skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

آیا سازمان نظام صنفی رایانه‌ای خواهد توانست با تکیه بر انتخابات از دوران احمدی‌نژادیسم رهایی یابد

آواربرداری صنفی

میثم قاسمی تحریریه

۲۹ مرداد ۱۳۹۴

زمان مطالعه : ۲۲ دقیقه

شماره ۱۶

تاریخ به‌روزرسانی: ۲ آبان ۱۳۹۸

حسین فرجی برای چندمین بار آن روز عصر عرقش را پاک ‌کرد. ساختمانی که تابستان آن سال وزارت بازرگانی در اختیار مرکز اصناف و بازرگانان گذاشته بود، قدیمی بود و تهویه مناسبی نداشت. ترافیک خیابان ولیعصر هم پای فروشگاه قدس به تقاطع زرتشت می‌رسید و صدای بوق ماشین‌ها و سر و صدای رانندگان خستگی‌اش را دوچندان می‌کرد. از سر بی‌حوصلگی نیم‌نگاهی به ساعت دیواری اتاقش انداخت و به چهره‌های دو مهمانش خیره شد. اولی مرد میانسالی بود با ریش پروفسوری و لحنی جدی؛ می‌دانست استاد دانشگاه شهید بهشتی بوده و حالا هم به حرمت او که دبیر شورای انفورماتیک بود، جلسه را پذیرفته بود. نفر دوم مرد سبیلو و عینکی‌ای بود که به عنوان دبیر انجمن شرکت‌های انفورماتیک همراه دبیر دیگر آمده بود و دائما هنگام حرف زدن صدایش اوج می‌گرفت و ته‌لهجه گیلکی‌اش بیشتر به گوش می‌خورد.

موضوع جلسه از همان لحظه اول هم به نظرش قابل بحث نبود. محمد سپهری‌راد و سهیل مظلوم آمده بودند تا برای اعضای انجمن‌شان که فقط دو سه سالی بود تاسیس شده بود، مجوز کسب بگیرند و دیگر چون داشت پلک‌هایش سنگین می‌شد سعی کرد سریع‌تر جریان را مختومه کند، به ویژه که هر چه می‌گذشت آتش طرف جوان‌تر ماجرا تیزتر می‌شد:«آقایون در عین احترامی که من برای شما و انجمن‌تون قائل هستم ولی قانون اصناف تصریح موکد دارد مجوز فعالیت را فقط و فقط کسانی که واحد تجاری دارند، دریافت می‌کنند. با توضیحاتی که دادید این قانون شامل اعضای محترم شما نمی‌شود و اغماض در چنین اصل مشخصی از قانون اصناف هم از دسترس بنده خارج است.» جواب کوتاه و قاطع است. دو نفر مهمانش مانند اینکه سطل آب سردی روی سرشان ریخته شده باشد، چند لحظه بهت‌زده سکوت کردند و پس از رد و بدل شدن چند حرف تشریفاتی پوشه و مدارک‌شان را از روی میز چوبی قدیمی جمع کردند تا مرکز اصناف را ترک کنند. فرجی لبخند محوی زد و تا دم آسانسور زهوار در رفته همراهی‌شان کرد. به اتاقش برگشت و روی میزش را جمع کرد تا راهی خانه شود. در همان آسانسور تنگ و کم‌نور اولین قدم برای تاسیس سازمان برداشته شد. پیش از تاریخ باور کردن اینکه یکی از مهم‌ترین جرقه‌های تشکیل سازمان درست در همان روز از مردادماه سال 77 خورد، کمی دشوار است ولی نتیجه جلسه آن روز فرجی رئیس وقت مرکز امور اصناف و بازرگانان، یکی از اسطوره‌های صنفی پس از انقلاب و پدرخوانده بسیاری از اتحادیه‌های سنتی ایران، این بود که نمایندگان سازمان به هیات مدیره‌ای که در فضای مثبت پس از انتخاب سید محمد خاتمی برای دور دوم، برای انجمن شرکت‌های انفورماتیک شکل گرفته بود، پیشنهاد تشکیل سازمان کشوری با پشتوانه هر دو قوه مقننه و مجریه را ارائه کردند....

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۱۶ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۶ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/2vu
میثم قاسمیتحریریه

    سال ۸۱ رشته مهندسی را رها کردم به شوق روزنامه‌نگاری. از همان سال تاکنون، در حوزه‌های مختلفی مانند سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، گردشگری، ورزشی و... در رسانه‌هایی مانند همشهری، حیات‌نو، توسعه، عصر ارتباط و... کار کرده‌ام. از میانه سال ۹۲ و پس از حدود ۳ سال دوری از حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، به پیوست آمدم و دوباره روزنامه‌نگار این رشته شدم.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو