«پوسیدگی مغزی» واژه منتخب آکسفورد برای سال ۲۰۲۴ به روند مهمی در جهان امروز اشاره دارد
ناشر فرهنگ لغت محبوب آکسفورد واژه منتخب خود برای سال ۲۰۲۴ را پوسیدگی مغزی یا…
۱۳ آذر ۱۴۰۳
نگاهی به واقعیتهای زیست بوم استارتآپی ایران در آینه گزارش تحلیلی الکاماستارز:
۱۲ دی ۱۳۹۸
زمان مطالعه : ۶ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۱۴ دی ۱۳۹۸
سن اندک غالب استارتآپها، جنسیت مدیران آنها و شیوههایی که کسب و کارهای جدید از آن کسب درآمد میکنند جزئیاتی خواندنی است که با انتشار گزارش آماری سازمان نظام صنفی رایانهای کشور (نصر) با عنوان « فضای استارتآپی ایران» پرده از بخشی از آن برداشته شده است. در این گزارش اعلام شده که علاوه بر اینکه اکثر مدیران استارتآپهای ایرانی مرد هستند علاقهای نیز به شریک ندارند.
به گزارش پیوست این گزارش که بر اساس پرسشنامهای در قالب ۴۴ سوال از ۳۴۷ استارت آپ تکمیل شده، توسط تیمی به مدیریت عطا خلیقی سیگارودی یکی از فعالان کهنهکار اکوسیستم استارت آپی ایران و به اجرای فیروزه ایمانی از پرشین بلاگ تا تولگرام تهیه شده و در ۳۴ صفحه به جزئیاتی مفصل و اغلب جالب در مورد کسب و کارهای جدید پرداخته است.
به عنوان مثال در این گزارش آماری، استارتآپهایی که سن آنها اغلب به دوسال هم نمیرسد با ۲۹ درصد و استارتآپهای با عمر سه تا ۶ ماه یا کمتر از ۶ماه بیشترین و کمترین درصد را به خود اختصاص داده بودند. به واقع میتوان دریافت در سال ۹۸ میزان تولد و رشد استارتآپها کاهش چشمگیری داشته است و این خود گواهیست بر این ادعا که حتی کسب و کارهای هرچند خلاقانه و کوچک نیز تحت شعاع رکود اقتصادی و سیاستهای کلان دولت قرارگرفتهاند.
استارتآپها بیشتر با مدل تجاری B2C فعالیت کردهاند و در مدلهای B2G و C2C کمترین فعالیت را انجام دادهاند. این در شرایطی است در کشوری همچون ایران که دولت گستره پهناوری حتی در زمینه مشاغل دارد شاید بتوان این امر با لقوه را تبدیل به امر بالفعل کرد و چرایی این درصد کم برای فعالیتهای استارتآپها را به ورطه تحلیل و ترفیع کشاند. یکی از نکات جالب توجه این گزارش، فعالیت بسیار محدود استارتآپها به صورت C2B است. فقط ۴ درصد آنها در این بخش فعالیت کردهاند.
در بخش دیگری از این گزارش نشان داده شده است بیشترین بنیانگذاران استارتآپها با درصد اختلافی چشمگیر، مردان بودهاند، اما در بخش کارکنان در فضای استارتآپها بیشترین درصد متعلق به زنان است و آنان به عنوان خدمتدهندگان انتخاب شده اند. گویا فضای مردسالارانه حاکم در جامعه در کنار چارچوب پذیری، قانونمندی وگاه ضعف اعتماد به نفس زنان، آنان را همچنان از سطوح مدیریتی و کارآفرینی دور نگه داشته است.
هرچند در بیشترین آمار تعداد افرادی که در یک واحد استارتآپی فعالیت میکنند از یک تا پنج نفر بودهاندو این موضوع نشان دهنده آن است که استارتآپها اغلب هزینه دستمزد نیروی انسانی را به عنوان سربارترین هزینهها قلمداد کرده وکمبود نقدینگی را دومین چالش عمده خود میدانند. این موضوع خود را در جای دیگری از این نمودار به عنوان اولویتهای استارتآپها نیز نشان میدهد، آنها در حالی که رشد فروش، توسعه محصول و چندین متغیر دیگر را به عنوان اولویتهای آینده خود در نظر گرفتهاند اضافه کردن کارمند جدید و توسعه مهارتهای فنی تیم را در پایینترین درجه اهمیت برای خود قرار دادهاند.
جالب است که بیش از ۶۰ درصد استارتآپها توسط منابع مالی شخصی تامین میشود که همچنان فقیر بودن اکوسیستم از دید تامین سرمایه را به رخ میکشد. طبق این نظر سنجی تنها۱۱ درصد استارتآپها کسب وکار خودرا سودآور میدانند و نزدیک به نیمی از آنها یعنی حدود ۴۸ درصد کسب و کار خود را فقط دارای درآمد میدانند. ضمنا فعالیت استارتآپها در شبکه اجتماعی ابتدا اینستاگرام و پس از آن تلگرام بوده است.
درنگاهی دیگر به این نظرسنجی افراد بین ۳۰ تا ۳۵ سال و با فاصله کم افراد ۲۵ تا ۳۰ سالِ فارغ التحصیلان دانشگاهها در مقاطع کارشناسی ارشد و سپس کارشناسی در رشتههای فناوری و اطلاعات،نرم افزار ،مدیریت ،علوم انسانی و علوم پایه بیشترین درصد بنیانگذاران استارتآپها را از آن خود کردهاند. جال اینجاست که رشته کارآفرینی کمترین درصد در کارآفرینی و ایجاد استارتآپها را داشته است. افرادی که تا کنون تجربه شکست را در این زمینه تجربه نکردهاند در کنار افرادی که حداقل یکبار شکست در زمینه فعالیت استارتآپی را تجربه کردهاند نیز درصدر بنیانگذاران استارتآپهای فعلی کشور هستند.
عدم علاقمندی به داشتن شریک نیز از دیگر خصوصیات بنیانگذاران استارتآپهای ایرانی بوده است .استارتآپهای در ۲۶ درصد بدون هم بنیانگذار و در 33درصد تنها با یک نفر اقدام به تاسیس گرفته اند. بیشترین درآمد زایی برای استارتآپها را نیز فروش محصول و در رتبه بعدی حق کمیسیون داشته است.گویا این روحیه واسطهگری و تکیه بر خدمات حتی در تار و پود مدرنترین فعالیتهای ایرانیان نیز ریشه دوانیده است.
نکته حایز اهمیتی که در میان آمارها سخت جلب توجه می کند در حالی که استارتآپها در بازار فعلی سهم بسیار ناچیزی از بازارهای جهانی داشتهاند. میزان امید به حضور در بازارهای جهانی و محدوده بازار آینده خود را با چشم اندازی جهانی ترسیم کردهاند . گرچه این امر را هم به عنوان تهدید و هم فرصت میتوان دانست. ناامیدی از بازار فعلی ایران آنان را به فکر حضور در بازارهای جهانی واداشته است.
بیشترین حوزه فعالیت استارتآپهادر بخش خدمات وابزارهای پایه فناوری اطلاعات بوده است و دو حوزه «تبلیغات و بازاریابی» و «آموزش و مشاوره» با درصدی برابر بیشترین میزان فعالیت آنان را تشکیل میدهند. فعالیت در حوزه ورزش با ۶ صدم درصد و پس از آن مذهبی دینی با صفردرصد، کمترینهای حوزه فعالیت استارتآپها را به خود تخصیص دادهاند. توجه به درصدهای موجود برای استارتآپهایی که قصد تولد و یا دانستن پتانسیل های فعلی بازار را دارند سخت ضروریست.
استارتآپها مهمترین موانع داخلی برای رشد خود را محدودیتهای کشور وبزرگترین چالشهای بیرونی را قوانین مقررات و سیاست گذاری دولت میدانند. پس بیتردید میتوان گفت مهمترین حمایت وکمکی که حاکمیت میتواند به استارتآپها بکند این است که تا جای ممکن قوانینش را به عنوان مانع درمسیر شرکتها قرار ندهد.
در پایان درمیان ۳۵سرفصل در نمودارهای آماری، بخشِ هدف استارتآپها از شرکت در الکام استارز بین برگزارکنندگان و شرکت کنندگان این مراسم یکسان بود و امید به دیدهشدن، عرضه محصول، جذب سرمایه برای این نوپایان خلاق و دست اندرکاران الکام عاملی در جهت نوید و استمرار فعالیت آنها بوده است. انتشار این پرونده آماری نوری است برای تمام افرادی که به فعالیت در زمینه استارتآپی فعالیت دارند و به قدر کافی با زیست بوم فعلی آنان آشنا نیستند.