عارف: خصوصیسازی سلیقه دولت نیست، در متن انقلاب است
معاون اول رئیسجمهور در مراسم روز جهانی پست با تاکید بر ضرورت تغییر نقش دولت…
۱۷ مهر ۱۴۰۴
۱۷ مهر ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۸ دقیقه
تجربه شکستخورده کنسرسیومهای بانکی و بسیاری از پروژههای ملی نشان داده است رگولاتوری غلط، تصمیمات نادرست و مداخلهجویانه دولت و قانونگذاران، نهتنها سرمایهگذاری در پروژهای فناورانه را کاهش داده، بلکه اعتماد بین بازیگران بخش خصوصی را هم از بین برده است.
به گزارش پیوست، کیوان جامهبزرگ معاون توسعه راهبردی فناپ در پنل «بازسازی پیوندها، عبور از رقابت و رسیدن به همکاری» که در پردیس سامیت برگزار شد در رابطه با موضوع اعتماد در کسب و کارها و اینکه بحران چگونه رقبا را به هم نزدیک میکند گفت: واقعیت این است که در حال حاضر سطح اعتماد در جامعه ما به دلایل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ضعیف است. گرچه این ضعف وجود دارد، اما در عین حال تأکید میکنم اعتماد بستر توسعه است و بدون آن هیچ رشدی اتفاق نمیافتد. اما اگر شرایط ناپایدار باشد یا مداخلات غیرارگانیک وجود داشته باشد، همکاری هم تضعیف میشود.
جامهبزرگ در پاسخ به مدیرپنل مهرک محمودی سردبیر پیوست درباره چگونگی اعتماد برای اشتراکگذاری دادهها هم گفت: اساس بیزنسهای دیجیتال، مخصوصاً در حوزههایی مثل بانکداری و فینتک، بر محور داده بنا شدهاند. با این حال در کشور ما هنوز شفافیت دادهای وجود ندارد. کافی است نگاه کنید چند درصد از شرکتهای بزرگ کشور، خارج از بورس، صورتهای مالیشان را منتشر میکنند؟ تقریباً هیچکدام. وقتی حتی دادههای مالی پایه منتشر نمیشود، چطور میتوان انتظار داشت دادههای عمیقتر در اختیار اکوسیستم قرار بگیرد؟
او ادامه داد: در سال ۱۴۰۱ قانون داده و اطلاعات تصویب شد که طبق آن، ۲۷ پایگاه اطلاعاتی پایه ملزم شدند دادههای خود را در اختیار دستگاهها و بخش خصوصی بگذارند. اما در عمل، خروجی آن در حد چند استعلام محدود ماندهاند.در همان قانون هم آمده است که بهرهبرداری از دادهها در اختیار دولت است. وقتی ۸۰ تا ۹۰ درصد اقتصاد ما هم دولتی است، عملاً همه دادهها در اختیار دولت باقی میماند و مکانیزم شفاف و رقابتی برای در اختیار گذاشتن آنها وجود ندارد.
طبق گفته جامهبزرگ تا زمانی که بازار داده کامل و رقابتی وجود نداشته باشد نمیتوان از اشتراکگذاری داده یا همکاری مؤثر حرف زد.
او در این باره توضیح داد: اگر چنین بازاری شکل بگیرد، بانکها و کسبوکارها بهصورت طبیعی به اشتراک داده و همکاری تمایل نشان میدهند، چون میدانند دادهشان میتواند در یک منطق اقتصادی تبدیل به سرویس و درآمد شود. اما تا وقتی این منطق و زیرساخت وجود ندارد، بانکها داده نمیدهند و در نتیجه سرویس جدیدی هم شکل نمیگیرد.
جامه بزرگ در ادامه به ذکر چند مثال از رگولاتوری غلط که امکان اعتماد در بخش خصوصی را ناممکن کردهاند صحبت کرد و افزود: در سال ۱۳۹۸ که موضوع رمزارز و بلاکچین در دنیا داغ شده بود، در ایران هم برای اولین بار چند هلدینگ بزرگ آیتی بانکی تصمیم گرفتند یک کنسرسیوم مشترک برای تحقیق و توسعه بلاکچین تشکیل دهند؛ پروژهای با نام ققنوس.ققنوس توانست اولین توکن طلا را با نام «پیمان» معرفی کند، اما با شکایت بانک مرکزی، پروژه عملاً متوقف شد. نتیجه چه شد؟ بلاکچین در کشور عملاً از مسیر توسعه خارج شد و در عوض امروز ما چیزی به اسم رمزریال بانک مرکزی داریم که واقعاً نمیدانم چند نفر تجربه استفاده از آن را حتی یکبار داشتهاند.
باز هم در همان سال، سه بانک دیگر تصمیم گرفتند با همکاری هم پرداخت عوارض آزادراهی را الکترونیکی کنند. تا آن زمان، همه در مسیرهایی مثل آزادراه پردیس دیده بودیم که خودروها باید صف بکشند تا عوارض را دستی پرداخت کنند؛ وضعیتی که هم اتلاف وقت بود، هم موجب فساد.بر اساس گزارش سازمان بازرسی، تا ۷۰ درصد وجوه اصلاً به خزانه واریز نمیشد.
اما وقتی الکترونیکی شد و پرداختها به بالای ۸۰ درصد رسید و پروژه به موفقیت رسید، وزارت راه گفت: «خب حالا که کار گرفته، خودم انجامش میدهم.» و پروژه عملاً از بخش خصوصی گرفته شد و دولتی شد.
نمونه دیگر یک کنسرسیوم دیگر از شرکتهای آیتی بانکی برای ساماندهی پارکینگهای حاشیهای تهران سرمایهگذاری سنگینی انجام داد؛ از خطکشی و تابلو تا دوربینگذاری. اما این پروژه همزمان شد با دوران کرونا، خیابانها خالی بود و خودروها تردد نمیکردند. با این حال، شهرداری طبق قرارداد از شرکتها خواست اجاره روزانه را پرداخت کنند، حتی وقتی ماشینی پارک نشده بود. نتیجه این شد که پروژه شکست خورد و الان آن شرکتها هنوز درگیر پروندههای حقوقی با شهرداری هستند.
به نظر من تا زمانی که رگولاتور نگاهش را اصلاح نکند و این اتحادهای استراتژیک و کنسرسیومهای بانکی را نه به عنوان تهدید، بلکه به عنوان ابزار حل مسائل کشور ببیند، امید چندانی به موفقیت در این حوزه نیست. در حال حاضر، هر کنسرسیومی به چشم تهدید علیه بانک مرکزی یا وزارتخانهها دیده میشود، نه به چشم فرصت.اما اگر در آینده بتوان اعتماد واقعی بین بخش خصوصی و حاکمیت ایجاد کرد اعتماد برای حل مسئله، نه صرفاً اجرای دستورآن وقت میشود امیدوار بود که اشتراک منابع و صرفهجویی واقعی در نظام بانکی اتفاق بیفتد. رگولاتور اگر مسیر را باز کند، بانکها حتماً با منطق اقتصادی خودشان راهحلهای مشترک و مؤثر پیدا خواهند کرد.
محمدحسین سجادی نیری رئیس هیات مدیره انجمن سرمایهگذاری هم در مورد چگونگی شکلگیری اعتماد در زمینه سرمایهگذاری روی استارتآپها گفت: سرمایهگذاری در ذات خود بر پایه اعتماد شکل میگیرد. وقتی میگوییم باید سرمایهگذاری کنید، یعنی باید اعتماد کنید. ما همیشه در زیست فردی و اقتصادیمان میان دو قطب امید و ناامیدی در نوسانیم؛ این دوگانه در حقیقت ترکیبی از اعتماد و بیاعتمادی است. برای شروع هر کاری، باید ابتدا اعتماد شکل بگیرد.
او ادامه داد: در سرمایهگذاری هم یکی از ابعاد مهم، اعتماد به تیم است. وقتی وارد قراردادهای حقوقی میشویم، در اصل داریم چارچوبهایی برای همین اعتماد طراحی میکنیم؛ یعنی اعتماد را با قواعد حقوقی محافظت و مستند میکنیم. به نظرم، ساحت زندگی ترکیبی از اعتماد و بیاعتمادی است.خیلی وقتها تصمیم به سرمایهگذاریها هم، یک تصمیم حسی و آنی است، نه نتیجه محاسبه.
مهدی محمدی رئیس انجمن مدیریت فناوری و نوآوری در اکوسیستم نوآوری هم در زمینه علت عدم شکلگیری ساختار اعتماد در اکوسیستم فناوری گفت: مشکل ریشهای تر است، در واقع اعتماد ساختاری وجود ندارد؛ اعتمادها اغلب شخصی و بینفردی هستند.
بهعبارت دیگر، هنوز به مرحلهای نرسیدهایم که بتوانیم اعتماد را بر پایه نهادها و قوانین پایدار کنیم.برای فهم اعتماد باید آن را در سه لایه تحلیل کرد: اعتماد شخصی که از روابط انسانی و تجربههای فردی شکل میگیرد. اعتماد مبتنی بر قانون، که باید با قواعد حقوقی و نهادهای تنظیمگر حمایت شود. اعتماد فرهنگی، که در واقع متغیر وابسته است؛ یعنی اگر نهادها درست کار کنند، فرهنگ اعتماد هم بهتدریج رشد میکند.
در دوران بحرانها، معمولاً فرهنگ مردم از دولت و حاکمیت جلوتر است. ما دیدیم که در بزنگاههای بحرانی، کسبوکارها سریعتر با هم تعامل کردند و راهحلهای خودجوش پیدا کردند. اما در بلندمدت، برای پایداری این تعاملات، نیاز به نهادهای ساختاری اعتماد داریم.
امروز مدیران ما محتاطتر از گذشته شدهاند. در چنین شرایطی، بسیاری از مولفههای خلاقیت و ریسکپذیری از بین رفته است. در تاریخ اقتصادی ایران، اغلب دورههای توسعه در زمانهای آرامش نسبی شکل گرفتهاند. بازی توسعه، بازیِ فضای آرامش است نه فضای بحران.
در شرایط بحران، معمولاً ابرکارآفرین ظهور نمیکند، بلکه چیزی شکل میگیرد که من نامش را ابراکوسیستم میگذارم یعنی مجموعهای از کنشگران که برای بقا به هم متصل میشوند، نه برای رشد.
برای اینکه اعتماد نهادینه شود، باید زمین بازی بیطرف ساخته شود؛ جایی که هیچ بازیگری احساس نکند قواعد به نفع گروه خاصی نوشته شدهاند. ما امروز در اکوسیستم نوآوری زبان مشترک بین بازیگران را از دست دادهایم و تا زمانی که این زبان مشترک بازسازی نشود، اعتماد ساختاری هم شکل نخواهد گرفت.
صبا مرتضوی، مدیرعامل بخش هتل و تور اسنپتریپ هم به اهمیت اعتماد در صنعت گردشگری و بیزینسهای این حوزه اشاره کرد و گفت: در صنعتی فعالیت میکنیم که رقابت بالاست و رضایت مشتری در مرکز توجه قرار دارد. اما دغدغه اصلی ما حالا نه رقابت، بلکه بزرگ کردن کل صنعت گردشگری است. در جهان بیش از ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی مربوط به سفر است، اما در ایران این سهم کمتر از ۵ درصد است. هدف ما این است که این سهم را افزایش دهیم. در بازارهای خارجی حدود ۶۰ درصد هتلها و ۷۰ درصد پروازها بهصورت آنلاین رزرو میشوند، در حالی که در ایران این عدد برای پرواز حدود ۵۰ درصد و برای هتل تنها ۳۰ درصد است. این یعنی هنوز عقبیم و جا برای رشد زیاد است.
او درباره تجربه اسنپتریپ در زمان جنگ اخیر هم اضافه کرد: «در آن روزها صنعت گردشگری در عرض چند ساعت فلج شد؛ تمام پروازها و رزرو هتلها کنسل شدند و حجم تماسهای ورودی ما سه برابر شد. از یک سو کاربران پر از ترس و خشم بودند و از سوی دیگر ما خودمان هم در فضایی از ابهام قرار داشتیم. تصمیم گرفتیم تمام کانالهای ارتباطی انسانی را باز بگذاریم، ظرفیت پشتیبانی را افزایش دهیم و بهرغم پرداخت پول به تأمینکنندگان، وجوه کنسلی را از جیب خودمان برگردانیم. با پیامک، اخبار و بهروزرسانیهای وضعیت سفر را لحظهبهلحظه به کاربران اطلاع دادیم. در آن بحران، شفافیت و اعتماد تنها سرمایه ما بود.