skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

چگونه فناوری در حال شکل‌دهی به زبان ماست؛ کلمات در تیررس تکنولوژی

مینا پاکدل تحریریه

۱۰ آذر ۱۴۰۳

زمان مطالعه : ۱ دقیقه

شماره ۱۲۹

کلمات در تیررس تکنولوژی
بنجامین ورف زبان‌شناس می‌گوید هر زبانی شیوه اندیشیدن سخنگویانِ خویش را شکل می‌بخشد. در مقابل، شکسپیر از زبان ژولیت می‌نویسد: «اسم به چه کار می‌آید؟ گل رز هر اسمی هم که داشته باشد، همین‌‌قدر خوش‌بو است.» بحث‌های این‌چنینی قدمتی تاریخی دارند، اما شاید هیچ‌وقت جز دوسه دهه اخیر، به مخیله بشر خطور نمی‌کرد که زبان از قالب گفتار و نوشتار به دست انسان فراتر برود و ماشین‌ها بتوانند یاد بگیرند که چطور مثل ما انسان‌ها حرف بزنند،‌ مکالمات را در قالب چت‌بات‌ها پیش ببرند و دستورات را اجرا کنند. در این پرونده نگاهی به تکامل زبان در عصر دیجیتالی و تاثیر آن بر زبان اجتماع‌های مختلف می‌اندازیم، فناوری‌های نوظهور و مدل‌های زبانی را بررسی می‌کنیم و سراغ شرکت‌های مهم در زمینه فناوری زبان می‌رویم. همچنین وضعیت بازار پردازش زبان طبیعی را مرور می‌کنیم، از مشکلاتی می‌گوییم که سر راه این فناوری قرار دارد و در عین حال به دشواری‌هایی مثل تبعیض و سوگیری اشاره می‌کنیم که این فناوری ایجاد کرده است. در نهایت آینده را ترسیم می‌کنیم و از احتمالات حرف می‌زنیم.

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۱۲۹ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۲۹ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/jn4
مینا پاکدلتحریریه

    کارشناسی ادبیات انگلیسی را که گرفتم دیگر مطمئن بودم کلمه‌ها را اگر در گفتار شفاهی کم می‌آورم، در نوشتار توی مشتم هستند و از لای انگشت‌هایم لیز نمی‌خورند. در آن سال‌ها ترجمه می‌کردم و ویرایش. در گیرودار پایان‌نامه ارشد فلسفه بودم که برای یکی از ویژه‌نامه‌های پیوست چند گزارش ترجمه کردم و قرار شد پاره‌وقت کار کنم. آن‌موقع‌ها دفتر پیوست خانه دوطبقه قدیمی‌ای بود که حیاطش درخت داشت، ایوانش بزرگ بود و آسمان معلوم. جای‌گیر شدم طبقه هم‌کف در اتاق میثم. در واقع او و مهرک بودند که به من چم‌وخم روزنامه‌نگاری را یاد دادند؛ اینکه چطور باید یادداشت و گزارش نوشت یا کنداکتور بست؛ چطور نباید ترسید و از قالب سفت‌وسخت آکادمیک بیرون آمد. حالا تقریبا ده سالی از آن روز اول می‌گذرد. در این سال‌ها با چند ماهنامه و فصل‌نامه دیگر و نشرهای مختلف همکاری کرده‌ام و همچنان و همیشه در پیوست مشغول بوده‌ام. اینجا محل کار من نیست؛ خانه من است و آدم‌هایش کسانی‌اند که تو را همان شکلی که هستی، می‌پذیرند، با همه ضعف‌ها و قوت‌ها، با همه روشنایی‌ها و تاریکی‌ها.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو