نگاهی به روند صنعت BNPL «اکنون بخرید، بعدا پرداخت کنید» در سال ۲۰۲۴ و آینده
با توجه به پلتفرمهای خرید آنلاین امروزی گزینههای پرداخت اقساطی و اعتباری افزایش یافته است…
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
۳ مهر ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۲۱ دقیقه
محرک روانشناختی در کپی رایتینگ به استفاده از اصول روانی برای تأثیرگذاری بر افکار، احساسات و رفتار خواننده گفته میشود. کپیرایترها میتوانند از محرکهای روانشناختی استفاده کنند تا کپی رایتینگ متقاعدکنندهتری داشته باشند و خواننده را ترغیب به انجام عمل دلخواه کنند، مانند کلیک کردن روی یک پیوند، ثبتنام در خبرنامه یا خرید یک محصول.
کپی رایتینگ (copy writing)، به هنری گفته میشود که به مهارتی فراتر از توانایی خوب نوشتن نیاز دارد. این عمل به درک عمیق روانشناسی انسان نیازمند است. کپی رایتینگ، هنر و علم نوشتن مطالب و متنهای متقاعدکننده بازاریابی است. هدف کپی رایتینگ این است که خواننده را ترغیب به انجام یک اقدام خاص مانند خرید میکند.
کپی رایتینگ، هنر و علم نوشتن مطالب و متنهای متقاعدکننده بازاریابی است.
شما با کاربرانی که تحت تاثیر احساسات و منطق هستند، صحبت میکنید. برای برقراری بهتر با کاربران محرکهای روانی ابزارهای قدرتمندی وجود دارد. که کپی رایترها میتوانند برای ایجاد پیامهای قانع کنندهای از آنها استفاده کنند. با کمک محرکها میتوانند مطابق با نیازها و خواستههای عمیق افراد، آنها را به خود جلب کنند. در صورت استفادهی موثر از محرکهای روانی، آنها را متقاعد میکنند تا اقدام مورد نظر و دلخواه را انجام دهند.
کپی رایتینگ محتوای محصول باید تا حد امکان ساده باشد؛ هدف آن این است که شما محصولی را بفروشید و عمل فروش به موقع و در زمان مناسب به انجام برسد. در واقع خریداران عموما میل به خواندن تیتر بلند و محتواهای طولانی ندارند، از اینرو بهترین راه برای انجام این کار نوشتن یک متن ساده مفید است.
سعی نکنید کسی را با کلمات و جملات ثقیل و ادبی تحت تاثیر قرار دهید. تنها به آنها در سادهترین شکل ممکن توضیح دهید پیشنهاد محصول شما چیست. هر چه خواننده زمان کمتری برای فهمیدن این موضوع داشته باشد، بهتر است. نکتهای که در مورد کپی رایتینگ وجود دارد این است که نیاز به درک اساسی از روانشناسی رفتار دارد. در واقع بدانند که مردم چگونه فکر میکنند، آنچه آنها میخواهند چطور باید باشد، یا چه ویژگی برای آنها مهم است.
زمانی که یک کپی رایتر میتواند عملکرد خوبی داشته باشد، این است که تشخیص دهد در چه زمان مناسبی محرک روانشناختی در کپی رایتینگ را استفاده کند. به خصوص در صورتی که محصول فقط در مقادیر کم و محدود موجود است. اثبات اجتماعی این اصل مشخص کرده است که مردم تمایل دارند همیشه برای خرید یک محصول که کمیاب و در تعداد محدودی موجود است در آن زمان تمایل زیادی برای خرید آن محصول را دارند.
محرک روانی و روانشناختی در کپی رایتینگ برای تأثیرگذاری بر افکار، احساسات و اعمال کاربران استفاده میشود. با درک اینکه مردم چگونه فکر میکنند و رفتار میکنند، کپی رایترها میتوانند پیامهایی ایجاد کنند که متقاعدکنندهتر و موثرتر باشند.
برخی از رایجترین محرکهای روانی مورد استفاده در کپی رایتینگ عبارتند از:
کمیابی: ترس از دست دادن (FOMO) یک انگیزه قوی است و کپی رایترها اغلب از کمبود برای ایجاد احساس فوریت استفاده میکنند. این میتواند شامل ارائه یک معامله با زمان محدود، یک محصول با مقدار محدود یا احساس انحصار باشد.
فوریت: ایجاد حس فوریت نیز میتواند در کپی رایتینگ موثر باشد. این میتواند شامل استفاده از کلماتی مانند «اکنون»، «تا ساعت…» یا «همین حالا».
ترس: ترس یکی دیگر از محرک روانشناختی قدرتمند در کپی رایتینگ است و کپی رایترها میتوانند از آن برای ایجاد احساس نیاز استفاده کنند. این میتواند شامل برجسته کردن خطرات عدم اقدام، مانند ترس از دست دادن فرصت یا ترس از پشیمانی باشد.
حرص و طمع: مردم به طور طبیعی جذب چیزهایی میشوند که آنها را ارزشمند میدانند و کپی رایترها میتوانند از این محرک روانشناختی در کپی رایتینگ به نفع خود استفاده کنند. مانند برجسته کردن مزایای یک محصول یا خدمات، مانند پتانسیل پس انداز پول یا بهبود زندگی فرد باشد.
اثبات اجتماعی: افراد اگر ببینند که دیگران در حال انجام آن کار هستند، بیشتر متقاعد میشوند. به همین دلیل است که کپی رایترها اغلب از محرک روانشناختی اثبات اجتماعی در کپی رایتینگ مانند توصیفات یا نظرات مشتریان استفاده میکنند.
داستانها: داستانها روشی قدرتمند برای برقراری ارتباط با مردم در سطح احساسی هستند. کپی رایترها میتوانند از داستانها برای نشان دادن مزایای یک محصول یا خدمات یا ایجاد حس همدلی با خواننده استفاده کنند.
با درک نحوه عملکرد محرک روانشناختی در کپی رایتینگ، کپیرایترها میتوانند پیامهایی ایجاد کنند که متقاعدکنندهتر و مؤثرتر باشند. این میتواند منجر به افزایش فروش، سرنخ و ترافیک وب سایت شود.
محرکهای روانشناختی اثبات شده زیادی وجود دارد که میتوانید در copywriting به آنها تکیه کنید. با پیشنهاد شما مخاطب میتواند نسبت به محتوای ارائه شده یک زاویه دید جدید و بهتر پیدا کند. از آنجایی که در دنیای امروز بازارهای دیجیتالی و خرید مشتریان آنلاین شده است؛ تنوع بازار بسیاری از محصولات و خدمات تقویت شده است. در نتیجه مسئله تولید محتوای تبلیغاتی بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. حتی بسیاری از مشاغل تحویل محصول را روز بعد سفارش ارائه میدهند، بنابراین برندها در چنین شرایطی توانایی رقابت خود را افزایش دهند.
در این مطلب از پیوست ما به برخی از این محرک روانشناختی در کپی رایتینگ میپردازیم؛ اجرای این محرکها قطعا در محتوای کپی رایتینگ شما بیتاثیر نخواهد بود. ابتدا به شکل یک لیست این محرکهای روانشناختی را نام میبریم و اگر تا انتهای مطلب با ما همراه باشید به تفضیل هر یک از آنها را شرح میدهیم.
۱-صداقت
۲-اعتبار
۳- ارزش و اثبات
۴- خرید را توجیه کنید
۵- طمع
۶-اقتدار ایجاد کنید
۷-اعتقاد به رضایت
۸- ماهیت محصول
۹- مدهای فعلی
۱۰- میل به تعلق داشتن
۱۱- کنجکاوی
۱۲- میل به جمعآوری
۱۳- ایجاد احساس فوریت
۱۴- خلق رضایت فوری
۱۵- ایجاد انحصار در محصولات،نادر بودن یا منحصر به فرد بودن
۱۶-احساس مالکیت
۱۷-بی عیب و کامل بودن
۱۸-امید
۱۹- سادگی
۲۰- روابط انسانی
۲۱- احساس گناه
۲۲- ویژگی
۲۳- آشنایی
شخصی برای آشنایی و خرید یک محصول وقت میگذارد، علاقه نشان میدهد و در آخر درگیر خرید آن محصول میشود. در اینجا مالکیت، زمانی رخ میدهد که شخصی یک محصول را مشاهده میکند و تصور میکند که داشتن آن محصول چگونه است. اما بستگی به ایده و پیشنهاد شما در محتوای محصول دارد؛ در چنین شرایطی مشارکت با مخاطب میتواند در او حس مالکیت ایجاد کند تا اقدام به خرید محصول کند.
هر فردی که به محصول شما نگاه میکند، زمانی احتمال خریدن آن را میتوانید افزایش دهید که احساس نیاز به محصول در مشتری را فعال کنید. این اتفاق زمانی رخ میدهد که آنها ایده بهتری در مورد چگونگی بهبود آن محصول در محتوای تبلیغاتی پیدا کردهاند.
برای مثال، میوه موز را در نظر بگیریم؛ شخصی که آماده خرید موز است، تصاویر، ویدئوها و نظرات را مشاهده میکند. در واقع بستگی دارد که شما چگونه در مورد میوه موز به مشتری ایدهی خوب را ارائه میدهید. این حس را طوری در ذهن مشتری ایجاد کنید که انگار محصول را از نزدیک در فروشگاه خریداری کرده است.
صادق بودن یا صداقت داشتن هر دو شبیه هم هستند اما با یکدیگر یکسان نیستند. صداقت به راحتی قابل تشخیص است، یکپارچگی ظریفی دارد و فراتر از حقیقت است. در محتوای تبلیغاتی شما، بهتر است که برای ارائهی محصول خود صداقت داشته باشید. بدانید خلاف این عمل شما را به جایی نمیرساند. ممکن است چند فروش اولیه داشته باشید، اما با انتشار اخبار دروغ مردم متوجه میشوند که پیشنهاد شما آن چیزی نیست که تبلیغ کردهاید.
برای مثال در مورد فروش محصول موز، در اینجا شما نمیتوانید بهترین موز جهان را تبلیغ کنید. تنها گزینه درست، عملکرد صحیح شما است که حقایق را بیان کنید. پس در نتیجه در محتوای کپی رایتینگ خود به نادرست تبلیغ نکنید. بلکه کافیه روی نکات منفی که به عملکرد محصول مرتبط نیستند تمرکز کنید. این موضوع باعث میشود مشتریان احتمالی در مورد نکات مثبت بیشتر به شما اعتماد کنند.
دوم اینکه جنبه منفی صداقت شما نسبت به محصولتان ممکن است آنها را متقاعد کند که ارزش این کار را بدانند. در نتیجه بازده این رفتار بسیار ارزشمند است؛ اگر خلاف آن برای مشتری ثابت شود منجر به بی اعتمادی نسبت به کسب وکار شما میشود. راهحل صداقت نسبت به تبلیغ محصول این است که ادعا کنیم، محصول موز ما به کاهش وزن کمک میکند. به همین سادگی، زیرا هیچ قولی برای یک نتیجه خاص وجود ندارد و نگرانی در مورد یک احتمال، بیهوده است.
اعتبار از ترکیب صداقت و درستکاری ناشی میشود. اگر صادق و شفاف در کپی رایتینگ محصول رفتار کنید؛ در نتیجه اعتماد ایجاد میشود. زمانی که اعتماد جلب شود، بنابراین احتمال خرید مشتریان بالقوه از شما بسیار خواهد بود. بدون ایجاد اعتماد محتوای برند و محصول شما هیچ اعتباری ندارد.
به طور مثال: یک پایه موز تزئینی در گوشه خیابان ممکن است اعتبار زیادی نداشته باشد. در اینجا محتوای تبلیغاتی کسبوکار شما است که چهره خوبی از آن پایه موز را نشان میدهد،تا به نظر عالی برسد. هر تبلیغی در یک محتوای فروش محصول باید ارزش خرید را فراهم کند.
مهمترین اصل موفقیت هر کسب و کاری ورود به بازار بزرگ است اما راه آسانی نیست. به این سبب محرک روانی اعتبار برای ورود به این بازار حرف اول را میزنند، بنابراین اعتماد مشتریان نسبت به محصول شما در اولویت قرار میگیرد که اعتبار برند را در بین مخاطبین انتشار میدهد و خبرهای اجتماعی، شما را وارد بازار بزرگ میکند.
یکی از بهترین راهها برای اثبات ارزش محتوا این است که پیشنهاد خود را با پیشنهادات مشابه مقایسه کنید. پیشنهاد محصول شما ممکن است در همه زمینهها برتر نباشد، اما میتوانید در محتوای کپی رایتینگ نشان دهید که کجا از رقبا پیشی گرفتهاید. آنچه مهم است این که روی یک ویژگی خاص محصول تمرکز کنید،تا پیشنهاد شما را بهتر از سایر پیشنهادات نشان دهد.
مثال: همه میدانند که موز میوهای سالم و خوشمزه است، اما مصرف کنندگان انتخابهای زیادی دارند، پس چرا باید موز شما را انتخاب کنند؟ همین سوال کافی است برای اینکه شما توضیح دهید میوه موز من بهتر از سایر موزها است. توضیح دیدگاه و مقایسه آن با سایر محصولات، پیشنهادات شما از طرف مصرفکننده است که برای مشتری حسی را ایجاد میکند که منجر به خرید میشود.
مردم چیزهای گران قیمت را دوست دارند، اما امکان دارد بسیاری از آنها توانایی مالی اضافی برای بیرون رفتن و خرید کردن آن را نداشته باشند. واقعیتی که در مورد یک خریدار به صورت آنلاین وجود دارد این است؛ آنها در هنگام خرید یک محصول ترجیح میدهند که چه چیزی برای آنها دلیل خوب و ارزش خرید یک محصول را دارد.
در بسیاری از موارد، آنها باید قبل از اینکه حتی به خرید آن محصول فکر کنند، پول پسانداز و خرید را توجیه کنند،حتی اگر با تبلیغ خوب شما دلیل قانعکنندهای هم پیدا کنند. این به شما بستگی دارد که دلایل درستی برای خرید آنها ارائه دهید که منجر به خرید هیجانی شود.
برای تبلیغ یک محصول با کیفیت و قیمت بالا مسلما به سرمایه گذاری درستی نیاز است. در واقع آن محصول از نظر مشتری عالی به نظر میرسد و مورد توجه قرار میگیرد. اما از جنبه دیگر آن محصول ارزان نیست و همین امر باعث شده تبلیغ محصول گران قیمت طرفدار زیادی داشته باشد.
خوب یا بد، مردم نسبت به خرید کردن حریص هستند. این بدان معناست که آنها احتمالاً با یک تخفیف خوب به خرید دست میزنند، و ارزش بیشتری قائل هستند. یا حتی به طمع تخفیف در خرید مشتاقتر هستند، زیرا آنها معتقدند تخفیفها همیشه دوام ندارند. به همین دلیل یکی از بهترین راهها برای برانگیختن حس طمع، ترکیبی از تخفیف و شمارش معکوس است.
اقتدار برای هر کسب و کاری مهم است اما نه تنها ایجاد آن آسان نیست بلکه زمان و کار زیادی میبرد. اگر کسب و کار شما جدید و شناخته شده نباشد، این موضوع حتی بیشتر صدق میکند. خبر خوب این که وقتی نام و شهرتی برای خود دست و پا میکنید، کسب و کار شما رونق پیدا میکند. در نتیجه برای اینکه پایههای شغل شما محکمتر شود، بهتر است به مشتریان بزرگی که با آنها کارکردهاید، مراجعه کنید.
ادامهی مثال را در این محرک اینگونه تحلیل میکنیم؛ بسیاری از مشاغل موز میفروشند، اما خریداران چگونه میدانند که کدام موز بهترین است؟. آنها میتوانند هر برند و تنوعی را امتحان کنند، اما این کار زمان و هزینه زیادی میبرد. مشتریان همیشه به دنبال پیشنهادات خوب از یک محصول با کیفیت هستند. بنابراین آنها به احتمال زیاد از یک برند شناخته شده با کیفیت خرید میکنند.
آیا به پیشنهاد خود اطمینان دارید، مشتریان تمایل دارند به پیشنهاد شما اعتماد کنند. آنها باید باور کنند که شما ۱۰۰% از هر کاری که میفروشید یا انجام میدهید، اطمینان دارید و ارزش قائل هستید.
هرچه ضمانت شما برای مخاطب بیشتر صورت گیرد، به نفع کسب و کار شما است. بهترین روش در محتوای تبلیغ محصول خود این است که به مشتری یک سری مزایای اضافی بدهید تا ریسک در فروش را کاهش دهد.
در راستای مثال ابتدایی محتوا؛ بیایید حدس بزنیم که کسی در مورد سرمایه گذاری موز در محدودیت قرار دارد. آنها شانس خرید یک پالت موز را دارند اما نگران خطر هستند. همین طور ممکن است به تضمین نیاز داشته باشند تا در سرمایه گذاری خود احساس اطمینان کنند.
هر محصول دریک دسته قرار میگیرد و یک محصول ممکن است یکی از بسیاری محصولات مشابه باشد، اما جایگاه آن به خوبی مشخص است. این بدان معناست که شما باید مخاطبان آن جایگاه را بشناسید، مشتریان ثابت و مخاطبان مورد نظر را شناسایی کنید.
در این مورد رفتار هر مخاطبی متفاوت است بنابراین مهم است که محتوای محصول شما منعکسکننده آن باشد.یک محصول را هرچقدرهم که شگفت انگیز باشد را نمیتوانید به همه بفروشید. بنابراین باید هر محصولی را در غالب مناسب و ایده خوب به مخاطب ارائه دهید.
مثال: یک رستوران فست فود ممکن است با میوه موز شانس چندانی نداشته باشد. آنها میتوانند موز را سرخ کرده و در شکلات فرو کند و یک دسر خوشمزه ای را به مشتری ارائه دهند.در واقع میوه موز را در غالب درست به مشتریان ارائه داده است،همین حرکت باعث ثابت شدن مشتریها به مکان رستوران و دسر موز میشود.
همینطور که میدانیم ترندهای مد میآیند و میروند، بنابراین زیاد به تکرار ترندها توجه نکنید. هر چند به کار شما مرتبط نباشد، اما در مواقعی هم پیروی از ترندها اغلب درست از آب درآمده و میتوانند فرصتهای خوبی را در فروش محصول خود فراهم کنید. اگر بتوانید زمانی که یک مد شروع میشود تبلیغ درستی را از محصول به مشتری ارائه دهید، شما قادر هستید حتی محصولی را که ترند نیست را بفروش برسانید.
مثال: فرض کنید موز می فروشید اما دیگر در فروش خود رشد چندانی نمیبینید. به هر حال، همه میدانند موز چیست، بنابراین بازار تغییر چندانی نمیکند. حال، اگر یک چالش موز به صورت آنلاین ویروسی شود، چه؟ این فرصت عالی برای سرمایه گذاری و فروش است.
موارد دیگر وجود دارد که بسته به محبوبیت محصول شما دارد، شما باید محصول یا خدمات را به شیوهای خاص به مشتری ارائه دهید. مثالا فرض کنید محصول موز ارائه میکنید، اما در فروش رشد چندانی نمیبینید. به هر حال، همه میدانند موز چیست، اما بازار کسب و کار شما تغییر چندانی نکرده است.
حال، اگر یک چالش یا کمپین تبلیغاتی موز به صورت آنلاین انتشار بدهید. فرصت عالی برای سرمایهگذاری و فروش ایجاد میشود. مردم همیشه دوست دارند که نسبت به برند شما تعلق خاطر داشته باشند. مشتریان وقتی در آن چالش افراد خاصی را میبینند به هر دلیلی میخواهند مانند آنها باشند بهترین راه برای فروش بالا در آن چالش بهتر است که بخشی از گروه خاص را در فروش محصول خود سهیم کنید.
به طور مثال: وجه مشترک بسیاری از افراد سالم چیست، میتوان از پاسخ آن به این نتیجه رسید که میوه موز را میخورند. بنابراین، اگر کسی بخواهد سالم باشد و به آن گروه تعلق داشته باشد، ممکن است همین کار را انجام دهد. شما میتوانید با میل به تعلق داشتن مشتری برای خرید محصول آنها را تحت تاثیر قرار دهید.
افراد اولویتهای زیادی در خرید یک محصول دارند. آنها ممکن است به دلایل شخصی یا برای خرید از یک سری برندهای خاص خودشان مجموعههایی را جمع آوری کنند. همین ایده که جمعآوری یک سری مجموعه برند مورد نظر، موجب خرید بیشتر و فروش بیشتر میشود ایده آل است.
کپی باید تا حد امکان ساده باشد. هدف یک کپی رایتینگ این است که محصولی را درست ارائه بدهد تا بیننده محتوا و خریدار در اسرع وقت ببیند و به موقع خریداری کند. در اینجا یک نکته وجود دارد که همیشه مشتری تمایل به خریدن و خوانندن محتوای شما را ندارد. بهترین راه برای انجام این کار نوشتن یک کپی ساده است. سعی نکنید کسی را تحت تاثیر قرار دهید، فقط به آنها بگویید پیشنهاد شما برای محصولتان چیست، هر چه خواننده زمان کمتری برای فهمیدن این موضوع داشته باشد بهتر است.
مثال: شما میتوانید تمام محتوای غذایی یک موز را فهرست کنید، اما ممکن است به شما در فروش آن کمکی نکند. اکثر مشتریان به جزئیات فنی اهمیت نمیدهند. آنها میخواهند مزایای اصلی را بدانند و نه بیشتر. اگر توضیح دهید که این محتوای غذایی چه کاری میتواند برای کسی انجام دهد، ممکن است شانس بیشتری داشته باشید.
بیشتر مردم تمایل به محصول یا یک انتخاب بهتر دارند، مهم نیست چقدر با کیفیت یا بیکیفیت باشد. طبیعی است مشتریان بدنبال این ویژگی هستند. مردم امیدوارند هنگامی که پول خود را خرج میکنند محصول کارایی مفیدی برای آنها داشته باشد.
پس هرچه محتوای یک کپیرایتر بهتر باشد امیدوارتر خواهند بود. احتمال خرید هم بالاتر میرود القای اینامید آسان است، اما بسیاری ازمحتوانویسان به مردمامید واهی میفروشند. به همین دلیل مهم است برای محتوای شما که هر آنچه را که ادعا میکنید واقعی و باورپذیر باشد.
ایجاد حس کنجکاوی در مشتری به عنوان محرک روانی
کنجکاوی یک احساس طبیعی و قدرتمند است. مردم خواهان پاسخ به سؤالات خود هستند این حتی در مورد محصولات و خدماتی که نمیتوانند لمس یا تجربه کنند، صادق است. این شامل هر محصول یا خدماتی است که به صورت آنلاین فروخته میشود، بنابراین پیشنهاد خود را طوری در محتوای محصول تبلیغ کنید و مشتریان بالقوه را متقاعد کنید که گویی محصول را میبینند و لمسش میکنند.
محرک روانشناختی فوریت برای کپی رایتینگ اثربخش
هیچ کس دوست ندارد خرید محصول خوب را از دست بدهد. آنها حتی احساس میکنند که وجود عدم نیاز هم نباید آن خرید را از دست بدهند. به همین دلیل است که احساس فوریت میتواند باعث فروش شود. حتی یک احساس مصنوعی فوریت میتواند، مشتری را قانع به خرید فوری کند.
مثلا مقدار کم سهام، یک پیشنهاد پاداش، فروش محصول با زمان محدود، یا شعارهایی چون اگر الان خرید نکنید، ممکن است دیگر هرگز همان محصول را دریافت نکنید. در واقع این محرک روانشناختی در کپی رایتینگ اینگونه تعبیر میشود که مشتری نمیخواهد فرصت را از دست بدهد و فقط زمان کوتاهی برای بهره برداری دارد. حتی اگر دلیل موجهی برای تخفیف ندارید، می توانید فروش را افزایش دهید.
مردم با همدیگر ارتباط دارند؛ این در زندگی روزمره صادق است. همینطور در بازاریابی نیز عناصر انسانی میتوانند با انسانها ارتباط برقرار کنند. شما تنها با ابزاری که مشتری را به خرید وادار میکند، به خریدار یک پیشنهاد که با محصول ارتباط داشته باشد را به روشی مرتبط بدهید.
مثال: اگر تبلیغ موز دردست یک شامپانزه نشان داده شود، آیا مردم میخواهند موز بخرند؟ تعداد کمی میتوانند با این تبلیغ ارتباط بگیرند. مسلما جواب منفی است و این تبلیغ به معنی قطع ارتباط با مشتری است. چون میتواند این مفهوم را القا کند که موز برای میمونها است. بنابراین برای تبلیغ یک موز در دست انسان قابل قبولتر است.
احساس گناه (بیشتر) افراد را به انجام این نوع عمل وادار میکند. ممکن است در مورد کاری که انجام دادهاند یا حتی در مورد کاری که انجام ندادهاند، احساس گناه میکند مردم حتی در مورد کنترل چیزهایی که روی آنها تاثیر و ارتباطی ندارد را محرک احساس گناه و بدهکار بودن میدانند.
مثال: یک فروشنده موز میتواند از اطلاعات برای ایجاد احساس گناه یا برای ترغیب کردن مخاطبان استفاده کند. آنها میتوانند نسبت به یک محصولی آمار، آموزش و سایر منابع رایگان را ارائه دهند و به جای نوشتن محتوایی که در راستای تبلیغات محصولشان باشد؛ اطلاعات جالب در اختیار مخاطب قرار دهند. این منابع بدون هیچ هزینهای ارزشی را برای خواننده فراهم میکند. سپس، خواننده ممکن است احساس کند که برای تمام آن اطلاعات رایگان به فروشنده مدیون است.
زبان مبهم میتواند غیرقابل اعتماد به نظر برسد و گمراه کننده باشد. زبان مبهم در کپی مهم است، اما شما میتوانید آن را یک قدم جلوتر ببرید. مرحله بعدی برای پیشنهاد فروش محصول این است که از اعداد و جزئیات برای افزودن مقداری مشروعیت به محتوای محصول اضافه کنید. این قانع کنندهتر است زیرا این اعداد واقعی هستند
مردم به سمت برندهای آشنا و معتمد گرایش پیدا میکنند. برندهای معتبر خودشان این اعتماد را ایجاد کردهاند؛ بنابراین سزاوار آن هستند. مردم وقتی ثابت کردهاند میتوانند روی یک محصول آشنا حساب کنند، از نظر آنها جایی برای امتحان برند جدید نیست.
محرک روانشناختی در کپی رایتینگ، به طور خاص، محرکهای تثبیت شده هستند،که امتحان خود را به خوبی پس دادهاند. گزینههای زیادی برای انتخاب شما وجود دارد، هریک از ماشهها برای پیشنهادات خاصی مناسب است. بنابراین این بستگی به انتخاب شما دارد و همه چیز به کسب و کار مورد نظر شما بر میگردد. با به کار گرفتن این رفتارهای محرک روان شناختی مناطق تصمیم گیری مغز مشتریان را هدف قرار میدهید و میل به خرید در مشتریان را افزایش میدهد. دفعه بعد که تصمیم به کپیرایت یک محصول گرفتید حتما این محرکهای روانی را به خاطر بسپارید.
آیا سازمان شما میتواند از چرخههای فروش بهطور چشمگیری کوتاهتر، سرنخهای واجد شرایط بیشتر و تبدیلهای داخلی بالاتر سود ببرد. اگر به دنبال بهبود عملکرد صفحات فروش، ایمیلها یا تبلیغات خود هستید از اصول و محرکهای کپی رایتینگ بهره بگیرید.