شاخص نوآوری ایران؛ آینهای از اقتصاد دانشبنیان کشور برای تعیین نقشه راه آینده
چشم انداز نوآوری ایران در سال ۲۰۲۴ کشوری را نشان می دهد که تلاش می…
۲۴ آذر ۱۴۰۳
۱۰ تیر ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۵ دقیقه
سیدباقر میرعبداللهی استاد و پژوهشگر فلسفه و معاون برنامهریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد کتابخانههای عمومی کشور یادداشتی به مناسبت بیستوششمین نمایشگاه الکامپ برای پیوست نوشته است. این یادداشت، به بیان ملاحظاتی درباره نسبت تکنولوژی با بایستههای فرهنگی میپردازد.
نهاد کتابخانههای عمومی کشور، به منظور زمینهسازی برای تحقق چشمانداز «توسعه و تحول دیجیتال» مدنظر خود، استفاده از فرصت ارتباط با سازمانها، شرکتها و کسبوکارهای تأثیرگذار در زیستبوم فناوری کشور و ارائه دستاوردهای مبتنی بر فناوری اطلاعات خود (سامانهها و خدمات دیجیتال نهاد)، برای نخستین بار در این نمایشگاه شرکت کرد.
میرعبداللهی در این گزارش نوشته است: مارتین هیدگر (۱۸۸۹– ۱۹۷۶) فیلسوف و شاعر بزرگ اگزیستانسیالیست دوران ما، درسگفتار بسیار مشهوری دارد با نام «پرسشی در باب تکنولوژی» او در این رساله از ذات تکنولوژی (به تعبیر آسانتر: روح حاکم بر تکنولوژی) میپرسد و میکوشد در سایه تبیین فلسفی این گزاره که «ماهیت تکنولوژی، خود، امری تکنولوژیک نیست»، از تفسیرهای مرسوم، دلبخواه، یکجانبه، ابزرانگارانه و برآمده از ذوقزدگی در برابر جذابیت تکنولوژی (به تعبیر خودش: تفسیر انسانمدارانه) فراتر برود و میان ماهیت تکنولوژی و مظاهر آن تفکیک کند و تمایز نهد (هایدگر در این باره از تمایز میان «ماهیت درخت» و «درختان خارجى» به عنوان مثال استفاده میکند). در نتیجه این تفکیک و تمایز، او تکنولوژی جدید و قدیم را، به تعبیر خاص خودش، نوعی مجال برای «انکشاف حقیقت» برمیشمارد؛ همان انکشافی که اگر محقق نشود، بیم آن است که انسان را به یک شی، پذیرنده منفعل و «منبع ذخیره» صرف تبدیل کند.
هایدگر میگوید تکنولوژی نه یک وسیله، بلکه شکل خاصی از ارتباط با اشیا به منظور آشکارکردن درون آنهاست و به همین دلیل با مفهوم «حقیقت و انکشاف آن» مرتبط است. از نظر استاد، تکنولوژی خواهان سیطره بر اشیا است و همین خصیصه ذاتی تکنولوژی است که فرصت آشکارگی ذات آن از ما دریغ میکند و موجب خروجش از آنچه فیالواقع هست نمیشود و آن را همچنان در پرده مستوری نگاه میدارد. هایدگر، نیروگاه برق آبی مدرن بر روی رودخانه راین را مثال میزند؛ نیروگاهی که آن رودخانه زیبا را صرفاً به «فراهمکننده انرژی آب» بدل کرده است، در حالی که آن پل چوبی قدیمی، به رودخانه مجال «رودخانه بودن» و به ما مجال تماشای رودخانه را هم میداد.
مطابق آن تفسیر مرسوم و سوبژکتیو، تکنولوژى، «ابزار»ى «ساخته دست انسان» و در خدمت اوست که از آن صرفاً براى رسیدن به اهدافش استفاده مىکند. هایدگر اگرچه این تعریف را درست (به قول خودش: بهطور وحشتناکى درست) مىبیند، ولى آن را کافى نمى داند. او این تفسیر را با این قید درست مىداند که بتوانیم با آن پلی به تعریف حقیقى تکنولوژى بزنیم. او میگوید تکنولوژی اگرچه ابزار است، اما ابزاری بیطرف و خنثی نیست؛ نوعی سازوکار ادراک است که میتوانیم هستی را از منظر آن ببینیم؛ وضعیتی مدرن برای شناخت جهان و جهان شناخت است.
اما این ابزار لزوماً و فقط وسیلهای برای کنشگری انسان نیست و بدبختانه از خواست و کنترل او فرامیرود و به همین دلیل خطرناک است؛ زیرا سیطره تکنولوژی چنان است که ما را وامیدارد تا جهان را فقط از روزنی تکنولوژیکی ببینیم و بس. هدف هایدگر در این درسگفتارش هم همین است که ما را به این خطر توجه دهد: خطر تقلیلگرایى؛ تقلیل حقیت تکنولوژی به مظهر آن؛ خطر تقلیل ماهیت «درخت» به «این درخت!» و خطر تقلیل «خود رودخانه» به «رودخانه به عنوان منبع تولید».
هیدگر تأکید میکند که ضد تکنولوژی نیست و هرگز آن را شیطانی نمیداند، بلکه ما را به فهم ذات تکنولوژی دعوت میکند. به بیان دیگر، هیدگر میخواهد ما را به تفکر در باب «نسبت» بین انسان و تکنولوژی وادارد. ناآگاهی از این نسبت و تهیشدن از امکاناتی که این آگاهی در اختیار ما میگذارد، ما را تدریجاً به یک شیء بدل میکند؛ شیئی که این بار بازیچه دست یک نوع نگرش است: نگرش تکنولوژیکی به هستی (فیلم «عصر جدید» چاپلین و نمایشنامه «فاوست» گوته)، هیدگر، بر این اساس نه تبعیت کورکورانه و نه نفی محض و «شورش علیه تکنولوژی» را چاره کار نمیداند، بلکه میگوید بیایید خود را در معرض ماهیت تکنولوژى قرار دهیم. بعدها و مشخصاً در کتاب بسیار مهم دیگر هیدگر با نام «وجود و زمان»، که تحلیل فلسفى – وجودى گستردهتری از این موضوع ارائه میشود، درمییابیم که این پیشنهادِ «در معرض قراردادن»، بخشی از تجربه «بودن» است («درـ عالم ـ بودن» به عنوان یکی از عناصر عام وجود که فراموشی آن به سیطره پوزیتیویسم تکنوکراتیک میانجامد) که بنیاد اندیشه هیدگری است و توضیح آن در این مجال نمیگنجد (وجود و زمان، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، نشر نی).
این مواجهه خردمندانه هیدگری، برای ما ایرانیان و برای همه کشورهای در حال توسعه و در معرض جذبات تکنولوژی بسیار درسآموز است. او ما را زنهار میدهد که تکنولوژی، از زایش حقیقت (پوئیسیس)، به صرفاً قالببندی آن (گشتل) روی آورده است. ثمره این هشدار برای ما این است که توجه کنیم تکنولوژی، به عنوان یک کل یکپارچه، فقط تجهیزات، امکانات مادی و محصول نیست، بلکه ریشههایی دارد که محصول، آنها را در نظر و عمل، یدک میکشد. تکنولوژی فرهنگ خاص خود را میآورَد. دنیای دیجیتال فقط «وسیله انجام کار» نیست، بلکه نیرویی مفهومساز و مولّد هنجارهای برآمده از آن مفهوم است.
در چنین وضعیتی، وظیفه فرهنگی مصرفکننده تکنولوژی چیست؟ شاید پاسخ هیدگر این است که مراقب تفسیر جزمی از تکنولوژی باشیم؛ جهان را با نگاه مهندسی نبینیم؛ تکنولوژی را «گزینش» کنیم و آن را با زیستبوم فرهنگی و اجتماعی خود بیآمیزیم و تناسب دهیم؛ در معلومات برآمده از تکنولوژی غرق نشویم و از یاد نبریم که ما، سرانجام، با انسان سروکار داریم؛ از یاد نبریم که «بازاریابی و فروش»، «شناسایی جایگاه خود در شبکه جهانی دیجیتال»، «برقراری دادوستد علمی با دنیا و آشنایی با تجربههای جهانی»، «آورده مالی»، «در معرض دیدبودن»، «برقراری ارتباط» و بسیاری دیگر از اهداف رنگارنگ سازمانی، آنگاه بامعناست که تکنولوژی را در قامت یک «سرمایه فرهنگی» بببینیم (مدیریت فنّآوری اطلاعات)؛ سرمایهای که قرار است رافع نیازهای ما باشد، نه عامل تسخیر طبیعت و ما. تکنولوژی برای ما چیزی عاریتی است و محصول «وضع فرهنگی» ما نیست؛ به همین دلیل باید درباره آن بحث کنیم. آری، تکنولوژی تقدیر ماست. از این تقدیر آگاهانه استقبال کنیم و «خانهای در خورد» آن بسازیم.