با افزایش تهدیدهای امنیتی و گسترش روشهای جعل هویت مبتنی بر هوش مصنوعی، شرکتهای فناوری…
۱۲ آذر ۱۴۰۴
۳ دی ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۵ دقیقه

بانکداری باز و پرداختیاری؛ دو وعده اصلاح ساختار مالی که قرار بود مسیر نوآوری را هموار کنند، حالا خودشان به مسئله تبدیل شدهاند. در پنلهای تخصصی برگزارشده، در نمایشگاه ایفتکس فعالان بانکی و فینتکی از بلاتکلیفی مقررات، استانداردهای نیمهکاره، امنیتمحوری بازدارنده و مجوزهایی گفتند که یا ناخواسته صادر شدهاند یا سلیقهای اجرا میشوند. نتیجه، اکوسیستمی است که در آن نه SME میداند چگونه باید رشد کند، نه فینتک میداند فردا همچنان اجازه فعالیت دارد؛ و نوآوری، میان نبود قانون روشن و مداخلههای مقطعی، روی لبه تیغ حرکت میکند.
نیما امیرشکاری، کارشناس اقتصاد دیجیتال دبیر پنل بانکداری باز برای شرکتهای کوچک و متوسط در نمایشگاه ایفتکس بحث را از یک مقایسه شروع کرد. بانکداری باز برای SMEها در دنیا سالهاست به بلوغ رسیده و حتی در اروپا با الزامهای قانونی پیش میرود، اما در ایران هنوز سوال اصلی این است که «چه کار باید بکنیم» و کارگروههایی که از سالها قبل شکل گرفتند به کجا رسیدهاند.
صادق فرامرزی، هیات مدیره فدراسیون مشاوران و مدیریت اتاق بازرگانی در پاسخ، بانکداری باز را فراتر از یک ابزار تکنیکی توضیح داد و روی یک جابهجایی کلیدی دست گذاشت. در مدلهای جدید، داده از مالکیت بانک خارج میشود و بانک فقط حاکم داده است. یعنی باید انتقال، امنیت و نگهداری را مدیریت کند و صاحب داده با پروتکل مشخص اجازه دسترسی میدهد. فرامرزی تأکید کرد API صرفا ابزار نیست، بلکه بازسازی قدرت نهادهای مالی بر پایه داده است.
اما مسئله ایران از نگاه او یک چیز دیگر است. او معتقد است، وقتی ساختار واحد فنی و قانون روشن نداریم، هر کسبوکار برای گرفتن سرویس مجبور است با هر بانک یا نهاد سرویسدهنده از نو مذاکره کند و خروجی، یک «مش» وحشتناک و اتلاف زمان است. چیزی که دقیقا ضد نوآوری عمل میکند. پیشنهاد او، نقشآفرینی یک پلتفرم نوآوری باز بود که با پروتکل فنی واحد، اتصال TPPها (ارائهدهندگان خدمات ثالث) به سرویسدهندهها را استاندارد کند و هزینه تکرار را پایین بیاورد.
فرهاد اینالویی، عضو هیات مدیره هلدینگ فناوری بانک گردشگری هم از تجربه همان سالهای نخست گفت. از اینکه بانک مرکزی چون کارشناس نداشت، از بیرون کمک گرفت، اما در نهایت بخش مهمی از استاندارد را نپذیرفت. به گفته او، یکی از نقاط ضعف جدی این بود که احراز صلاحیت فینتکها به جای اینکه متمرکز و استاندارد باشد، افتاد گردن بانکها و نتیجه شد سلیقهای شدن دسترسی. به این صورت که به یکی سرویس میدهند و به یکی نه و این نقطهای است که با روح بانکداری باز تناقض دارد. اینالویی حتی گفت تلاش برای بومیسازی کردن بخشی از مدلهای استاندارد و ایرانیسازی ناقص، پروژه را به بنبست رساند و بازار عملا بیتکلیف ماند.
در ادامه، میثم رجبی، مدیرعامل هلدینگ رادین صورت مسئله را به اقتصاد کلان گره زد. از نگاه او، وقتی کسبوکارهای بزرگ از دسترسی به منابع بانکی و سازوکارهای تورمی تغذیه میشوند، کارمزد و سرویس موضوعیت پیدا نمیکند و دعوا سر منابع است، نه سر محصول.
سعید ایثاری، معاون فناوری اطلاعات بانک سرمایه هم از زاویه دیگری همان مشکل را توضیح داد و گفت از میانه دهه ۹۰، رویکرد غالب Security-first شده و توسعه زیر سایه امنیت قرار گرفته. بدون اینکه مرز امنیت سایبری و امنیت ملی روشن باشد. از نگاه او، جهان از اوپنبکینگ عبور کرده و به اوپنفایننس رسیده، اما در ایران هنوز توسعه محصول زیر بار امنیتمحور دستورالعملها گیر میکند.
مصطفی ثابتی، مدیرعامل هلدینگ فناوری اطلاعات گردشگری ایران بحث را دوباره به SME برگرداند و گفت: نیاز اصلی بسیاری از SMEها این نیست که صرفا تراکنش را از اینترنتبانک به API منتقل کنند. مسئله اصلی تأمین مالی و نقدینگی است. در اقتصاد تورمی ایران، دسترسی به منابع ارزان برای بقا حیاتی است و همین باعث میشود بانکداری باز صرفاً APIمحور به تنهایی جواب ندهد و کسبوکارها ناچار باشند برای خلق ارزش واقعی، با بانک به یک توافقی برسند.
در پنل «پرداختیاری روی لبه تیغ، رشد، ریسک، رگولاتوری» رامیـار قنبری رئیس انجمن شرکتهای پرداخت الکترونیکی بحث را با یک سوال مستقیم آغاز کرد: آیا قرار بود اساساً مجوز PSP داده نشود و بهجایش مجوز پرداختیاری شکل بگیرد؟ قرار بود چه تحولی ایجاد شود و حالا کجای کاریم؟
مصطفی امیری مدیرعامل زرینپال پاسخ را با همان ادبیاتی داد که در سالهای اخیر در گفتوگوهای اکوسیستم تکرار میشود: پرداختیاری چیزی بود که «نمیدانیم چطور به وجود آمد». او حتی به نقل از یکی از حاضران، مجوز را «فرزند ناخواسته» توصیف کرد و گفت احتمالاً در آن مقطع، بانک مرکزی تحت فشار بوده که چرا مجوز نمیدهد و نهایتاً یک چیزی داد که اگر لازم شد، بتواند روزی جمعش کند. امیری تأکید کرد نتیجه محدودسازی بازیگران نوآور در نهایت، نه اصلاح اکوسیستم، که متنبه شدن و کمرنگ شدن صدای انتقاد است؛ آن هم در فضایی که کسبوکار برای برنامهریزی، به افق و قطعیت نیاز دارد.
مهیار میرنظامی، مدیرعامل پی استار زاویه را به اقتصاد پرداخت برد و با عدد صحبت کرد. از نگاه او، از یک طرف، شبکه شاپرک حجم عظیمی از تراکنش را پردازش میکند، اما سهم IPG در قیاس با کل تراکنشها محدود است و در عین حال، تعداد پرداختیارها بسیار زیاد شده است. او معتقد است، وقتی دهها شرکت با توان فنی بالا، سهم اندکی از بازار دارند، مسئله ضعف فنی نیست بلکه یا بازار راه نمیدهد یا قواعد اجازه ورود نمیدهد. او همچنین از تجربهای گفت که یک سرویس چند سال کار کرده و در جریان بوده، اما ناگهان ذیل عنوان تخلف تعریف شده. همان نقطهای که هزینه نوآوری با تاخیر قاعدهگذاری روی سر کسبوکار خراب میشود.
مهدی مرادیان، مدیرعامل جیبیمو هم بحث را از مجوز پرداختیاری به سازوکار برخورد کشاند. او گفت در حالی که اصل بر بیگناهی است، در مواجهه با پرداختیارها گاهی چنین حس میشود که تخلف، پیشفرض است مگر اینکه مجوز داده شود. او خواستار این شد که اگر تخلفی رخ داده یا مجوزی اشتباه داده شده، شفاف و مشخص اعلام شود مشکل دقیق چیست و برخورد، همسطح و روشن باشد. نه اینکه چند شرکت ناهمسطح کنار هم چیده شوند و با یک برچسب یکسان مواجه شوند.