۹ آبان ۱۴۰۳
مهارت نیروی کار رااز چه کسی بخواهیم؟
سالهای زیادی است که آمارهای کشور در رسانههای داخلی و بینالمللی اعلام میکنند ما نیروهای تحصیلکرده زیادی داریم. نرخ بالای آموزش و تحصیلات دانشگاهی در حوزههای مختلف مهندسی، پزشکی، علوم انسانی و غیره همواره از افتخارات کشور ما محسوب میشده و ما به تعداد نخبگان ایرانی و هوش ایرانی خود بالیدهایم. از سوی دیگر، پای درد دل شرکتها که مینشینیم یکی از بزرگترین مشکلات را نبود نیروی کار بامهارت و آشنا به فرهنگ کاری اعلام میکنند، به طوری که شاهد هستیم آنها بعضاً برای رشد کسبوکار خود اقدام به جذب مدیران یا کارشناسان خارجی کردهاند. آمارها در کنار سالها ارتباط نزدیک با دو سر زنجیره کارفرما-کارجو، ناگزیر این سوال را به ذهن متبادر میکند که واقعاً حلقه گمشده کجاست؟ احتمالاً اولین پاسخی که برای این پرسش به ذهن هر کسی میرسد ناکارآمدی دانشگاهها و سیستم آموزش عالی در تربیت نیروهای متخصص است اما مساله به اینجا ختم نمیشود. شاهد هستیم که نه تنها دانشگاهها و سیستم آموزش عالی بلکه صرف ساعتها وقت و هزینه و شرکت در دورهها و کارگاههای آموزشی آزاد هم کارجویان را به مهارتهای لازم برای ورود به بازار کار مجهز نکرده است. پس راهحل چیست؟ چطور میشود دو طرف این زنجیره را به هم وصل کرد و با هم آشتی داد؟ آمارها نشان میدهد افراد برای مهارتآموزی احتیاج به مواجه شدن با مسائل واقعی دارند تا فرصت دست و پنجه نرم کردن با چالش و ورزیده شدن در حل مساله را پیدا کنند. به عبارت دیگر میتوانیم با قاطعیت ادعا کنیم که افراد نه با دریافت مدارک دانشگاهی یا شرکت در دورهها و کارگاههای آموزشی پراکنده بلکه با حضور و فعالیت در محیط کار واقعی، کار با ابزارها و فرایندهای واقعی و کار کردن با افراد کاربلدْ حرفهای و خبره میشوند. از سالیان دور روند تربیت نیروی بامهارت در کشور ما از طریق حضور در شرایط...