«میانگین اجرای برنامه توسعه طی ۶ دوره گذشته حدود ۳۰ درصد بوده است.» این نتیجه…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
فیلتر اینستاگرام، که تا زمان نوشتن این یادداشت ادامه دارد و احتمال میرود همیشگی باشد، تاثیر ویرانکنندهای بر کسبوکارهای مختلف گذاشته و میلیونها نفر را به صورت مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر قرار داده است. در یک ماه اخیر، بارها به این موضوع مهم اشاره و اعداد و ارقام مختلفی ارائه شده است. با این حال به نظر میرسد موضوع فیلتر پلتفرمی محبوب و به نوعی آخرین بازمانده دنیای آزاد در ایران، به ابعاد اقتصادی آن محدود نشده و جنبههای دیگری هم دارد. در ادامه به دو نمونه از این ابعاد اشاره میکنم.
نسخه صوتی این یادداشت را بشنوید
۱- حاکمیت اینترنت: موضوع حکمرانی بر اینترنت در سالهای اخیر بسیار مورد توجه بخشهایی از حاکمیت قرار گرفته و هزینه زیادی صرف نظریهپردازی در این زمینه شده است. حتی میتوان گفت حاصل بخشی از این تفکرات، در طرح «نظام تنظیم مقررات خدمات فضای مجازی» بروز یافته که قسمتهایی از آن در شورای عالی فضای مجازی به تصویب رسید. آنچه از خلال گفتهها و نوشتهها و مصوبات مربوط به حکمرانی اینترنت برمیآید این است که برای اعمال حاکمیت در اینترنت یا بر اینترنت باید حتماً درگاه ورود و خروج دیتا را در اختیار داشت. اینجا قصد مناقشه در چنین برداشتی از حاکمیت و حکمرانی بر اینترنت و لوازم آن را ندارم و تصور میکنم چنین سخنی کاملاً درست است. با این فرض، آیا سوق دادن کاربران به استفاده از درگاههای غیرحاکمیتی، نقض این ایده نیست؟
این روزها اگر گوشیهای همراه کاربران را نگاه کنید، بیش از هر نوع اپلیکیشن دیگری با فیلترشکنها و VPNها روبهرو میشوید. خیلی واضح است که حتی تلاش برای جرمانگاری فروش فیلترشکن هم نمیتواند تغییر عمدهای در این وضعیت ایجاد کند چون زمانی که تقاضا باشد، حتماً عرضه هم راه خود را پیدا میکند.
به صورت موازی، تلاشها برای دریافت اینترنت ماهوارهای استارلینک در ایران آغاز شده است و گرچه هنوز در ابتدای راه قرار دارد، میتوان حدس زد با ادامه روند فعلی، در زمان کوتاهی گسترده میشود و کاربران از درگاههای غیرحاکمیتی به اینترنت دسترسی پیدا میکنند.
با توجه به این دو موضوع، آیا در آیندهای نهچندان دور میتوان آنگونه که آقایان انتظار دارند بر اینترنت حکمرانی کرد؟ وقتی پهنای باند محدود رسمی با فیلترشکن دور زده میشود و پهنای بند غیررسمی نامحدود به سادگی در اختیار کاربران است، چیزی از طرحهای مختلف باقی میماند؟ فضای رسانه با همین بگیر و ببندهای بیدلیل نابود شد و امروز مرجعیت رسانهای ایرانیها به خارج از مرزها مهاجرت کرده است. آیا چنین اتفاقی برای اینترنت رخ نخواهد داد؟
۲- محدودیت زندگی: بخش عمدهای از نارضایتی این روزهای مردم که به اشکال مختلف خود را بروز میدهد مربوط به محدود شدن فضای زندگی است. این را از شعارهایی که حتی بر زبان کودکان نیز جاری است میتوان فهمید. اینستاگرام علاوه بر آنکه محل کسبوکار بخش بزرگی از مردم است، به زمین سرگرمی و تفریح و آموزش آنها نیز تبدیل شده است. با محدود کردن این پلتفرم، زندگی ایرانیان بیش از پیش محدود میشود و طبیعتاً بر دامنه نارضایتیها افزوده خواهد شد.
گفتن این موارد در شرایط فعلی یعنی به جان خریدن انبوه ناسزاها از سوی مردمی که به تنگ آمدهاند؛ اما این وظیفه ماست که بگوییم، بنویسیم و یادآور شویم تا فرداروز، نگویند چرا کسی هشدار نداد. حتی اگر امید به شنیدن این صدا اندک هم باشد، باید گفت: «به راه اشتباه نروید.»