skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

اقتصاد دیجیتال

محسن صدری مدیرعامل برسام تک

محسن صدری مدیرعامل برسام تک

از پارک علم و فناوری تا پارک ملک و پندآوری

محسن صدری مدیرعامل برسام تک
محسن صدری
مدیرعامل برسام تک

۱ شهریور ۱۴۰۴

زمان مطالعه : ۵ دقیقه

روند پر پیچ و خم تشکیل تا آینده پارک‌های علم و فناوری و از همه مهم‌تر نوع نگاه به آن از سمت نهادهای متولی موضوعی است که محسن صدری، مدیرعامل برسام‌تک در یادداشتی که برای پیوست نوشته به آن پرداخته است. او در این یادداشت علاوه‌بر اهمیت کارکردهای این موسسات به نحوه مدیریت و سیاست‌گذاری‌های مربوط به آن اشاره کرده است. در ادامه می‌توانید یادداشت مدیرعامل برسام‌تک را مطالعه کنید.

اوایل دهه هشتاد بود که پارک  فناوری  پردیس با الگوبرداری از نمونه های اجرا شده جهانی همچون دره سیلیکون شکل گرفت، موافقت اصولی دریافت کرد و شروع به فعالیت کرد. پیش از آن نیز شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان با چنین مفهومی در دهه هفتاد متولد شده بود. در ادامه داستان‌های  تکراری و غم‌انگیزی شروع شد. هر استان یک پارک علم و فناوری، هر وزارتخانه و هر دانشگاه و هر سازمان دولتی یک پارک و در نهایت حرکت به سوی هر ایرانی یک پارک علم و فناوری.

در ادامه و با شکل گیری معاونت علمی و فناوری در سال ۸۵ و سپس تصویب قانون حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان در اوایل دهه نود، جریانی برای تقویت فناوری شکل گرفت که در نوع خود قابل تحسین است. آنجا بود که نقش مراکز رشد و پارک‌های علم و فناوری به‌عنوان بال دیگر تقویت این جریان بیش از گذشته پررنگ شد. آنجا که این مراکز تبدیل شدند به مامنی برای علاقه‌مندان به نوآفرینی، شناسایی استعدادها و ایده‌های برخاسته از دانشگاه‌ها و همچنین حمایت از آنها برای حل مشکلات کشور و جبران عقب‌ماندگی‌های فناورانه در حوزه‌های مختلف.

آنچه در ابتدای شکل‌گیری این مراکز به چشم می‌آمد و جذابیت داشت این بود که همه در حال یادگرفتن و قوی‌تر شدن در کنار هم بودند. مراد و مرید نداشتیم. رییس و مرئوس به ندرت دیده می‌شد و برخلاف بسیاری از نهادهای دولتی، چابکی نسبی و الگوبرداری از نمونه‌های موفق روز به روز زبیشتر می‌شد. همه چیز خوب بود تا رسیدیم به آنجا که خبرها به خارج از اکوسیستم در حال شکل‌گیری رسید و سیاسیون و عکس گرفتن‌ها و ژست حمایت‌های آنچنانی، آغاز شد. آنجا بود که به‌قول آن ضرب‌المثل  معروف، «کمبود شن در بیابان» آغاز شد. جنگ نهادهای دولتی برای در اختیار گرفتن مدیریت و کنترل آنها آغاز شد و همه دلسوزان دولتی شروع کردند به تصویب قوانین حمایتی جذاب برای شرکت‌های فناور و دانش‌بنیان.

در نیمه اول این دیدار حمایت‌های ۱۱۰گانه قانون حمایت از  شرکت‌های دانش‌بنیان رخ داد که صادقانه می‌توانست و توانست بذرهای اولیه کاشته شده را به مرحله جوانه زدن برساند. و در نیمه دوم حمایت‌هایی ذیل قانون جهش تولید دانش‌بنیان که باز هم اگر منصف باشیم می‌توانست و شاید هنوز هم بتواند درمان درد بی‌درمان نجات اکوسیستم شود.

اما چه می‌شود ما را که هر جریان رو به جلو ابتدا توسط نابلدها مصادره می‌شود و سپس به دردناکترین شکل ممکن رو به زوال و نابودی می‌رود!؟ خلاصه‌اش را با همین پارک‌هایی که متصدی توسعه علم و فناوری بودند و به‌مرور تبدیل به بنگاه معاملات ملکی شدند توضیح می دهم:

فلسفه حمایت‌هایی که با کارشناسی تعریف می‌شوند برای یک دوره زمانی مشخص است. به‌عنوان مثال وقتی وام‌های ارزان قیمت در اختیار شرکت‌های عضو پارک قرار می‌دهیم برای این است که ریسک  شکست در مراحل اول ایجاد کسب‌وکارها را پوشش دهیم. اما تا کجا؟ تا آنجا که این پول ارزان خود تبدیل به جریان درآمدی آن شرکت‌ها شود؟  قطعا خیر. یا وقتی ارز ترجیحی در اختیارشان قرار می‌دهیم یا وقتی برایشان بازار انحصاری در داخل ایجاد می کنیم و الی آخر.

از این مرحله که گذر کردیم و با همین افراط‌ها منابع هدر می‌روند، شرکت‌هایی که حمایت شده‌اند بزرگ‌تر می‌شوند و طبعا نیازهایشان هم بزرگ‌تر؛ اما دیگر توان و اندازه حمایت‌های دولت نمی‌تواند بزرگ‌تر شود پس به سراغ بخش خصوصی قدرتمند می‌رود و با توجه به اینکه در این سال‌ها تبدیل به نهاد پیشنهاددهنده یا ناظر این قوانین و امتیازات ویژه شده است، معامله آغاز می‌شود. اگر خیلی خوشبین باشیم و منافع شخصی شکل گرفته در نهادهای دولتی را نادیده بگیریم(که اصلا قابل انکار نیست ولی در این مجال فرت بسطش ندارم)، یک اتفاق عجیب و باورنکردنی میفتد، نهاد تنظیم‌گر خود تبدیل به رقیب فرزندانی می‌شود که خود پرورده است و در کمال تعجب گزاره‌های کاملا قانونی زیر محقق می‌شوند:

پارک‌ها به دنبال جذب حمایت‌ها می‌روند اما نه برای شرکت‌های مستقر بلکه برای ساخت و ساز بیشتر در دانشگاه‌ها و جبران کسری بودجه آنها.

سپس پارک‌ها به دنبال جذب واحدهای فناور می‌روند اما نه برای حمایت از آنها بلکه برای دریافت اجاره از آنها.

پارک‌ها به‌دنبال اصلاح صورت‌های مالی شرکت‌ها می‌روند اما نه برای بهبود وضعیت شرکت بلکه برای افزایش عدد فروش و بهرمندی از درصدی از ارزش افزوده شرکت‌ها.

پارک‌ها به‌دنبال آموزش شرکت‌ها هستند اما نه برای توانمند کردن آنها بلکه برای گزارش دادن به نهاد بالادست یا ایجاد جریان درآمدی برای دوستان و بستگان.

پارک‌ها به‌دنبال طرح جدید و تحول‌آفرین هستند؛ اما نه واقعا دنبال هیچ کار اضافه‌ای نیستند. با هزاران دلیل…

حال این روزها ناقوس مرگ برای پارک‌های علم و فناوری به صدا درآمده است و اگر دلسوزانه و فعالانه برای احیای جایگاهشان قدمی برنداریم به زودی شاهد توقف غیررسمی یکی دیگر از نهادسازی‌هایی خواهیم بود که آغازی نیک و پایانی غم‌انگیز داشت. و دولت می‌ماند و ملک‌های بیشتر که باید مولدسازی کنند و پند و عبرت‌هایی که برای آیندگان بماند برای درس نگرفتن و تکرار کردن. باشد که اینگونه نباشد.

https://pvst.ir/m3h

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو