هوش مصنوعی و رباتهای مخرب؛ طراحی نوین و پیچیده حملات سایبری
استفاده از هوش مصنوعی در طراحی حملات سایبری هم دیده میشود. رباتهای مخرب که به…
۱۹ مهر ۱۴۰۳
۲۱ آبان ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۱۴ دقیقه
دیدگاه گسترده و کارساز مدیران ارشد یک مجموعه در بهرهمندی از امکانات هوش مصنوعی مولد حائز اهمیت است. تلاش برای عقب نماندن از پیشرفتهای هوش مصنوعی مولد و تطبیق با این شرایط استراتژیای است که باید طراحی شود.
به گزارش پیوست، هر کسی میتواند با آموزش رسمی یا دانش فنی کم یا بدون آنها هم از امکانات هوش مصنوعی مولد بهره ببرد. این فناوری در ابزارهای روزمره مانند ایمیل، برنامههای پردازش کلمه و نرمافزارهای برگزاری جلسه ادغام شدهاست. یعنی در حال حاضر فناوری در موقعیت تغییر شیوه کارکردن افراد قرار دارد. تحقیقات مککینزی نشان میدهد که هوش مصنوعی مولد میتواند تا ۷۰ درصد فعالیتهای کسبوکار را در همه مشاغل از حالا تا ۲۰۳۰ خودکار کند و تریلیونها دلار ارزش به اقتصاد جهانی بیافزاید.
اغلب مدیران ارشد میگویند: ما از خودکارسازی و دیجیتالسازی عقب ماندیم، اما بالاخره توانستیم فاصله بین سازمان و فناوری روز دنیا را پر کنیم. نمیخواهیم دوباره عقب بمانیم، اما مطمئن نیستیم که چطور باید درباره هوش مصنوعی مولد نظر دهیم.
با توجه به سرعت پیشرفت هوش مصنوعی مولد در دنیای کسبوکار، نظر مشترک بسیاری از مدیران اجرایی در جهان عقب نماندن ار جریان دیجیتالی و خودکارسازی امور مختلف است. فناوری در دسترس و فراگیر است و وعده میدهد که تاثیر چشمگیری روی سازمانها و اقتصاد ده سال آینده میگذارد.
در همین حین، اهالی فناوری مدام به ما یادآوری میکنند که هوش مصنوعی مولد در مراحل اولیه توسعه و استفاده خود قرار دارد. فناوری هوشمند حال حاضر قصد دارد هوشمندی خود را بالاتر ببرد و از کسانی جلو میزند که یادگیری با آن را آموزش نمیبینند.
رهبران کسبوکار به چه راهبردها، ساختارها و رویکردهای مدیریت استعدادی نیاز دارند تا سازمان خود را با آیندهای بر محور هوش مصنوعی مولد سازگار کنند؟ فضا به سرعت در حال تغییر است و هیچکس پاسخ دقیق به چنین سوالاتی را ندارد. سوالاتی مانند اینکه چطور هوش مصنوعی را با موفقیت وارد سازمان خود کنیم!
رهبران کسبوکار برای شروع باید به این فکر کنند که اجرای هوش مصنوعی مولد چطور بر روزمرگیهای سازمان، به خصوص کارمندان، تاثیر گسترده میگذارد. وظیفه اصلی رهبران ارشد ابهامزدایی درباره فناوری برای دیگران است. به این معنا که قدمی به عقب بردارند و مفاهیم راهبردی هوش مصنوعی مولد یا خطرات و فرصتها را برای صنایع و مدلهای کسبوکار ارزیابی کنند.
رهبران، اول از همه باید روایت قانعکنندهای برای استفاده و بهرهمندی از امکانات از هوش مصنوعی مولد بسازند. همچنین، آنها باید دو یا سه برنامه موثر را برای بررسی و شریک کردن کارمندان در جریان خلق ارزش شناسایی کنند. بدین ترتیب، ابتکارات هوش مصنوعی مولد از حالت آزمایشی با مقیاسپذیری بالا به وضعیت استفاده معمول در کسبوکار میرود.
رهبران ارشد وظیفه ساخت نقشها، مهارتها و ظرفیتهای موردنیاز را در حال حاضر و آینده نیز دارند. بنابراین، آنها بهطور پیوسته میتوانند هوش مصنوعی مولد را آزمایش کرده و بیشتر یاد بگیرند تا جلوتر از رقبای خود باشند. کارمندان و مدیران ارشد باید درک واضحی از تواناییها و ضعفهای هوش مصنوعی مولد و پیوند بین چگونگی استفاده از فناوری با اهداف استراتژیک سازمان داشته باشد.
رهبران ارشد با توجه به توانایی بالقوه فناوری در تسریع خودکارسازی میتوانند ترس کارمندان از جایگزینی و اخراج را با پیامهایی درباره پتانسیل هوش مصنوعی جهت پیشرفت، بهبود و ارتقای تجربه کارمندی پاسخ دهند. برای مثال، دنیایی را تصور کنید که در آن جلسات کاری کمتری برگزار میشود و زمان بیشتری برای فکر و فعالیت وجود دارد.
وظیفه اصلی رهبران ارشد ابهامزدایی درباره فناوری برای دیگران است. به این معنا که قدمی به عقب بردارند و مفاهیم راهبردی هوش مصنوعی مولد یا خطرات و فرصتها را برای صنایع و مدلهای کسبوکار ارزیابی کنند.
از تحقیقات مککینزی درمییابیم که ادغام هوش مصنوعی مولد در کسبوکار باعث شده تا نیمی از فعالیتهای آن،۱۰ سال زودتر از پیشبینیهای گذشته، خودکار شود. خودکارسازی بر پایه هوش مصنوعی مولد همین اکنون نیز آغاز شده و بر اساس این تحقیق، روی ساعات، وظایف و مسئولیتهای افرادی با نرخ حقوق و پیشزمینه تحصیلی مختلف تاثیر میگذارد. در واقع، تحقیقات نشان میدهد که هوش مصنوعی مولد تاثیر عمیقی روی حرفههایی میگذارد که پیش از این نیازمند سطوح بالایی از تحصیلات مانند معلمان و وکلا بودند.
هوش مصنوعی مولد یکی از موضوعات مهم، پرتکرار و مورد بحث میان مدیران ارشد (سطح C) نیز است. آنها میخواهند بدانند کسبوکار چطور خلق ارزش میکند و آیا اضافه کردن ظرفیتهای هوش مصنوعی مولد میتواند منجر به بازطراحی مدل کسبوکار یا صنعت شود. در نتیجه، رهبران باید چند سوال حیاتی از خود بپرسند. سوالاتی درباره ماهیت جدید کار در سازمانهای بر پایه هوش مصنوعی مولد که شامل موارد زیر میشود:
رهبران سازمان به جای در پیشگرفتن رویکردی غیرفعال برای شناسایی استفادههای بالقوه و سرمایهگذاریهای مرتبط با هوش مصنوعی مولد، باید فضا را از دید یک مهاجم ببینند. آنها باید به تمام اثرات اولیه، ثانویه و حتی اثرات بعدی هوش مصنوعی مولد توجه کنند.
کدامیک از استفادههای خاص کسب کار در بالاترین اولویت است و کدامها میتوانند در ۶ ماه یا ۱۲ ماه آینده با هوش مصنوعی مولد ادغام شوند؟ چه تغییراتی در سطح عملکردی برای ممکنسازی هوش مصنوعی مولد موردنیاز است؟ مثلا، شرکت به چند مهندس نرمافزار دیگر نیاز دارد؟ از آنجایی که هر روز کاربرد هوش مصنوعی مولد در سیستمهای پردازش کلمه مرسوم، ایمیل و ابزار ارتباطی بیشتر میشود، چه تاثیری روی شیوه کارکردن در کل سازمان میگذارد؟ آیا هوش مصنوعی مولد به چهار روزه شدن هفتههای کاری شتاب میبخشد؟ و حتی فراتر از این، آیا ممکن است کل مدل کسبوکار یا صنعتی از اساس نابود شود؟
رهبران باید در نظر بگیرند که کدام طراحیهای مدل عملیاتی، برای اطمینان از توسعه بلندمدت استعدادهای فناوری و تحول پیوسته برنامههای هوش مصنوعی مولد در سازمان موثرتر است. آنها همچنین باید در نظر داشته باشند که آیا همین ساختار مشابه میتواند نیازشان برای نظارت بر هوش مصنوعی مولد را برطرف کند یا نه.
برنامههای هوش مصنوعی مولد میتوانند با روشهای مختلف به تغییر فرهنگ کسبوکار شتاب دهند. این برنامهها به ایجاد شفافیت و ارتباطات سازمانی بیشتر، کمک میکنند. برای مثال، شرکتی در حال اجرای آزمایشی برنامههای هوش مصنوعی مولدی است که کاربران را قادر به سوال درباره عملیاتها، فروش و دیگر موضوعات میکند.
این ابزار از دل مجموعه کامل مالکیت معنوی شرکت بر میآید و پاسخهایی میدهد که شما را به مرتبطترین دادهها و متخصصان وصل میکند. کارمندان میگویند که احساس آگاهی بهتر و اتصال بیشتری میکنند. به علاوه، اگر سازمانها بخواهند با هوش مصنوعی مولد توانمند شوند، رفتارهای فرهنگی مشابه حتی مهمتر از قبل میشود که برای موفقیت سازمان در طول تحولات کسبوکار و اقتصادی اخیر حیاتی است.
رفتارهایی که شامل سازگاری، سرعت، چابکی، اعتماد، تمامیت، یادگیری و تجربه، نوآوری و اشتیاق به تغییر میشود. برای پیداکردن دلیل آن باید به یافتههای نظرسنجی دیجیتالی مککینزی از ۱۰۰۰ سازمان در سال ۲۰۲۳ توجه کنیم. در این تحقیق، همافزایی کاملی بین سازمانهایی با فرهنگ قوی و نوآور و توانایی آنها در خلق ارزش از طریق فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی مولد مشاهده شد. در نسخههای قبلی نظرسنجی، شرکتکنندگان بزرگترین مانع برای رسیدن به موفقیت دیجیتالی را فرهنگ بیزاری از خطرپذیری و تجربه کردن عنوان کردند.
برنامههای هوش مصنوعی مولد تاثیرات بینظیری روی رویکردهای سازمان در مدیریت استعدادها دارد.
برنامههای هوش مصنوعی مولد تاثیرات بینظیری روی رویکردهای سازمان در مدیریت استعدادها دارد. تاثیر اجتنابناپذیر برنامههای هوش مصنوعی مولد را ،مخصوصا در حوزه کارهای مربوط به دانش، روی کارآموزی در نظر بگیرید. مدیر بازاریابیای را تصور کنید که از برنامه هوش مصنوعی مولد برای نوشتن بریف خلاق استفاده میکند. بریفی که پیش از این به کمک دستیار بازاریابی تازه کار توسعه داده میشد.
وقتی فرآیند یادگیری به کمک هوش مصنوعی مولد، بیواسطه شده، چه اتفاقی برای فرصتهای توسعه فردی و مربیگری برای مدیر و نیروی تازهکار میافتد؟ محتوا و ارائه برنامههای مهارتسازی نیز دستخوش تغییر میشود. چتباتها میتوانند کارمندان جدید را به کمک فناوری تازه با سرعت و قوانین دلخواه او آموزش دهند تا وسعت و سرعت یادگیری او افزایش یابد.
در همین حین، استاد او میتواند با استفاده از اپ دستیار معلم که بر پایه هوش مصنوعی مولد طراحی شده است، طرحهای آموزشی جذاب برای افراد و گروهها تعریف کند و پیشرفت آن را زیر نظر بگیرد.
اینها فقط چند مسالهی سازمانی و کلیدی بود که باید به آنها توجه شود. البته که مسائل بسیار دیگری هنوز باقی مانده است. برای مثال، تصمیم درباره ساختار و طراحی مدل عملیات در هر شرکتی متفاوت است؛ اما سالها تجربه در تحول دیجیتال به ما میگوید که همیشه باید خلق ارزش در مرکز همه چیز قرار داشته باشد. فرآیندهای کاری باید چرخههای کوتاه و سریعی از آزمایش، تکرار و بازخوردهای باکیفیت در بین کارمندان، مدیران و خود برنامههای هوش مصنوعی مولد بهوجود بیاورند. در نهایت، ساختن تیمهای کوچک چند عملکردی میتواند مفید باشد که روی پروژهها و ابتکارات کار کنند.
هوش مصنوعی مولد میتواند ابزار خوبی برای توانمندسازی کارمندان باشد؛ حتی کسانی که آن را تهدیدی برای خود میبینند. در ادامه به برخی از تاثیرات این فناوری بر عملکرد کارکنان میپردازیم.
برنامههای هوش مصنوعی مولد میتواند به شکلهایی برای کارمندان مفید باشد که حتی به ذهنشان خطور نمیکند. برای مثال، هوش مصنوعی مولد میتواند کدهای جدیدی برای بهروزرسانی سیستم گزارشهای مالی ارائه دهد یا نسخههای A و B کمپین بازاریابی را طراحی کند یا پیشنویسهایی برای کارمندان خلق کند که در محیط تولید واقعی پیادهسازی کنند. هوش مصنوعی مولد با تسهیل آموزش و فرآیندهای ارتقای مهارت به کارمندان در یادگیری سریعتر مهارتهای جدید کمک میکند. برای مثال، مطالعهای جدید میگوید که مهندسان نرمافزار با استفاده از امکانات هوش مصنوعی مولد تا دو برابر سریعتر کارهای خود را به پایان میرسانند و از این بابت خوشحال هستند.
فواید هوش مصنوعی مولد تنها به کارمندان خط مقدم محدود نمیشود و بهدرد مدیران میانی نیز میخورد. مدیران میانی در واقع نزدیکترین فرد به کارمندان هستند که با فعالسازی هوش مصنوعی مولد در کوتاهمدت و همکاری با فناوریهای آینده در بلندمدت، نقش حیاتی در فراهمکردن رفاه برای کارمندان دارند. همچنین، گزارشدادن از میزان یادگیری کارمندان در کار با هوش مصنوعی به عهده این مدیران است.
مدیران میانی ممکن است جریانهای مختلف و زیادی را تحت نظارت خود ببینند که با سرعت باورنکردنی حرکت میکنند. در همین حین، استفاده از امکانات هوش مصنوعی مولد میتواند ظرفیت بیشتری از مدیران میانی را آزاد کند تا بتوانند توجه خود را به کارهای مدیریتی با ارزش بالاتر معطوف کنند. کارهایی از جمله کار استراتژی محور و مدیریت افراد.
ضرورت استفاده از امکانات هوش مصنوعی مولد باعث میشود که سازمانها فرصتی برای تیز کردن رویکردهای خود جهت جذب، نگهداری و توسعه استعدادها، خصوصا حرفهایهای فناوری و تولید، پیدا کنند. متخصصان منابع انسانی میتوانند از هوش مصنوعی مولد برای ارسال ایمیل شخصیسازی شده به کاندیداها و طراحی تجربه جستوجوی مشاغل برای کاندیداها در گروههای کمتر دیده شده استفاده کنند.
تحقیقات نشان داده که این دو کار، تعداد و تنوع درخواستهای استخدام را در سمتهای مختلف افزایش میدهد. برنامههای هوش مصنوعی مولد همچنین به شرکتها در معرفی استخدام شدهها به منتور و مربی مناسب برای بهبود تجربه پذیرش سازمانی، تقویت مهارتهای فرد و سادهسازی کارهای اداری کمک میکند.
رهبران ارشد با مسئولیت دوگانه خود یعنی پیادهسازی هوش مصنوعی مولد در حال حاضر و پیشبینی نسخههای آینده فناوریهای هوش مصنوعی مولد و امکانات روبهرو هستند. رهبران ارشد بیش از هر فرد دیگری در سازمان باید داوطلب استفاده از امکانات هوش مصنوعی مولد باشد و توسعه و سازگاری با آن فناوری را در سطح سازمان تشویق کنند.
آنها باید با دیگر بخشهای کسبوکار و رهبران فناوری برای تخصیص منابع جهت بهروزرسانی زیرساختهای فناوری و برداشتن قدمهای موقت، برای تسهیل فرآیند مورد نیاز اجرای هوش مصنوعی همکاری کنند. در واقع، کار اصلی رهبران ارشد، پیداکردن روشهایی برای ساخت ارتباطاتی قویتر بین رهبران فناوری و بخشهای مختلف کسبوکار است.
رهبران ارشد مانند قبل، هنگام معرفی فناوری جدید باید بهطور واضح درباره اهداف سازمان نسبت به هوش مصنوعی مولد صحبت کنند و درباره نقش هوش مصنوعی مولد در تقویت کارمندان در برابر جایگزینی آنان توضیح دهند. آنها باید تصویری قانعکننده ارائه دهند از اینکه چگونه جنبههای مختلف سازمان از لحاظ فناوری، مالی، فرهنگی و غیره دوباره سیمکشی میشوند.
البته، اگر خود رهبران ارشد، فناوری را درک نکنند، کارشان برای هدایت تیمها به سمت آیندهای ادغام شده با هوش مصنوعی مولد سختتر میشود. یکی از راهها برای رهبران، راهاندازی انجمنی است که آموزشهای حرفهای در رابطه با پیشرفتهای فناوری و برنامههای هوش مصنوعی ارائه داده شود. رویکرد دیگر این است که در طول برنامهریزی جلسات، زمانی را برای اندیشیدن به سوالات مهم اختصاص دهند. سوالاتی مانند «آیا رویکرد امروزی ما نسبت به هوش مصنوعی مولد به اندازه کافی برای تطبیق با نسخه بعدی و بعدتر آن انعطافپذیر است؟» و «کدام قدم یا نقشهای فرآیند خواهد توانست خود را با نسل بعدی هوش مصنوعی مولد بازطراحی کند؟»
گرچه هوش مصنوعی مولد ناگهان فراگیر شده اما مدیرعاملان و رهبران کسبوکار نمیتوانند رویکردی بیش از حد محتاطانه برای معرفی آن در سازمانها داشته باشند. رهبران با برداشتن سه قدم زیر به صورت همزمان و داشتن احساس ضرورت میتوانند کاری فراتر از «ادامه دادن» را انجام دهند. آنها میتوانند از منافع اولیه هوش مصنوعی بهرهمند شده و از رقبا پیشی بگیرند.
رهبران میتوانند از این هوش بهخوبی استفاده کنند. واضح است که بیشترین ارزش هوش مصنوعی مولد در استفاده آن برای نیازهای سازمانی است، اما ادغام موفقیتآمیز هوش مصنوعی مولد نیاز به آزمایش و تکرار بسیار دارد. زمانی برای عقب ماندن و یادگیری از اشتباهات دیگران نیست. خودخواسته سرمایهگذاری کنید. تصمیم بگیرید و همین اکنون شروع کنید.