skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

تهرانی که باید از نو شناخت

بهناز توحیدی نویسنده میهمان

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸

زمان مطالعه : ۱۲ دقیقه

شماره ۶۷

تاریخ به‌روزرسانی: ۱۸ دی ۱۳۹۸

  پیاده زمینه کاری: پلتفرم معرفی کافه‌ها،رستوران‌ها و مکان‌های دیدنی نیروی انسانی: ۴۵نفر سال تاسیس: ۱۳۹۴   «همین که از زیر دروازه غار رد می‌شوید و پا به خیابان هرندی می‌گذارید یک قهوه‌خانه بزرگ به نام حاج تقی اسماعیلی‌پور می‌بینید. حاج تقی یکی از چهار پسر معروف رمضون یخی است. حاج حسین، حاج تقی، آقا ماشاءالله و محمد آقا همگی معروف به برادران رمضون‌یخی بودند و از میان این برادران حسین رمضون یخی و تقی رمضون‌یخی از گردن‌کلفت‌های بنام تهران بودند. سال ۱۳۳۶ حاج تقی قهوه‌خانه را از صاحب اصلی او یعنی میرزا ابوالقاسم اجاره می‌کند. در قهوه‌خانه همیشه بساط شاهنامه‌خوانی و پرده‌خوانی و در ایام محرم هم تعزیه‌خوانی برقرار بود. لوطی‌های زیادی به این قهوه‌خانه رفت و آمد داشتند. اینجا پاتوق طیب‌خان و دار و دسته‌اش بود و….» همراه با داستان حاج تقی اسماعیلی‌پور و طیب‌خان و دعوای معروف آنها در دروازه غار نگاهی به اطراف قهوه‌خانه انداختم. می‌توان در این قهوه‌خانه به زمان سفر کرد؛ عکس پهلوان‌ها و لوطی‌های قدیم، درهای چوبی سفید که رو به حیاط پشتی باز می‌شوند، حوض آبی چهارگوش مستطیلی، ظروف رویی املت و آبگوشت که روی دست شاگرد قهوه‌خانه‌ای می‌چرخد و بین میزها تقسیم می‌شود. داستان حاج تقی اسماعیلی‌پور و قهوه‌خانه او مثل داستان بسیاری از شخصیت‌ها و محله‌ها و کوچه‌ پس‌کوچه‌های شهر تهران با گذشت زمان و در میان زندگی روزمره مردم و توسعه پایتخت گم شد. آجر به آجر دیوارها و متر به متر خیابان‌های این شهر مملو از قصه‌هایی است که نسل جدید با آن بیگانه هستند و از تهران صفاتی جز آلودگی، شلوغی و خستگی باقی نمانده. اما به قول معروف در همیشه به روی پاشنه نمی‌چرخد. افرادی چون لنا وفایی که در این شلوغی‌ها توانست قصه‌های شهر تهران را بشنود با راه‌اندازی استارت‌آپ خود سعی کرده است مردم را با این شهر آشتی دهد. پیاده یک پلتفرم ارائه...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۶۷ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۶۷ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/2t1
بهناز توحیدینویسنده میهمان

    سال ۸۷ به امید تغییرات بسیار در جامعه‌ام رشته علوم ارتباطات شاخه روزنامه‌نگاری را برگزیدم. به صورت پراکنده در همشهری و مجله فرهنگ وسینما می‌نوشتم. اما همواره فکر و ذکر منِ تازه‌کار پیرامون مسائل اجتماعی و سیاسی می‌گذشت. تا اینکه سال ۹۵ وارد پیوست شدم و به واسطه پیوست پا به دنیای بیکران فناوری گذاشتم و عاشقش شدم.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو