افراد اغلب در كاربرد عملي اصطلاحات استراتژي (Strategy)، برنامه (Plan) و فرآيند (Process) دچار آشفتگي ميشوند و به همين دليل بر آن شديم تا در اين نوشتار كوتاه تعريفي نسبتا موجه از آنها ارائه دهيم. يك استراتژي راهحلي است براي عبور از يك موقعيت فعلي «الف» به موقعيت هدف «ب» و به تعبير ديگر روشی است براي رسيدن به آنچه ميخواهيد اتفاق بيفتد. استراتژي مجموعهاي از راهكارها را تشكيل ميدهد كه بايد با مساله عدم قطعيت كه شامل نيروهايي است كه از رسيدن به هدف ممانعت به عمل ميآورند، كنار بيايد. يك استراتژي بايد احتمال رسيدن كارفرما به شرايط «ب» را در قالبي مناسب، افزايش دهد. اين روند عمدتا توسط شرايط لازم براي موفقيت شكل ميگيرد. براي مثال استراتژي روش برگزيده شما براي حمايت از كسب و كارهايي است كه شركتتان را به عنوان بازيگر اول يا دوم معرفي خواهد كرد؛ موقعيتي كه در آن هدف شركت (ب) ارائه راهحلهايي متناسب با شرايط تعريفشده شماست. اين راهحلها براي مقابله با مشكلاتي ارائه ميشوند كه شما آنها را در اولويت كسب و كار سوم يا پايينتر قرار دادهاید. استراتژي اتخاذشده دقيقا به شما نميگويد چگونه ميتوانيد به هدف و خواستهتان برسيد و اين موضوعي است كه يك برنامه بايد آن را تعيين كند. يك برنامه نحوه رسيدن از موقعيت «الف» به موقعيت «ب» را مشخص ميكند. در نتيجه برنامهها بايد با حمايت از استراتژي انتخابي شما روشي متعادل نسبت به ريسك و پاداش ارائه كنند. پس استراتژي عبارت است از اینکه «چه» میخواهید و برنامه یعنی «چگونه» به آن می رسید. براي نمونه فرض كنيد استراتژي شما خريداري تعداد زيادي حق ثبت اختراع (patent) در حوزهاي خاص باشد و ميخواهيد با اين روش آزادي عمل تجاريتان را افزايش دهيد. در اين شرايط برنامه ميتواند نحوه دستيابي به پروانه ثبت، تحقيق و توسعه و موارد ديگر را برايتان مشخص كند و البته...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.