۹ آبان ۱۴۰۳
تامین مالی جمعی وارد نسل دوم خودش میشود؛ ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی*
فعالیت شرکتهای حوزه تامین مالی جمعی در ایران در سالهای اخیر تغییرات زیادی کرده است و به نظر میرسد با ورود فرابورس به عنوان نهاد متولی بر فعالیت آنها، کرادفاندینگهای ایرانی وارد مسیر جدیتر و شاید موفقتری شدهاند. فعالان این حوزه بر این باورند که کرادفاندینگ در ایران بیش از آنکه بازاری فراموششده باشد، بازاری ناشناخته و جدید است که تاکنون اغلب قربانی خلأهای اقتصادی و قانونی کشور شده است. البته به نظر میرسد رشد تعداد سکوهای فعال این حوزه و رشد سالانه چهاربرابری آن گواه بر این ادعا باشد که کرادفاندینگ در ایران راه خود را پیدا کرده است و حالا ما در کنار شما این سوال را از خودمان میپرسیم که این راه به کدام سو میرود.
هرچند تحلیلگران تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران سابقه تامین مالی جمعی را پیش از تاریخ این سرزمین و ریشهدار در سنتهایی مانند قنات میدانند ولی در عمل بازار تامین مالی جمعی رسمی و قانونی در ایران سن زیادی ندارد. تعداد شرکتهای فعال این حوزه همزمان با سالهای شدت یافتن تحریمها و ایرانِ پساترامپ افزایش یافته است. یعنی دقیقاً زمانی که اکوسیستم استارتآپی ایران از نبود سرمایهگذار و تامینکننده مالی رنج میبرده و تامین مالی جمعی و استفاده از پول مردم به جای پول سرمایهگذاران حقوقی، مفری برای فرار از این بحران به حساب میآمده است.
فعالان حوزه کرادفاندینگ معتقدند نسل اول پلتفرمهای تامین مالی جمعی در ایران بیش از آنکه به این حوزه از بعد مالی و سودآوری نگاه کرده باشند، آن را ابزار مناسبی برای انجام کارهای خیریه تلقی کرده و اگر بشود نام آنها را نسل اول فعالیتهای کرادفاندینگ در ایران گذاشت، بیشتر مشق و ایدهای برای نسل جدی و جدید فعالان این حوزه بودهاند. آنها میگویند گرچه در حال حاضر به صورت حدودی یک درصد مردم ایران با این بازار آشنا هستند، اما بازاری که از سال ۹۹ با سه پلتفرم و گردشی پنج میلیاردی شروع به کار کرده و حالا به ۲۴ پلتفرم و پنج هزار میلیارد تومان یا همان همت از گردش مالی رسیده است، خبر از بازاری ناشناخته اما رو به رشد میدهد.
فرابورس وارد میشود
اگر کمی به قبلتر برگردیم در واقع سال ۹۷، آغاز شنیدن خبرهایی راجع به شروع فعالیت رسمی سامانههای تامین مالی جمعی مبتنی بر مدل مشارکت در ایران بود و علیرضا دلیری، معاون وقت توسعه مدیریت و جذب سرمایه معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، نیز در این سال از آغاز به کار رسمی اولین سامانه تامین مالی جمعی مبتنی بر مدل مشارکت خبر داده بود.
اما از سال ۹۷ تاکنون تغییرات زیادی در مسیر پلتفرمهای تامین مالی جمعی در ایران رخ داده و در کنار انتخاب فرابورس از سال ۹۹ به عنوان نهاد متولی بر فعالیت این پلتفرمها تعداد این پلتفرمها حالا به حدود ۲۴ پلتفرم رسیده است و به گفته علیرضا آقااحمدی، مدیر تامین مالی کارنکراد، بازار فعلی پنج همتی این کسبوکارها تنها با حضور بخش اندکی از مردم ایران شکل گرفته است.
علیرضا آقااحمدی درباره ناشناخته ماندن بازار کرادفاندینگ در ایران میگوید: «فرهنگسازی، مشروعیت بخشیدن و شناخت مزایای تامین مالی جمعی یا کرادفاندینگ در سطح کلان رخ نداده است، اما اعداد و ارقام خبر از پا گرفتن این بازار در ایران میدهند. از نیمه دوم سال ۹۹ با اجرای طرحهای تامین مالی جمعی میتوان دریافت که اتفاقاً این بازار رشد خوبی کرده است. اما چون هنوز رفت و برگشت سرمایههای کاربران جدید به طور کامل انجام نشده است، تجربه خوب حضور در تامین مالی جمعی کامل به چشم نیامده است.»
آقااحمدی بخشی از تجربه شکستخورده پلتفرمهای تامین مالی جمعی در نسلهای قبل را به نداشتن نهاد متولی در این باره ربط میدهد و میگوید: «پلتفرمهای فعال این حوزه تا قبل از سال ۹۸ یا در قالب موسسات نیکوکاری، مالی اعتباری یا حتی برخی از آنها شبیه به شرکتهای هرمی فعالیت میکردند و از آنجا که نتوانسته بودند وجهه قانونی خود را بسازند و تثبیت کنند، به تبع از سوی دولت و حاکمیت به رسمیت شناخته نشدند و نتوانستند مشروعیت خود را برای ادامه کار ثابت کنند. اما بعد از آنکه شورای عالی بورس به عنوان قانونگذار این حوزه، وارد و طبق دستورالعمل آن وظایف قانونمند کردن این پلتفرمها به شرکت فرابورس ایران محول شد، همگی ما فعالان این حوزه با تغییری جدی در این عرصه روبهرو شدیم. قوانین مدونی برای پلتفرمها، سرمایهپذیران و سرمایهگذاران تصویب شد و همین چارچوبها باعث شد سرعت رشد کرادفاندینگ افزایش یابد و از سویی نرخ شکست برای بازیگران این صنعت کاهش پیدا کند.»
کرادفاندینگ نه به مثابه بانک
طبق گفته آقااحمدی، رسیدن به اجماع راجع به تعیین رگولاتور نهایی سکوهای کرادفاندینگ کار سادهای نبوده است و پس از وزارت کار، معاونت علمی فناوری و چندین نهاد دیگر، بالاخره بورس انتخاب میشود. او در این باره میگوید: «سازمان بورس اولویتهای دیگری داشت و حجم کار سامانههای تامین مالی جمعی هنوز به قدری نشده بود که سازمان بورس وارد رگولاتوری آن شود و این فرابورس بود که میتوانست با چابکی بیشتر نسبت به سازمان بورس فعالیتهای این حوزه را قانونمند و امکانپذیر کند.»
به باور آقااحمدی، یکی از موضوعاتی که حالا شرکتهای فعال این حوزه باید به آن توجه بیشتری کنند موضوع تسهیلگری در زمینه ارائه خدمات مالی با توجه به حساسیتهای موجود در بازار کرادفاندینگ است؛ او در اینباره توضیح میدهد: «ما فعالان این حوزه باید سختگیری و دقت زیادی در ابعاد فنی پروژهها داشته باشیم و باید برای ما محرز شود که شرکت توانایی انجام آنچه به سرمایهگذاران وعده میدهد را دارد، اما در این میان باید دقت کنیم تبدیل به شعب دوم بانکها نشویم، یعنی سختگیریها و تضامین غیرمعقول از سرمایهپذیران نخواهیم و آنها را با بوروکراسیهای عجیبوغریب مواجه نکنیم. باید ریسک را معقول برآورد و بنا بر کمیتههای ارزیابی حرفهای بتوانیم نرخ سود و تضامین را بهدرستی تعیین کنیم. تفاوت ما با بانکها در همین نقطه است. به همین خاطر هم به سرمایهپذیران توصیه میکنیم از همه ابزارهای تامین مالی نظیر تسهیلات، اوراق بازار سرمایه و تامین مالی جمعی استفاده کنند.»
مدیر تامین مالی کارنکراد بیشترین استقبال و صف درخواست برای سرمایهپذیری در کارنکراد را بهترتیب اولویت مربوط به شرکتهای تولیدی دانشبنیان و هایتک، سپس شرکتهای بازرگانی و در نهایت شرکتهای خدماتی و صنایع خلاق و هنری میداند و در این باره تشریح میکند: «در هر صنعتی که اقتصاد آن بهدرستی شکل نگرفته باشد تامین مالی نیز برای آن صنعت بهدرستی انجام نشده است. از آنجا که رویکرد اقتصادی دقیقی به صنایع هنری و خلاق ایران وجود ندارد، بدیهی است دیرتر از سایر صنایع وارد این حوزه شوند.»
آقااحمدی همچنین درباره مبلغ سرمایهگذاری در پلتفرمهای تامین مالی جمعی میگوید: «عدد سرمایهگذاری در کارنکراد از ۵۰۰ هزار تومان تا پنج درصد مبلغ طرح است و خوشبختانه نرخ سود پروژهها دستوری نیست و این به ذات پروژه، شرایط کلان کشور، تورم و بازارهای موازی برمیگردد و ما برای هر طرح، حد موفقیت تعریف کردهایم؛ یعنی بسته به پروژه، این عدد متفاوت است و اگر مبلغ پیشبینینشده به حد نصاب یا همان حد موفقیت نرسد بنا بر قرارداد و شکلی که در پروژه تعریف شده است قابلیت انحلال را دارد. ما تاکنون برای ۶۹ پروژه مبلغ ۴۶۳ میلیارد تومان از بالغ بر هشت هزار سرمایهگذار تامین مالی کردهایم و متوسط نرخ سود تقسیمی با سرمایهگذارانمان ۴۲ درصد بوده است.»
هدایت سرمایهها به بخش واقعی اقتصاد
امیرحسین محمدی همبنیانگذار دونگی، یکی دیگر از پلتفرمهای تامین مالی جمعی، نیز در این باره میگوید با توجه به سن کم این صنعت هم در جهان و هم در ایران، رشد آن در سالهای اخیر چشمگیر بوده و مسلماً به مرور زمان بیشتر توسعه خواهد یافت. او در این باره توضیح میدهد: «کرادفاندینگ به شکل رسمی در دنیا و به طور مشخص در آمریکا از سال ۲۰۱۱ آغاز به کار کرده و در ایران هم به طور رسمی از سال ۹۹ شکل گرفته است. تا قبل از آن حدود ۹۸ درصد تامین مالی را شبکه بانکی انجام میداد و بعد بنا بر محدودیت ظرفیت بانکها برای تامین مالی، این رویه بهمرور تغییر کرد و بازار بدهی و ابزارهای جدید شروع به رشد کردند.»
محمدی معتقد است بازار کرادفاندینگ در ایران هرساله رشدی چهاربرابری پیدا کرده است. او در این باره میگوید: «کراد فاندینگ ابزار جدید و نوپایی است و نمیتوان از آن توقع داشت مثل بازارهایی با دهها سال قدمت عمل کند. پس طبیعی است که رگولاتور هم با احتیاط این ابزار را توسعه بدهد و سقف پروژهها و شرایط سرمایهگذاری را محدود کند. حالا متولی این حوزه در کشور شرکت فرابورس ایران است و کارگروهی به اسم کارگروه ارزیابی تامین مالی جمعی شکل گرفته که دبیرخانه آن در فرابورس ایران مستقر است. فرابورس تعدادی نهاد مالی را به عنوان نهاد ناظر سکوها تعیین کرده و کسبوکارهای این حوزه میتوانند از ۲۹ نهادی که فرابورس تعیین کرده، زیر نظر هر کدام از آنها فعالیتهای خود را انجام دهند.»
او ادامه میدهد: «در واقع کرادفاندینگ درگاه ورود سرمایه و نقدینگی به بخش واقعی اقتصاد است. از آنجا که این سرمایهها در یک کسبوکار واقعی و زنده صرف میشوند، طبیعتاً ریسکهایی بر آن مترتب است و حساسیت رگولاتور در این زمینه قابل درک است. همچنین در راستای تنوعبخشی و مشخص بودن مرز بین ابزارهای مالی، رگولاتور نمیخواهد سامانههای تامین مالی جمعی چیزی شبیه صندوق درآمد ثابت شوند، چون در واقع ریسک سرمایهگذاری در کسبوکارهای واقعی با طرحهای مشارکتی تامین جمعی یکسان نیست. ضمن اینکه چارچوب شرعی و قانونی ایران در زمینههای مالی نیز متفاوت است و همین موضوع دقت و حساسیتهای خاصتری میطلبد.»
طبق گفته محمدی، بیشترین کاربرد سرمایههایی که کرادفاندینگها جمعآوری میکنند مناسب کسبوکارهای کوچک و متوسط است و امکان تامین مالی تا حداکثر ۲۵ میلیارد تومان برای هر کسبوکاری وجود دارد و از سویی برای سرمایهگذاران هم جذابیت زیادی دارد چون این طرحها معاف از مالیات هستند و سودهایی بالاتر از ابزارهای مشابه پرداخت میکنند. به باور محمدی، کرادفاندینگها از تهدیدهایی که در اقتصاد کلان وجود دارد توانستهاند فرصتی برای اقتصاد خرد خلق کنند.
محمدی همچنین در زمینه وثیقههایی که در پلتفرمهای کرادفاندینگ از سرمایهپذیران دریافت میشود توضیح میدهد: «در طرحهای اخیر، تمام پلتفرمهای کرادفاندینگ برای اصل پول وثیقههای جدی دریافت کرده و برای تعهد به پرداخت سود هم به صورت مجزا وثیقه دریافت میکنند.»
این نکتهای است که سرمایهپذیران حوزه کرادفاندینگ به آن انتقاد جدی دارند و معتقدند پلتفرمهای کرادفاندینگ قرار بوده راه سادهتری از بانکها برای دریافت منابع مالی باشند و تهیه تضامین بانکی خود منوط به داشتن داراییهایی است که اغلب شرکتهای کوچک و متوسط از عهده انجام آن برنمیآیند و آنها در این زمینه با چالشهای جدی مواجهاند.
در نهایت به نظر میرسد در نبود سامانههای اعتبارسنجی توسعهیافته و همچنین زیرساخت مناسب توثیق دارایی، سرمایهپذیران حوزه کرادفاندینگ در تهیه تضامین بانکی که خود منوط به داشتن داراییهای سریعتر نقدشونده است دچار مشکلاند و اغلب شرکتهای کوچک و متوسط از عهده انجام آن برنمیآیند. گرچه با توجه به حساسیتهای رگولاتوری نسبت به سرمایههای مردم پلتفرمهای تامین مالی جمعی هم در تلاشاند با سختگیری در ارزیابی و انعطاف بیشتر در ترکیب وثایق، راه را برای جذب سرمایه برای بنگاههای اقتصادی فعال و مولد از این طریق تسهیل کنند.
*تیتر از نام انیمیشنی با همین عنوان ساخته شرکت سونی پیکچرز گرفته شده است.