skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

زورق دات کام می‌خواهد الگوی مسافرتی منطقه را عوض کند

سفر بر زورق خیال

۶ آبان ۱۳۹۴

زمان مطالعه : ۹ دقیقه

شماره ۴

تاریخ به‌روزرسانی: ۴ آبان ۱۳۹۸

 سال پیش همین حوالی از فصل گرما بود که هفته‌های آخر کار کردن در یک هفته‌نامه را طی می‌کردم. آستانه تابستان 91 بود و خسته از شغلی که هنوز روحم هم خبر نداشت به آخر رسیده، در توییترم نوشتم:«تشنه سفر هستم.» دوستی در جواب پیشنهاد مسافرتی سایتی برای دوسالانه ونیز را فرستاد که کلی به خاطر آن خندیدیم. مشغله اجازه نمی‌داد حتی تا قم هم بروم. ولی سایت برخلاف جریان طنز ماجرا قالب پاکیزه و آراسته‌ای داشت. خود بینال ونیز و شهر را به زبان ساده معرفی کرده بود و اجازه می‌داد یک سفر کاملا «دست‌دوز» برای خودتان برنامه‌ریزی کنید؛ www.zoraq.com

گروه زورق زمینه‌کاری: سایت گردشگری آنلاین مدیرعامل: منصور خضرائی منش پیدا کردن منصور خضرائی‌منش کار دشواری نیست. گوشی را که برمی‌دارد همان‌ پشت تلفن به سرعت سایت پیوست را زیر و رو می‌کند تا ببیند درباره چه بخشی از مجله حرف می‌زنیم. مطالب تخفیفان و عکس‌پرینت را که می‌بیند قرار می‌گذاریم و به خاطر جلسه هیات مدیره بازدید از شرکت را جلو می‌اندازد نه عقب. از منشی که آدرس شرکت را می‌گیرم کمی می‌خندیم چون برج مستقر در جردن را که مرکز تجارت ایران نامگذاری شده به اسم رایج‌ترش معرفی می‌کند؛ یعنی برج سیاه. بیشتر ما را به یاد سه‌گانه ارباب حلقه‌ها می‌اندازد تا زورق خیال. ترافیک دم افطار را در خیابان آفریقا سلانه‌سلانه پیش می‌رویم و در طبقه چهارم از دفتری به دفتر دیگر سفر می‌کنیم تا به دفتر مدیرعامل می‌رسیم. پشت میزش نشسته و بالایش تصویر تابلویی از یک زورق رنگی را می‌توان دید. همان ابتدا سر به سرش می‌گذارم که در سایت خیلی سربسته داستان جالب تاسیس شرکت را تعریف کرده‌اند ولی باید حتما یکی از اعضای موسس باشید که بفهمید داستان از چه قرار است. می‌خندد و در میان پاسخ دادن ایمیل‌ها و رفت و آمد کارمندان قصه را این بار با جزئیات بیشتر تعریف می‌کند. منصور به‌رغم اینکه متولد 1355 است یک مدیر کارکشته است که در دانشگاه شریف کامپیوتر خوانده و قبل از راه‌اندازی تجارت خودش، در چندین شرکت بزرگ و کوچک از گروه پیشگامان کویر یزد گرفته تا فکور کار کرده است. در روزهای پایانی سال 89، در آستانه یکی از راکدترین عیدهای پایتخت، او و دوست هم‌دانشگاهی‌اش کامران خوشی در میانه اتوبان مدرس با یکدیگر گپ مفصلی می‌زنند. از مدت‌ها قبل یکدیگر را به لطف یک دوست مشترک می‌شناسند و مهم‌ترین عاملی که یک مهندس سرشناس تاسیسات را به مدیری با تخصص رایانه پیوند می‌دهد، علاقه فراوان هر دو به تحلیل گرایش‌های...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۴ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۴ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/339

یک دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو