کل دادههای نشانگذاریشده توسط موتور جستوجوی گوگل در سال 2003 حجمی معادل پنج اگزوبایت (پنج میلیارد گیگابایت) داشت و اکنون در سال 2018 هر یک دقیقه پنج اگزوبایت داده تولید میشود. این حجم بالا از داده هم خوشحالکننده و هم عامل نگرانی خواهد بود. یکی از مهمترین مسائلی که با افزایش حجم دادهها و اطلاعات به پرسش جدی صاحبنظران و تصمیمسازان بدل شده بود شکل و میزان دسترسی عمومی به این اطلاعات بوده و خواهد بود. دسترسی عادلانه و آزاد به اطلاعات تقریباً در تمامی گزارشهای مرتبط به عنوان یکی از شاخصهای توسعهیافتگی در هر کشور یا بنگاهی اندازهگیری و ارزیابی میشود. اما همچنان، چه در مقیاس ملی و چه جهانی، مشکلات بسیاری در این خصوص وجود دارد و خلأهای متعددی مشاهده میشود که در ادامه به آن میپردازیم. در طول تاریخ، بشرِ متمدن با این الگو زندگی کرده است که اطلاعات (و به تبع آن دانش و معرفت) امری انحصاری و تحت کنترل یک نهاد عمدتاً مرکزی بوده است. ارکان این نهادهای متمرکز را پادشاهان، کلیساها، دولتها و روسای قبایل تشکیل میدادند و برای دسترسی به این دادهها و معرفت، انسانها نیازمند این بودند که یا یکی از این افراد باشند یا ایشان اجازه دسترسی به این اطلاعات را به آنها میدادند؛ در همین حال اتفاقی که طی صد سال گذشته به واسطه ظهور و نفوذ رسانهها و اینترنت برای اطلاعات رقم زده شد به قدری واضح است که نیازی به توضیح زیاد ندارد. با این وجود و با ادعای دسترسی عادلانه به اطلاعات، مدل ذهنی و غالب همه نهادها (خصوصی یا دولتی) همچنان بر اساس همان منطق کلیساهای قرن 15 اروپا استوار است: «تا مجبور نشدهای هیچ اطلاعاتی را در اختیار کسی قرار نده!» ذهنیت ما (انسان هوشمند) برای همه منابع (غذا، انرژی، اطلاعات و غیره) بر اساس مدل «کمبود» بنا شده است؛ یعنی ما نبودن و فقدان...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.