگیها را در اختیار دستیار هوش مصنوعی You.com قرار دادند و از آن خواستند تا «سناریوهایی» را برای هر ربع این چهارضلعی مشخص کند. پاسخهای هوش مصنوعی یک سناریو «مشتری محور و آشفته» را شامل میشد که در آن به دلیل تغییرات سریع بازار، بازاریابی شخصیسازی شده از اهمیت بالایی برخوردار بود.
ترسیم این سناریوها باعث شد تا تیم به شکل عمیقتری درمورد آیندههای محتمل و نحوه برنامهریزی برای آنها فکر کند. حال تیم جولیا میتوانست درمورد آمادهسازی سازمان برای موفقیت در هرکدام از این آیندههای صحبت کند.
با این کار مشخص شد که سیستم IT گسسته این شرکت با اینکه برای شرایط «تحت مدیریت» مناسب است، اما در صورت وقوع سناریو «آشفته» به بحران میخورد. درنتیجه آنها یک ساختاربندی منسجمتر را برای سیستم IT پیشنهاد دادند تا سازمان در هر حالتی به پیشرفت خود ادامه دهد. جولیا اعتراف میکند که: «حال میتوانیم ببینیم که چطور ممکن است آینده مشتری محور و آشفته باشد و درنتیجه ما باید خودمان را با آن منطبق کنیم. هوش مصنوعی در این کار نقش مهمی داشت.»
لوک مالک شرکتی است که در کنار عرضه چندین محصول، در بخش اصلی خود کامیونهای تخصصی را در اختیار کسبوکارها و ادارات دولتی میگذارد. این کامیونها از خارج از کشور وارد شده و سپس طبق نیاز مشتری شخصیسازی میشوند. این شخصیسازی چیزهایی مثل جمعآوری زباله، جرثقیل و اسپری کشاورزی را در بر می گیرد. با وجود افزایش چشمگیر فروش در یک دوره ۱۲ ساله، به یک باره فاجعهای برای شرکت لوک اتفاق افتاد.
یکی از عرضهکنندگان اصلی بدون هیچگونه ایمیلی برای لوک ارسال کرد و از افزایش ۳۰ درصدی قیمت کامیونها خبر داد. او میگوید: «ما هیچ تصوری از این اتفاق نداشتیم. به نظر عرضه کننده سود کمی روی کامیونهای ما داشته و تا زمان بررسی دقیق متوجه این موضوع نبوده است. به نظرم دلیلش مدیریت نادرست است.»
لوک در ابتدا خشمگین شد. راهکاری در ذهنش نبود و نمیخواست ۹۵ کارمند خود را بیکار کند. موجودیت شرکت در معرض خطر بود.
لوک با استفاده با استفاده از پرامپتی که میبینید از ChatGPT تا گزینههایی را پیش رویش بگذارد: «ما شرکتی هستیم که کامیونهای شخصیسازی شده را به کسبوکارها و ادارات دولتی میفروشد. این کار حدود ۲۵ درصد از مجموع فروش ما است. عرضه کننده قیمت کامیونها را ۳۰ درصد افزایش داده است. ما براساس قرارداد نمیتوانیم به هیچ عرضهکننده دیگری در جهان برای فروش محصول مشابه یا رقیب مراجعه کنیم. راه نجات شرکت چیست؟»
هوش مصنوعی در پاسخ شش گزینه استراتژیک برای جلوگیری از آسیب و محافظت از آینده در اختیار او قرار داد:
۱. مذاکره با فروشنده
۲. مهندسی ارزش و کاهش هزینه
۳. افزایش تنوع محصولات پیشنهادی
۴. قیمتگذاری استراتژیک و تثبیت بابزار
۵. سرمایهگذاری در بحث نوآوری و فناوری
۶. اطلاعرسانی به مشتری و مدیریت روابط
در کنار هر گزینه پیشنهادی یک توضیح طولانی قرار داشت. برای مثال در بحث اطلاعرسانی به مشتری و مدیریت روابط، هوش مصنوعی توضیح داد: «به صورت شفاف دلایل افزایش قیمت و اقداماتی که برای کاهش ضربه در نظر گرفتهاید را با مشتری در میان بگذارید. روی ساخت روابط قدرتمند مبتنی بر اعتماد، اعتبار و برتری بخش خدمات مشتریان تمرکز کنید تا با وجود افزایش قیمت هم وفاداری آنها را حفظ کنید. به دنبال راههایی برای کاهش تاثیر مالی بر مشتریان باشید.»
از نظر لوک این لیست فوقالعاده بود و او نمیتوانست به تنهایی، به ویژه تنها طی چند ثانیه، چنینی لیستی را تهیه کند.
لوسی، مدیرعامل و مالک شرکت شرابسازی کوچکی در استرالیا است که دو کارمند تمام وقت دارد. این کسبوکار کوچک به صورت فصلی از افرادی برای چیدن میوهها استفاده میکند.
او پیش از سال ۲۰۲۱ بیشتر شرابهای خود را به چین صادر میکرد. اما در آن سال تعرفه صادارت شراب استرالیایی به چین ۲۰۰ درصد شد. این تعرفه در نوامبر ۲۰۲۰ اعلام شد. از آنجایی که چین بزرگترین بازار شراب استرالیایی بود، لوسی و بسیاری از تولیدکنندگان شراب استرالیا از این خبر شوکه شدند. تولیدکنندگان شراب استرالیا در سال ۲۰۱۹ حدود ۱.۲۴ میلیارد دلار شراب به چین صادر کرده بودند که حدود ۴۰ درصد از بازار آنها را تشکیل میداد. در سال ۲۰۲۳ سهم آنها به حدود ۱ میلیون دلار کاهش یافت. بازیگران بزرگتری مثل Penfolds با افزایش صادرات به بازارهای دیگری مثل آمریکا و انگلستان توانستند کاهش فروش را تحمل کنند اما تولیدکنندگان کوچک توان رقابت در این بازارهای بزرگ را نداشته و به بنبست رسیدند. لوسی به سختی کسبوکار خود را در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ روی پا نگه داشت اما در سال ۲۰۲۳ ذخیره او به پایان رسید.
در این مرحله و بدون انتظارات بزرگ، لوسی به سراغ ChatGPT رفت تا ایدهای برای بهبود کسبوکار و دوری از چین پیدا کند. این کار معجزه کرد. این بازار به خوبی در نقش یک دستیار تحقیقات استراتژی به لوسی اجازه داد تا فرصتهای صادرات بالقوه و حتی فرصتهای جدید در بازار داخلی را نیز بررسی کند. لوسی میگوید: «این فرایند به من کمک کرد تا ایدههای جدیدی برای توسعه کسبوکارم پیدا کنم. یکی از آنها ارائه تجربههای صمیمی تست شراب در ملبورن بود.» او با استفاده از پیشنهادات ChatGPT توانست کسبوکار خود را زنده نگه دارد و بالاخره در سال ۲۰۲۴ چین تعرفههای را لغو کرد.
لوسی همچنان از ChatGPT برای فعالیتهای خود استفاده میکند و یک مدل شخصیسازی شده (GPT) ساخته که با استفاده از آن بودجه و هزینهها را زیر نظر میگیرد. لوسی میگوید: «ساخت آن ساده بود. من توانستم به گونهای آن را شخصیسازی کنم تا بودجهها و هزینهها من را زیر نظر بگیرد. خودکارسازی بخش امور مالی زمان زیادی در اختیار من گذاشت تا به آنچه یا همان تهیه شراب بپردازم. فقط کافی است که اراده یادگیری را داشته باشید.»
هوش مصنوعی به وضوح ابزار مهمی برای کسبوکارهای کوچک و متوسطی است که در برنامهریزی استراتژیک و بحران مدیریتی با مشکلاتی مواجه می شوند. همانطور که مثالهای بالا نشان داد، تولید سناریو و بررسی با کمک هوش مصنوعی به SMEها اجازه میدهد تا با عبور از محدودیتهای ذاتی خود، استراتژیهای نوآورانهای را تهیه کنند. هوش مصنوعی در زمان بحران گزینههای استراتژیک را در اختیار شما میگذارد و برای اکتشاف بازارهای جدید و حتی احتمال بازآفرینی کامل الگوی تجاری مفید است.