آیا بدهی وزارت نیرو، نیروگاهها را به تولید رمزارز وادار کرده است؟
علیرغم برخورد با ماینرهای غیرمجاز و تعیین جایزه به دست وزارت نیرو برای گزارشهای مردمی،…
۱۸ دی ۱۴۰۳
۱۶ دی ۱۴۰۳
زمان مطالعه : ۲۵ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۱۷ دی ۱۴۰۳
در دوماه گذشته درگاه پرداخت صرافیهای رمزارزی برای سومین بار با اختلال مواجه شده و بانک مرکزی در آخرین اقدام خود درگاه پرداخت ریالی این کسبوکارها را مسدود کرده است. این شکل از مواجهه با صرافیهای رمزارزی از نگاه مدیران این کسبوکارها به از بین رفتن اعتماد کاربران منجر و باعث شکلگیری و تقویت بازارهای زیرزمینی شده است. این میزگرد با حضور محمد حکیمی مدیرعامل رمزینکس، رضا مسعودیفر مدیرعامل تترلند، وحید شامخی مدیر توسعه کسبوکار نوبیتکس، مهدی عبادی مدیرعامل وندار و محمد قاسمی مدیر عامل مزدکس برگزار شده است.
نظر شما در مورد اقدام بانک مرکزی برای مسدودی درگاه صرافیهای رمزارزی چیست؟
محمد حکیمی مدیرعامل رمزینکس: در این رابطه ارتباط مستقیمی با ما گرفته نشد و اطلاعی از دلیل بسته شدن درگاهها نداریم. حدس میزنیم این اقدام از بابت افزایش قیمت دلار باشد و میدانیم که تاثیری ندارد. دوبار تاکنون چنین آزمونی انجام شده. یک بار کاهش واریز به ۲۵ میلیون تومان بود، که قیمت دلار در آن زمان شاید یک چهارم قیمت فعلی بود. به عقبتر بازگردیم، زمانی که کریپتو و رمزارزی وجود نداشت و قیمت دلار رو به بالا رفتن بود. در یک کلمه باید گفت که اقدام بیهودهای بوده و باعث ضرر و زیان جمعی از مردم هم شده.
رضا مسعودیفر مدیرعامل تترلند: ما بعد از گذشت شش روز از این اتفاق هنوز حتی علت مسدودی درگاهها را به صورت رسمی دریافت نکردهایم. هیچ بیانیهای هم از سوی بانک مرکزی منتشر نشده تا حداقل تکلیف فعالین این صنف، چه کسبوکارها و چه کاربران، روشن شده و علت و دلیل این انسداد را توضیح دهد. همانطور که جناب حکیمی هم اشاره کردند گمانهزنی درمورد بحث افزایش نرخ ارز و دلار است. موضوعی که وجود دارد این است که هفته ابتدایی آذر ماه، رئیس کل بانک مرکزی طی مصاحبهای که پیش از همایش بانک مرکزی، اعلام کرد که نرخ تتر صرفا در حوالی نرخ دلار بازار آزاد است و از اثرگذاری برخوردار نیست، بلکه خودش اثرپذیر است. ظاهرا اما این موضوع هنوز برای بانک مرکزی اثبات نشده و کماکان درحال اعمال آزمون و خطاهای خود است. اقدام را مخرب و غیرکارشناسی و بدون تکیه بر دادههای موجود میبینم.
وحید شامخی مدیر توسعه کسبوکار نوبیتکس: طبیعتا این اقدام در واقع بیش از هرچیز برای فعالین صنعت و ذینفعان آن در ایران، آسیبزاست. در شاخصهای توسعه هم یکی از شاخصهای مورد بحث سهولت کسب و کار یا محیط کسبوکار است؛ که با بررسی آن پی میبرند چه میزان آرامش، امکانات، تسهیلات یا جوانب مختلف دیگر در فضای کسبوکار هر کشوری وجود دارد. چنین اتفاقهایی به شدت به این شاخص آسیب زده و درواقع یک فضای غیرقابل پیشبینی را برای کسبوکارها و فعالین این حوزه ایجاد میکند که نمیدانند با چه جیزهایی ممکن است مواجه باشند. همانطور که دوستان هم اشاره کردند در هنگام بروز چنین اتفاقهایی هم هیچ اطلاعرسانی یا ارتباطی میان کسی که مجری اقدام بوده با کسی که از آن اقدام تاثیر میپذیرد، به وجود نمیآید. بخشی از این ذینفعان خود کسبوکارها هستند و آسیبهایی که به سرمایهها و فعالین این بخش وارد میشود. گاهی هم ذینفعان خود کاربرانی متاثر از این تصمیمگیریها هستند. ما در نوبیتکس نزدیک به ده میلیون کاربر داریم و در چنین فضایی که ما میدانیم عمده فعالیت افراد در پلتفرمی مثل پلتفرم ما حول محور سرمایهگذاری و حفظ ارزش پولشان است. این افراد نه تریدرند، نه میخواهند آربیتراژ بگیرند یا فعالیت عجیبی داشته باشند. در یک کلمه هم این اقدام آسیبزاست.
محمد قاسمی مدیرعامل مزدکس: از آنجایی که جنس فعالیت ما متفاوت است، درگاه ما مسدود نشده است. اما باید توجه داشت که همگی ما در یک اکوسیستم هستیم و از نظر من هم این اقدام به اکوسیستم اقتصاد دیجیتال که داعیهدارش برنامه توسعه است، ضربه جدی میزند. مسئله من یا کس دیگری نیست، این اقدام اعتماد بازار را به شدت سلب و از سوی دیگر توسعه را به شدت کند میکند. همین اتفاق را به نوعی در استارتآپهای بورسی داشتیم. وقتی به یکباره سازمان بورس آمد سد(؟) تحلیل ما را فیلتر کرد، مسئله سوشال تریدینگ و کاری که به آن تیم پرانگیزه آغاز کرده بودیم، ضربهای جدی خورد و پس از آن کارهایی که انجام شد مورد استقبال قرار نگرفت. چرا که هیجان تیمهایی مشغول به کار بودند از بین رفت. این مسائل ایران را از اقتصاد دیجیتال یا آنچه از جابهجایی ثروت در جهان میدانیم، عقب میاندازد. قطعا بانک مرکزی دغدغه داشته و باید مطرح و با پلتفرمها صحبت میکرده و مسیری را پیش میگرفته که به اینجا نرسد. به نظر من این شتاب در تصمیمگیری نشان از این است که شرایط چندان شرایط معمولی نبوده که این تصمیم گرفته شده است. در یک کلمه میگویم که تصمیم شتابزدهای بوده است.
مهدی عبادی مدیرعامل وندار: با توجه به اینکه بخش زیادی از درآمد ما هم در رمزارز است این تصمیم روی ما هم اثر گذاشته و در این چند روز ما هم آن بخش از درآمدمان را از دست دادهایم. این اتفاق اولین بار هم نیست و بارها و بارها به اشکال مختلف تکرار شده. هربار هم دلایلی وجود داشته که گاهی از سوی بانک مرکزی بیان شده، مانند بهمن ۹۸ که به خبر دادند میخواهند محدود کنند و دلیل هم اعلام شد، دفعاتی هم مثل این بار دلیلش به هیچ عنوان بیان نشده و بانک مرکزی هیچ توضیح رسمی درباره چرایی این اقدام نداده است. حرفهای ضد و نقیضی هم شنیده میشود. از بدنه بانک مرکزی شنیده میشود که بهخاطر کنترل نرخ ارز است اما خط رسانهای که به برخی از رسانهها داده میشود، عناوینی مثل پولشویی، سفتهبازی و غیره در میان است. در اصل دلیل واقعی هم یک مقدار مبهم است. من در این چند روز داشتم به این فکر میکردم که بانک مرکزی در حال دنبال کردن چه هدفی است؟ و تنها پاسخی که به آن رسیدم این بود که بانک مرکزی در حال انجام سعی و خطا روی یک سری از پارامترهاست. چند وقت پیش مبادی خروجی پول از صرافیها را بست و حالا مبادی ورودی را بسته. به نظر من هربار در حال آزمایش این است که ببیند کدام یک از این پارامترها روی قیمت ارز تاثیرگذار است. خروجی این سعی و خطاها تاکنون مشخص بوده و هیچ اتفاقی در قیمت ارز رخ نداده و تغییری حاصل نشده. در یک کلمه اقدامی غیرکارشناسی بوده است.
اگر بخواهیم که از اقدامات و دستآوردهای آنها چه از سوی بانک مرکزی چه از سوی سایر نهادها لیستی تهیه کنیم، این اقدامات چه بوده و چه دستآوردهایی داشته؟
حرفهایی زیادی زده شده و جلسات زیادی هم برگزار شده. در خود بانک مرکزی تا جایی که من اطلاع دارم دو مدل جلسه داشتند. جلسات در سطح کارشناسی و در سطح معاونان بانک به طور مرتب برگزار شده. یکی از دوستان من که مدیر فنی قبلی رمزینکس بود، به مرکز مبادله طلا و ارز رفت و مکررا در این جلسات شرکت میکرد. در یکی از همین جلسات برگزار شده چند ماه پیش به عنوان نمونه شرکت ملی انفورماتیک پیشنهاد راهاندازی کاستودی (حضانت) دارایی را مطرح کرده بود، که آقای فرزین در واکنش به این پیشنهاد گفته بودند: ما کار خودمان را هم نمیتوانیم جع کنیم، چه برسد به اینکه پولهای مردم را هم بگیریم و نگهداری کنیم. هیچکدام از اینها تاثیری روی ما نداشتند. از اقداماتی که روی ما تاثیر داشت، محدودسازی سقف واریز هر کد ملی از چیزی که آن موقع حدود صد میلیون تومان یا در حدود چهار هزار دلار، به ۲۵ میلیون تومان بود. بعد که شناسهدار وارد شد تا مدتی فعال بود که دوباره آنرا به ۲۵ میلیون تومان به ازای هر انتقال کاهش دادند. که باز هم چیز بیاثری بود چرا که یک نفر میتوانست مثلا پنج بار انتقال بدهد. کار دیگهای نکردهاند و به نظر من اصلا نمیتوانند هم بکنند، چرا آن ساختار به این منظور ساخته نشده.
این اقدامات تاثیرگذار نبوده است؟
شما به دنبال چه نتیجهای هم هستید؟ گاهی مثلا میگویند فلان اقدام انجام شد که در نتیجه آن میزانی به رفاه مردم افزوده شد، یا به کسی کمک شد، یا این میزان اشتغال ایجاد شد، یا حتی به میزان خاصی تورم را کم کرد؛ هیجکدام از این اقدامات از این جنس نتایج نداشتهاند و بیشتر اعمال فشار بوده. البته یک سری اقداماتی هم در حوزه پولی کرده که من میتوانم اینها را هم بگویم. بر اساس چیزی که شنیدهام و هنوز روی آن کار میکنند؛ یکی بسته شدن پزهای خارج از کشور، ممنوعیت تحویل چک بین بانکی به شخص که قابلیت انتقال آنرا برداشتهاند و فقط با کدملی میتوان اقدام کرد، محدودیتهایی که روی اینترنت بانک گذاشتهاند( من خاطرم هست سال ۹۷ که با یک سری توکنهای فیزیکی میتوانستیم تا سه میلیارد تومان را با اینترنتبانک بانک ملت جابهجا کنیم.) که در ابتدا صد میلیون تومان بود و اخیرا به دویست میلیون تومان افزایش یافت.
اعلام میشد که هدف این اقدامات کنترل نرخ ارز، جلوگیری از پولشویی یا فرار سرمایه است، نتیجه چه شد؟
نمودار نرخ ارز گویای همهچیز است. البته آنها همیشه یک دفاعیه دارند که میگویند اگر اینکارها را نمیکردیم نرخ ارز الان دویست هزارتومان بود. با یک پارامتری بازی میکنند. معادلهای هست که به آن معادله کلی پول میگویند. {PQ=M.V}یک سمت این معادله حجم پول در گردش است و سمت دیگر آن سرعت پول(V)، در طرف دیگر هم سطح عمومی قیمت(P) و مقدار کالای در عرضه(Q) است. پارامتری که اینها مدام با آن بازی میکنند، V است. میگویند بانک را تعطیل کنیم. افرادی که در این حوزه هستند میدانند که در چند روز اخیر، حوالههای ساتنا ساعت هفت و پنج عصر میرسد. به بانک هم که مراجعه میکنید، میگویند خراب است. از طرفی هم میگویند که پیشنهاد شده بانک را به مناسبت کریسمس تعطیل کنیم. هدفشان این است که سرعت انتقال پول (V) را مدام پایین بیاورند. اینکه کسی بتواند خرج کند را کم و در نتیجه سطح عمومی قیمتها، که سمت دیگر معادله است، بالا نرود. چندتا نکته دارد این قضیه؛ یک اینکه دلار بخشی از کل تورم است، تورم اتفاق افتاده و کاربران در خرید اجناس یا استفاده از اسنپ میتوانند متوجه شوند. اینجا یک اشتباه تشخیصی دارند و آنهم این است که گاهی جای علت و معلول را درست متوجه نمیشوند. به زبان ساده شما وقتی پلیسی را سر چهاراه شلوغی میبینید، شلوغی را به پلیس نسبت میدهید و هنگامی که کسی در بیمارستان میمیرد، بیمارستان را کشتارگاه میدانید. باید دانست که پلیس سر چهار راهی میرود که شلوغ است و بیماری هم که اوضاع وخیمی دارد به بیمارستان میرود. دلار هم در اقتصادی بالا میرود که تورم سنگین وجود دارد. اشتباه محاسباتیاشان از نظر من در اینجاست.
حجم بازار تتر در مقابل بازار دلار ایران چقدر چقدر است و چگونه نرخ تتر میتواند روی بازار دلار تاثیرگذار باشد؟ در این میان حجم معاملات P2P به نسبت OTC چگونه تعریف میشود؟
ما داریم از دو بازاری صحبت میکنیم که هردو آنها مقداری گنگ هستند، به این معنی که گزارشها و اعداد و ارقام دقیقی از آنها وجود ندارد. از سمتی اگر بخواهیم بازار حوالهجات و معاملات دلار را ببینیم، بخشی از آن معاملات تجاری و سامانههای رسمی مانند سامانههای ارزی و سامانههای نیما است، که ارقام و اعداد مبادلات و معاملات در آنها مشخص است. ولی از آن بخش از معاملاتی که اصطلاحا بین اشخاص یا در صرافیها صورت میگیرد، آمار و گزارش دقیقی از حجم آنها وجود ندارد. از این سمت هم اگر بخواهیم صرافیهای رمز ارز را بررسی کنیم، دقیق نمیتوان گفت چرا که برخی از پلتفرمها اعداد و ارقام حجمشان را شفاف اعلام نکردهاند؛ مثل OTCها که به هیچ عنوان اعلام نمیکنند. پلتفرمهای P2P هم که وجود دارند، یا اعداد را برای بزرگنمایی پلتفرم و جنبههای تبلیغاتی، بیشتر از میزان واقعی اعلام میکنند یا برای جلوگیری از نشان دادن معاملات بیشتر، اعداد کوچکتر و کمتر اعداد نمایش داده میشوند. بنابراین این سمتی هم که ما قصد مقایسه با آن را داریم گنگ است. اما طبق صحبتی که خود رئیس کل بانک مرکزی در همایش ماه قبل داشت، اعداد و ارقامی که برای گردش مالی ماهانه اعلام کرد، در برابر ارقامی که ما در بازار آزاد دلار میبینیم، اختلاف فاحش چند ده برابری دارد. به طور دقیق حجم گردش سامانه نیما سالانه بالای ۸۰ میلیارد دلار اعلام شده در حالی که این عدد در بازار رمز ارزها سالانه نهایتا به ۱۰ میلیارد دلار هم نخواهد رسید و در حقیقت یکان میلیارد دلار آن تک رقمی است.
بازار تتر نمیتواند روی قیمت دلار تاثیرگذار باشد؟
خیر، تاثیری نمیتواند بگذارد چرا که زور زیادی ندارد. بماند که الان هرکاربر با کد ملی خود ۲۵ میلیون، حدود سیصد دلار، در هر شبانهروز میتواند با صرافیهای رمز ارزی معامله داشته باشد. با آن تعداد تراکنشی هم که وجود دارد، نه حجم بالایی و نه موجی نمیتواند ایجاد شود. اتفاقات تجاری که در حال رخ دادن در بازار حوالهجات است، ارقام خیلی بزرگتری دارند. نرخ رمز ارز نه تنها اثرگزار نیست، که خودش هم اثرپذیر بوده و از نرخ حوالهجات درهم و دلار، مشتق میشود.
چنین اقداماتی بدون شک میتواند سبب زمین خوردن یک بازیگر بزرگ رمز ارزی بشود و میخواهم بپرسم از نظر شما در آن زمان رفتار با ادامه این بازار چگونه خواهد بود؟ چرا که این آزمون و خطاها در نقطهای نهایتا به قیمت یک کسبوکار تمام میشود. با آگاهی هم که من دارم گمان میکنم با زمین خوردن یکی از بازیگران، اکوسیستم کریپتو ایران هم لطمه جدی ببیند. واقعا نگران رخ دادن چنین اتفاقتی به قیمت از دست رفتن یکی از بازیگران نیستید؟
نگرانی که قطعا وجود دارد. یکی از مشکلات اصلی ما این است که برخورد و تعاملی که دولت با کسبوکارهای رمز ارز و کریپتو و به خصوص اکسچنجها دارد شبیه به برخورد با شخص یا مغازهای است که در خیابان دلار میفروشد.
شما نگران نیستید که وقتی یک تلاطمی در بازار اتفاق میافتد، با شما مثل همان صرافی برخورد بشود؟
چرا، دقیقا. هدفم از مطرح کردن این موضوع این بود که خیلی شفاف بتوانیم منتقل کنیم؛ که یک تفاوتهایی بین یک پلتفرم و صرافیهای معمول وجود دارد و میخواهیم با ما دانشگاهیتر و علمی برخورد بشود. به این خاطر که تکنولوژی (صرافیهای رمزارزی) امکان مقیاسپذیر کردن را فراهم میکند. در یک صرافی (سنتی) ۵۰ یا نهایتا ۱۰۰ نفر در یک روز میتوانند معامله داشته باشند. اما تکنولوژی این پلتفرمها امکانی را بوجود آورده که به صورت همزمان صدها هزار نفر میتوانند باهم تبادل را انجام دهند. مانند بایننس که لیدر بازار جهانی است و حدود ۲۵۰ میلیون نفر در بیش از صد کشور دنیا کاربر دارد و امکان مدیریت میلیونها تراکنش را همزمان دارد.
از نظر من جدال دولت آمریکا و بایننس هم یک دعوای زرگری بود. به این خاطر که دولت آمریکا قصد داشت از کوینبیس حمایت کند. کوینبیس یک بازیگر محلی آمریکایی بود که در بازار سهام آمریکا (SEC) لیست شده و صورت مالی که منتشر میکند نشان میدهد در دو سال گذشته تا مرز ورشکستگی رفته و زیانده شده بود. این در حالی است که در یک سال اخیر توانسته به سوددهی برسد که از نظر من حمایت دولت آمریکا نقش مهمی در این سوددهی داشته. قصد دارم این اتفاق را با فضای کسبوکار در ایران مقایسه کنم. ما در منطقه صرافی BTC Turk در ترکیه را داریم که باز از نظر من تحت حمایت دولت ترکیه است. شما هنگامی که وارد فرودگاه جدید استانبول میشوید، میبینید که بخش بزرگی از فضا به تبلیغات BTC Turk اختصاص یافته. ما همه در این کسبوکار حضور داریم و امکان ندارد که بدون حمایت دولت چنین فضای بزرگی از فرودگاه صرف تبلیغات شود. حدود سه سال پیش کوینبیس و بایننس قصد تصاحب BTC Turk را داشتند. بعد از آن بود که بایننس ترکیه هم به دست بایننس راه افتاد که رقیب BTC Turk محسوب میشود.
با همین منطق، کدام یک از شما قرار است انتخاب بشود و دیگران کنار بروند؟
من ترجیح میدهم بحث را طور دیگری ادامه بدهم. میخواستم بگویم رویکرد دولت و موضوعی که ما به طور جدی از اواخر ۹۹ و اوایل ۱۴۰۰، که خب اوج کریپتو بود و استفاده از آن در ایران هم خیلی بالا رفت، بحثی داشتیم که این در واقع یک فرصت تاریخی است. چون بعد از حدود پنجاه سال سلطه دلار در تعاملات مالی و اقتصاد دنیا، این موضوع به واسطه کریپتوکارنسی و بلاکچین و بیتکوین و سایر کوینهایی که در دنیا در حال عرضه است، در حال تغییر است و شاهد تغییر این موازنه هستیم. این فضای دنیای مالی غیر متمرکز، با تمام آن آرمانها و ایدهآلهایی که در سر دارد، یک فضای جدید است. من مثال بازی شطرنج را میزدم. یک بازیای که مهرهها کنارهم چیده شدهاند و بازی سفت و سخت است، ناگهان یک اتفاقی از بیرون میافتد و تمام این چیدمان مهرهها و بازی را برهم میزند. از دیدگاه من الان در فضای پولی و مالی جدید با حضور بلاکچین و کریپتو و غیره، دنیا در حال چینش دوباره مهرهها هستند. هرکشوری که بتواند رویکردی پذیرنده داشته باشد نسبت به این تحول، بهره بیشتری در پنجاه سال آیندهاش خواهد برد. ما هم خیلی دوست داشتیم که رویکرد دولت و کشور ما هم این چنین بود و از این فرصت استفاده میکرد. نه این نگاه تحریم و قهری که نسبت به پلتفرمها دارند.
الگوی شکل گرفته در تنظیمگری و قانونگذاری حوزه کریپتو در ایران باوجود تجربههایی مانند ماینینگ و امروزه تبادل، چه تاثیری در قدمهای بعدی و مواردی مانند توکنسازی دارد؟
وقتی سندی به دست بانک مرکزی منتشر میشود به نوعی آدم از اینکه بالاخره این کسبوکار هم به رسمیت شناخته شده خوشحال میشود. ولی وقتی این دست اتفاقهایی میافتد آدم را به این شک میاندازد که شاید تمام اینها در جهت آن است که بازی را به طور کلی تغییر دهد. برای توکن هم در این سه سالی که ما در این حوزه کار کردهایم، همین است. هنوز قرار بر قانونگزاری و باز شدن فضاست و هیچیک تا این لحظه محقق نشده. بیشترین توکنهایی که در این مدت در میان کریپتو کارنسیها رشد کردهاندRWA بودهاند نه شیبا و دوجکوین. یا حتی در انتخابات آمریکا پالیگان بود که آمد و زیرساخت سیستم رایگیری را ارائه داد. یا بحث مربوط به سوییفت که با چینلینک برای خرید دارایی دیجیتال ادغام شد. از نظر من در چنین شرایطی کجسلیقگی صورت میگیرد. اسمش را بگذاریم عصبانیت، شتابزدگی، بی حوصلگی و یا هرچیز دیگری دارد سبب فرصتسوزی میشود. و این قطعا با بهمنی بزرگتر برمیگردد به اقتصادمان، یعنی فرصتی که از دست میرود هیچ بعد از آن شرایط بدتر هم میشود. نگرانی رگولاتور هم به حق است چرا که جایگاه دارد و باید از یک سری چیزها دفاع کند. از نظر من اما بدنه کارشناس و تصمیمگیری رگولاتور اما به درستی در جهت اتخاذ تصمیم درست کمک نمیکنند.
وجود این تصمیمات دوگانه نشان از این نیست که یک بخشی از قدرت منفعتشان در این است که حوزههایی مانند توکن آزاد باشد و یک بخش دیگری معتقدند که نه، چنین پدیدهای میتواند به ضرر اقتصاد کلان باشد، احساس نمیکنی این یک کشمکش درون قدرت است؟
به وضوح روشن است و نیازی به احساس نیست. وقتی مرکز ملی فضای مجازی یک سندی منتشر میکند، که سند خوبی هم بوده، اما از سوی دیگر دولت یا بانک مرکزی چنین اتفاقی را رقم میزند، این به وضوح نشانگر چندگانگی در تصمیمگیری و سیاستگزاری است. این مسئله و چندگانگی هم نه برای کسی خوب است و نه برای کشور.
سرویس تسویه آنی پرداختیارها به صرافیهای رمزارزی یکی از مسئلهسازترین موضوعات در مواجهه بانک مرکزی با این کسبوکارها بوده است. چرا با تسویه آنی مخالفت میشود و چرا همچنان در صرافیها وجود دارد؟
سرویس تسویه آنی را پرداختیارها به وجود آوردند. با استفاده از شبکه شتاب سرویسهایی را ایجاد کردند که تسویه به صورت آنی اتفاق بیافتد. بانک مرکزی هم در حول و حوش سه هفته تا یک ماه پیش بود که از پرداختیارها خواست که این خدمات را متوقف بکنند. انجمن فینتک هم تصمیم به همکاری با بانک مرکزی داشت و به صورت موقت این سرویس را محدود کرد. که این مدت موقت تاکنون ادامه یافته است و این سرویس کماکان در پرداختیاریها متوقف است. آنچه واضح است این است که یک صرافی رمزارز میخواهد قدرت نقدشوندگی خود را هرچه بیشتر بالا ببرد و در همین راستا سرعتاش را بیشتر کند. به همین دلیل برخی از صرافیها رفتند و در بانکهای مختلف حساب باز کردند و سرویس تسویه آنی این بار به وسیله خود صرافی یا با همکاری با یک پرداختیار روی حساب خود صرافی در بانک انجام میشود. طبیعی است که کسبوکار برای این قبیل اتفاقات صبر نمیکند. حالا بانک مرکزی به جای مواجهه با چهار یا پنج پرداختیار ارائه کننده این سرویس، با ۳۰۰ کسبوکاری که دارند این سرویس را به مرور روی حسابهای بانکی خودشان راهاندازی میکنند مواجه است. نمیدانم بانک مرکزی در گام بعدی چهکاری میخواهد بکند. من فکر میکنم توقف سرویس تسویه آنی، که متاسفانه کسبوکارهای غیر رمزارزی را هم متاثر و آنها را هم از این سرویس محروم کرد، یکی از سعی و خطاهایی بوده که بانک مرکزی کرده. همانطور که آقای حکیمی هم گفت بانک مرکزی خیلی روی سرعت گردش پول حساس و مدام میخواهد آن را پایین بیاورد. سرویس تسویه آنی هم ابزاری بود که سرعت گردش پول را به شدت بالا میبرد. میخواهم به این نتیجه برسم که توقف این سرویس هیچ تاثیری بر قیمت ارز نداشت و قیمت ارز به هیچ عنوان در بازهای که این قابلیت مسدود بود، پایین نیامد. به گمان من بانک مرکزی یکی دیگر از آن سعی و خطاهای خود را انجام داد و متوجه شد که این یکی هم هیچ تاثیری بر پایین آمدن قیمت ارز ندارد.
در اقتصاد شکنندهای مثل اقتصاد ایران که جزو بدترین اقتصادهای جهان است، حق نمیدهید که وقتی آمارهای یک سمتی اهرمهای تاثیرگذار و تاثیرپذیر تا این حد مبهم و نامشخص است، سعی شود تا جایی که ممکن است محدودش کنند؟ شما نمیخواهید این را بپذیرید که بازاری چنین خودسر و در سایه، در چنین سیستم اقتصادی آسبپذیری، دولت را وادار کند که نهایت محافظت را از خود در برابر این بازار بکند؟
باید ابتدا دید که این دولت چرا با پارامترها و متغییرات و نوسانهای این بازار ناآشناست که از دید من این نشناختن خود خواسته است. من یادم است از سال ۹۸ مسئله احراز هویت اصلن وجود نداشت، رمزینکس درگاهاش را گرفت. در آن زمان یک آقایی که اسمشان را خاطرم نیست، گفتند من با بانک مرکزی و شرکت ملی انفورماتیک کار کردهام؛ بیایید برای پیشرفت، این فضا و فرصت جدید را به بانک مرکزی نشان دهیم. من حتی یادم هست در جلسلات متعددی که با حضور صرافیهایی مانند والکس، رمزینکس، نوبیتکس و چند صرافی دیگر خواستیم بیایند و با فضا و بازار و نوع فعالیت آشنا شوند. این وجه ناشناختگی میتوانست از بین برود. نگاهی به باقی کشورها بکنیم. الگوی برتر من در بین سایر کشورها امارات متحده عربی است. امارات متحده هدفگذاری میکند، رقم تعیین میکند و میگوید که میخواهد به این نقطه برسد. امارات میخواهد مرکز بزرگترین بازیگران کریپتو دنیا باشد و به هاب مالی جهان تبدیل شود. به بازار احاطه پیدا کرده و حالا بیشترین سهم را میخواهد. در ایران اما به شکلی خودخواسته از وارد شدن به این بازار امتناع کردند. اصلا سازوکار و نحوه تصمیمگیری بانک مرکزی به شکلی بوده که نمیتوانند وارد شوند. در شرکتی مثل ما که به راحتی موقعیتها و منافع و فرصتها را میبینیم اصلا خبری از کاغذبازی و فرآیندهای زمانبر دولتی نیست. در شرکت ما اصلا چیزی به نام تضاد منافع وجود ندارد. بانک مرکزی از نظر من بسیار سازمان بزرگی است و صدبرابر فعالیتهایی که انجام میدهد، پرسنل دارد. خب حالا از آن نشناختن خود خواسته رسیدهایم به نقطهای که وضع به قول شما خطرناک و بحرانی است. این سازوکار به شکلی است که میتواند خود را از هرچیزی محافظت کند. در بدترین حالت خود میتواند بگوید من مرزها، فرودگاهها، بنادر و الا آخر، امکان انجامش را دارد اما نکته مهم این است که از خود بپرسد آیا این اقدامات تغییری در وضعیت من ایجاد میکند؟ آیا این حرکات باعث میشود که از شرایط بد فعلی به سمت شرایط بهتر اقتصادی حرکت کند؟ واضح است که نمیکند. دلایل هم دارد که نمیکند و آزمون و خطاهای خودشان هم تاکنون این را اثبات کرده است.
باتوجه به حضور یا اظهار نظر نمایندگان بخشهای مختلف حاکمیت در نظارت بر فعالیت صرافیها، فرآیندهایی مانند سفته بازی یا پولشویی در صرافیها چگونه ممکن است؟
به صورت کلی پلتفرمهای رمزارزی در تمام این سالهای فعالیت خودشان خیلی از فعالیتهای ضد پولشویی را داوطلبانه انجام دادهاند و یا از حتی از طرف نهادهای مختلف به واسطه تکنولوژی و دانشی که وجود داشت از پلتفرمهای رمز ارزی بابت مشاوره دعوت میکردند. این پلتفرمها هم دانش و تکنولوژی خودشان را با بخشهای مختلف حاکمیت به اشتراک میگذاشتند. از محدودیتهای وضع شده روی میزان معاملات یا رفتار مشکوک یک کیف پول که بخواهد وجوه مختلفی به کیف پولهای یکسانی واریز بشود یا حتی ورود پولهای مشکوک از یک کیفپول، همهی اینها در پلتفرمها پیادهسازی و اجرا شده است. نکته دیگری که وجود دارد اینکه از سالهای قبل، یعنی از سال ۹۷ و ۹۸ پلتفرمهای رمزارزی با وجود اینکه مجوزهای مستقیم برای اتصال به سامانهها احراز هویتی به آنها داده نشده، با استفاده از شرکتهای واسط و شرکتهای احراز هویتی حتی با قیمتهای بیشتری تمام این موارد را برای احراز هویت فراهم کردهاند. همچنان احراز هویت را در استانداردترین حالت ممکن انجام میدهند و پیش میبرند. صرافیهای رمز ارزی هم در حال پیشرفت مداوم با جدیدترین متدهای احراز هویتی هستند. اصولا پولشویی در فضای سیاه و گنگ، فضایی که احراز هویتی وجود ندارد و حجم مالی زیاد امکان جابهجایی داشته باشند، انجام میشود. در صرافی رمز ارزی که سقف پرداخت ۲۵ میلیون تومانی یعنی ۳۰۰ دلاری وجود دارد، جابهجایی یک وجه ده میلیارد تومانی چندین ماه طول میکشد. اصولا پولشویی با وجود قوانینی که بر فضای کسبوکار حاکم است، ممکن نیست.
تمام گردش مالی صرافیها محدود به وجوه ریالی نیست و مسئله رمزارزها هم مطرح است؛ در آن مورد چهطور؟
در خصوص رمزارزی که بخواهد وارد ، فروخته و به ریال تسویه بشود باید گفت که تمامی صرافیها محدودیت تسویه روزانه دارند. حسابی هم که میخواهد به نام او تسویه بشود حتمن باید احراز هویت شده و به نام خود کاربر باشد که در آن حالت هم ارقام بسیار محدود است.
باتوجه به اینکه مسدودیها و محدودیتهای اعمال شده اخیر بیشتر از طریق پرداختیارها پیگیری شده، آیا میتوان گفت پرداختیارها مواردی را رعایت نکردهاند یا پرداختیارها در این میان تنها یک عامل در کنار دیگر موارد بودهاند؟
از سال گذشته، هر دستورالعمل یا مصوبهای که بانک مرکزی داده توسط پرداختیارها اجرا شده و من مطمئن هستم که خود بانک مرکزی هم این مسئله را تایید میکند. ممکن هم هست که یک دستوری را پرداختیاری با تاخیر و یکی به موقع اجرا کرده باشد. تسویه آنی متوقف شد، واریز شناسهدار به ۲۵ میلیون کاهش پیدا کرد، درگاه پرداخت به ۲۵ میلیون تومان کاهش پیدا کرد، تسویه با کاربر به ۲۰۰ میلیون تومان به ازای هر شماره شبا کاهش پیدا کرد؛ هرآنچه بانک مرکزی تصمیم گرفت، پرداختیارها اجرا کردند. از آنجایی هم که جایگاه ما در این اکوسیستم مانند رمزارزیها نیست و دستمان کاملا زیر ساطور بانک مرکزی است، چاره دیگری نداشتیم. هم رویکرد پرداختیارها همکاری با بانک مرکزی بوده و هم مجبور بوده که دستورات را اجرا کند.
فعالان حوزه رمزارز معتقدند ماهیت رمزداراییها تنها شامل بخش پولی نمیشود و به همین دلیل تنظیمگری این حوزه هم نمیتواند تنها به دست بانک مرکزی انجام شود. به عنوان یکی از افرادی که بیانیه اعتراضی کسبوکارها در مورد مسدودی درگاههای پرداخت را امضا کردهاید، مواجهه با این فعالیتها بهتر است چگونه انجام شود؟
شرایط ایران در حال حاضر مشابهای در دنیا ندارد. من فکر میکنم که شرایط ما برای تصمیمگیری خاص است. موافقم که ریسک هنوز رفع نشده و چه بسا بیشتر هم شود. اما یک سری برچسبها نباید مطرح شود چرا که هزینه کندن آنها در آینده سنگین است. به نظر من باید صبر کرد تا فضا آرام شود و مذاکراتی شکل بگیرد چرا که مذاکرهای به شکل مستقیم وجود ندارد. از دیدگاه من بزرگان این صنعت باید به صورت رو در رو با بانک مرکزی، بدون حضور رسانهها، وارد مذاکره شوند.
سپردن خود تنظیمگری به بازیگران این عرصه کار درستی است؟
خودتنظیمگری پدیده بسیار مدرنی است که در توسعهیافتهترین نقاط جهان انجام میشود. از دیدگاه من با توجه به اکوسیستم ایران و این سیستم نظارت دولتی، پدیده خودتنظیمگری یک آرزوی محالی هست و رگولاتور اصلا قبول نمیکند چنین شیوهای را.
امیدوارم که بانک مرکزی بعد از گذشت این چند روز اول یک خط ارتباطی با صرافیهای رمزارزی برقرار کند چون در حال حاضر از هر خط ارتباطی که اقدام کردیم به در بسته خوردیم و پاسخ روشن و شفافی بابت این موضوع داده شود. اگر هم این انسداد رفع شود کماکان جای نگرانی دارد چرا که شاهد هستیم بسته شدن درگاه تنها به یک دکمه و بدون طی کردن هیچ رویه یا اطلاعرسانی تقلیل پیدا کرده است. امیدوارم بانک مرکزی به سندهایی که خودش منتشر میکند پایبند باشد. نمیشود تنها با شعار خودتنظیمگری اعمال زورگویی کرد و اینها را پیش برد.
من چندان نگران بسته ماندن درگاهها نیستم چرا که صاحبان سرمایه به هر ترتیب منتظر نخواهند ماند و راه دیگری پیدا خواهند کرد. به نظر من در سطح بالاتر باید با رگولاتور مذاکره صورت بگیرد و بدون واسطه با حاکمیت صحبت کنیم.
بانکهای مرکزی و حاکمیت باید دنیای مالی غیرمتمزکز و تجربههای جدید را با ذهنیت بازتر بپذیرند. گریزی از دنیای رمزارزها نیست و مسئله اصلی نحوه مواجهه است.
آرزو میکنم روزی حاکمیت و کسبوکارها همدیگر را به چشم رقیب نبینند. از دید حاکمیت کسبوکارهای خصوصی دشمن منافع عمومی هستند.
گره گشای این مسائل به نظر من داده است. برای مشاهده اثرگذاری تصمیمات تنها کافی است به دادهها رجوع کنیم. باید از این حجم عظیم دادههای بانک مرکزی و کسبوکارها برای اتخاذ تصمیمات بهتر استفاده کرد.