فلسفه فناوری اطلاعات را ميتوان زيرمجموعهاي خاص از فلسفه فناوري در نظر گرفت. آماج باريكانديشيهاي فلسفي در باب مساله فناوري، عموما معطوف به درك ماهيت و معناي ساخت و كاربرد مصنوعات بشري است. معهذا اين باريكانديشيها نمايانگر كشاكش ميان دو سنت فلسفي اصلي است كه يكي از علوم مهندسي و ديگري از علوم انساني نشات گرفته است (ميچام 1994). فناوري از ديدگاه فلسفه نوع اول يا ديدگاه گسترشگرا (Expansionist)، به شكلي عميق و جامع وابسته به انسان است و لذا به نحوي فراگير دامنهاش را در تمامي جنبههاي زندگي ميگستراند.ديدگاه نوع دوم يا ديدگاه محدوديتگرا (limitationist)، براي فناوري و دامنه انسانوار آن كرانههايي قائل است. اين تمايز و تنشهاي همانند آن را ميتوان در حوزه فلسفه فناوری اطلاعات (IT) نيز مشاهده كرد. لذا در اين حوزه گروهي قاطعانه گسترشپذيري آيتي در كليه شئون انساني را تاييد ميكنند و گروهي ديگر سعي در فرودستانگاري و محدودسازي آن دارند. متفكران مختلف براي دفاع از ديدگاه خاصشان يا پل زدن بين اين دو ديدگاه، برهانهاي متنوع متافيزيكي، معرفتشناختي و اخلاقي ترتيب دادهاند. فلسفه X معمولا با تلاش براي تعريف X آغاز ميشود. براي نمونه، فلسفه علم، منطقا با مساله مرزبندي (demarcation Problem) و ارائه پيشنهادهايي مبني بر تمايزدهي بين علم و ساير اشكال دانش يا فعاليتهاي انساني شروع شد. سرآغاز فصلي نوين از فلسفه كه با فلسفه فناوری اطلاعات شناخته ميشود نيز همچون فلسفه علوم كامپيوتر، به تعريف و باريكانديشي در آيتي بازميگردد. پس از اينكه اين تعاريف نخستين ، در فلسفه X (فراتر از پيشزمينههاي تاريخيفلسفيشان) مورد بحث و بررسي قرار گرفتند، رئوس مطالبشان در اشكالي متفاوت و در شاخههاي اصلي فلسفي يعني متافيزيك، معرفتشناسي و اخلاق مورد مداقه مجدد قرار داده ميشوند. در هر يك از اين شاخهها تاكيد خاصي در چالشهاي فلسفي X و فحواي شناسايي آن وجود دارد. براي مثال مسائل سياسي و اخلاقي با موضوع فلسفه فناوری اطلاعات...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.