این حقیقت را نمیتوان انکار کرد که تاریخچه فناوری اطلاعات در ایران خواسته یا ناخواسته همواره با نام چند شرکت گره خورده است و دادهپردازی ایران در صدر فهرست آنها قرار دارد. شرکتی که در میانه دهه ۳۰ به عنوان بازوی محلی آبی بزرگ، آیبیام، تاسیس میشود و در عمل مجری انحصاری تقریبا تمامی طرحهای ملی آیتی در کشور است.پس از انقلاب و انتقال به سازمان برنامه و بودجه سابق هرچند پایههای این تسلط متزلزل میشود ولی حتی تا انتهای دهه ۶۰ نیز دامنه ارتباطات و پروژههای این شرکت چنان گسترده است که آن را بسیاری نزدیکترین نهاد ممکن به مفهوم سازمان فناوری اطلاعات کشور میدانند. با واگذار شدن سهام غالب این شرکت به بانک مرکزی، دادهپردازی وارد لایحه بالادستی پروژههای بانکی کشور شد و هرچند توفان تصمیمات سیاسی و انتصابات ناگهانی آن را در زمره شرکتهای رو به زوال خصولتی قرار میدهد ولی باز هم میتوان نقش تعیینکننده و به ویژه انبوه نیروهای متخصصی را که تربیت کرده، در بازار فناوری اطلاعات دید. ماهنامه پیوست درست در بحبوبه نسل چهارم تغییرات مدیریتی عالی این شرکت بزرگ به سراغ هلدینگ عظیم آن رفت تا از نزدیک شاهد تغییرات این ساختار قدیمی ولی استخواندار باشد که شاید همزمان خارجیترین و ملیترین شرکت فناوری ایران به شمار آید. این روزها کارمندان این شرکت قدیمی بهرغم تغییرات در آستانه دو گشایش غیرمنتظره هستند؛ نخست اینکه فرامرز خالقی مدیرعامل این چند سال اخیر اثبات کرده به عنوان مدیری با سابقه چند دهه در دادهپردازی معتقد به ایجاد حرکت در درون همین ساختار فعلی است و از سوی دیگر باید زمزمههای بازگشت شرکت مادر، آیبیام، متاثر از احوالات متفاوت سیاسی را جدی گرفت. قدم به قدم با ما همراه شوید تا شمیم این تغییرات را در یکی از ریشهدارترین شرکتهای کشور ببینید.
اگر از ابتدای خیابان ویلا سوار تاکسی شوید، راننده نام دادهپردازی را بهتر از خیابانهای آن اطراف میشناسد. البته از حسن تصادف، یکی از مسافران هم که در کنارمان نشسته بود، جزو کارمندان شرکت بود و به اتفاق با یکدیگر وارد شرکت شدیم. ورودی شرکت بیشتر از هر چیز ساختار وزارتخانهها و سازمانهای بزرگ دولتی را در ذهن تداعی میکرد که وقتی وارد آن شدیم بیشتر به این شباهت پی بردیم، حتی فضای کاری هم تا حدود زیادی احساسمان را به سمت و سوی فضای دولتی سوق میداد. همان ابتدا یک خودپرداز خاموش را میبینید که قدمتی تاریخی دارد و روی دیوار پشت سر آن سیما و سخنان رهبر فقید انقلاب حک شده است. برای رفتن به اتاق فرجاد اخلاقی، باید ابتدا خود را به نگهبانهایی که در ورودی شرکت حکم پذیرش داشتند، معرفی میکردیم. با برخوردی خوش و ادای احترام ما را به طبقه هفتم راهنمایی کردند. پس از خروج از آسانسور، دری شیشهای روبهرویمان بود؛ با عبور از آن وارد لابی بسیار بزرگی شدیم که اتاق روابط عمومی در گوشهای از آن قرار داشت و نسبت به اتاقهای دیگری که پس از آن رفتیم، کوچکتر بود. در مجموعه شرکت آرامش خاصی نهفته است و در یک نگاه گذرا میانگین سنی کارکنان بالا به نظر میرسد که نشاندهنده همان ساختار تاریخی یادشده است. فرجاد اخلاقی پس از گپ و گفتی کوتاه، هماهنگیهای لازم را انجام میدهد تا اولین دیدارمان را با حمیدرضا بابایی، مدیر کارکشته کل عملیات شرکت داشته باشیم. به طبقه پنجم میرویم؛ جایی که یکی از مدیران ارشد مجموعه در آن مستقر است. جلوی میزش میز بزرگتری است که در هر طرف آن پنج صندلی قرار دارد. لپتاپ قدیمی«فوجیتسو زیمنس»ش را – که از اولین لپتاپهایی است که قابلیت تبدیل شدن به تبلت دارد- در پشت میزش رها میکند و میآید روبهروی ما در فاصله نزدیکتری مینشیند....
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.