صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات مانند دیگر صنایع و رشتهها، مملو است از اسناد بالادستی…
۹ مهر ۱۴۰۳
اگر شما هم از آن دسته دولتمردان باسلیقهای هستید که علاقه دارند در پایان یک دوره وزارت یا معاونت و مدیریت یک یا چند تکشاخ زیبا و باطراوت روی میز آقای خانه، رئیسجمهور یا مهمانان از مجلس بگذارند و چشمهای دیگران را خیره کنند تا مطمئن شوند وزارتخانهدار موفقی هستند، کافی است این دستورالعمل ساده را دنبال کنید تا بتوانید دستکم یک تکشاخ برشته روی میز برای پایان این چهارساله داشته باشید:
در استفاده از مقررات زیادهروی نکنید: تقریباً همه صاحبنظران متفقالقولاند که مهمترین کار دولت این است که هیچ کاری نکند. حیطه مانور و عملیات دولت چه در لایه مقررات و چه حتی در زمینه مشوقها به گونهای زمخت، غیرفنی و اغلب خودمدارانه است که به راحتی با ایجاد رانت یا گمراهی منجر به از میان رفتن میکروارگانیسمهای ظریف این بازار نمیشود. فراتر رفتن از لایه زیرساخت و فراهم کردن فناوریهای زیرساختی معمولاً هزینه سنگینی دارد و بومزیست را به نحو غیرقابل بازگشتی متضرر میکند. مثالهایش هم پیامرسان ملی، سیستمعامل ملی و دهها ملی بیمیل دیگر است.
تا میتوانید روی تکشاخ سرمایه بمالید: نه! وام دولتی سرمایه نیست. بازار ایران پتانسیل بالایی در جذب پول غیرسیاسی بینالمللی و استفاده از همین معدود صنعتگر و کارآفرین داخلی دارد. حتی با در نظر گرفتن کمند در حال تنگ شدن تحریمها هم باز صندوقهایی چندملیتی از اروپا و حتی آفریقا و خاورمیانه هستند که به بازار ایران علاقهمندند، فقط کافی است این متولیان مدعی حوزه استارتآپها کمک کنند حاکمیت در نترساندن این سرمایههای مردد مصمم شود یا دستکم تضمینهایی برای سرمایهگذاران سنتی داخلی فراهم کند که بدون ترس از انگ خوردن پولشان را در این عرصه پرخطر بیاورند.
مراقب باشید چقدر فیلترینگ در دیگ میریزید: تعدیل فضای کسب و کار به نفع دانش و سرمایه ایرانی به خودی خود پسندیده است ولی مکانیسم این بازار جدید این است که خودشان خودشان را تعدیل می کنند و وقتی با حذف غیرکارشناسی، غیرمنطقی و بدون توضیح یک بازیگر جهانی میخواهید یک نمونه ضعیف داخلی را تقویت کنید نه تنها امکان یک رقابت واقعی را در یک بازار مجهز به فیلترشکن میگیرید، بلکه نگاه بدبینی و شکاکیت را هم متوجه باقیماندهها در بازار میکنید. فرض برای تولید یک تکشاخ این است که توان رقابت یا دستکم ادغام دارد و با قوانین منصفانه میتواند رقابت کند و دوام بیاورد. الگوی چینی برای ایران در این زمینه و البته بسیاری زمینهها پاسخگو نیست، چون در یک کلام ما چین نیستیم؛ آنها نفت ما را ندارند و ما جمعیت آنها را.
شما یک آشپز واقعی نیستید: یک تکشاخ واقعی خودش خودش را میپزد و شما به عنوان دولت فقط کافی است در زمینه بازار، مقررات، سرمایه و رقابت از سر راهش به اندازه کافی کنار بروید. بدون شک باور ملی و حاکمیتی به لزوم وجود غولهای فناوری بسیار مهم است ولی این دید که فکر کنیم یک کسبوکار در دنیای مدرن با آب دادن رشد میکند در جهانی مبتنی بر خدمات غیرممکن است. میلیاردها تومانی که در پارکهای فناوری و پردیسهای دانشگاهی بر باد میروند این دیدگاه را تایید میکنند. در قابلمه را بگذارید تا غذا خود مهیا شود. فقط هر از گاهی آن را هم بزنید.
در یک کلام آرامش خودتان را حفظ کنید، تکشاخها تخیلاتی هستند که همه ما امیدواریم حقیقت داشته باشند. پس پرونده این شماره پیوست را بخوانید