کار و زندگی مهران ضیابری موسس ترگمان؛ هوش مصنوعی در برابر هوش تجاری
فکر میکنم همه شما که این بخش از ماهنامه پیوست را میخوانید داستان زندگی کارآفرینهای…
۹ مهر ۱۴۰۳
یک روز شرکتگردی در «سینماتیکت» و ریشههایش
۱۱ شهریور ۱۳۹۶
زمان مطالعه : ۲۷ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۱۶ آبان ۱۴۰۰
تصور اینکه سینماتیکت یک استارتآپ است چندان صحیح نیست. نه تنها این سایت و خروجیهایش تا اینجای کار نزدیک به نیمی از فروش سینمای ایران را کنترل میکنند بلکه جمع کارکشته و باراندیدهای که آن را تاسیس کردهاند خود بیش از یک دهه و نیم در زمینه اتوماسیون گیشه سینماهای کشور و البته کنترل دادههای صنعت سرگرمی ایران قدمت دارند. در حقیقت سینماتیکت محصولی استارتآپی است از شرکتی نرمافزاری. با آنها بیشتر آشنا شوید تا درباره این پوستاندازی هم بشنوید.
مخاطب همیشگی «سینماتیکت» که باشید گمان میکنید پشت این صفحات رنگارنگ و کلیکهای متناوبی که برای خرید هر بلیت و انتخاب فیلم یا سینمای دلخواهتان انجام میدهید دستگاه عریض و طویلی نشسته که همچون دانای کل داستانهای مدرن بر منطق روایت، پیش از تعریف آن، سوار است و تکتک حرکات تو را پیشاپیش پیشبینی میکند. جایگاهی شبیه پیرمرد ریشسفید «ارباب حلقهها» که با هر حرکت عصایش بود و نبودی را ممکن میکرد. تمام این داستانسراییها، که به خیال میمانست، با رسیدن به ساختمان جمع و جور و مهمتر از آن ملاقات و گفتوگو با آدمهای جمع و جور این مجموعه نقش بر آب شد. اینجا بود که بیش از هر زمان دیگری میشد به این باور رسید که اهمیت کاری که میکنید به حجم جغرافیایی شرکت یا تکثر نیروی انسانیتان نیست. مهم شناخت بازار و درک سرعت حرکت آن است، بازاری که باید پابهپایش دوید و فشار خونش را لحظه به لحظه سنجید. سنجشی که «سینماتیکت» را در همین مقیاس مقدورش در بازار گیشه سینمای ایران بیرقیب جلوه میدهد.
ساختمانهایی هستند که از هر جای خیابان که به آنها بنگرید زرق و برقشان چشم مینوازد و خودنمایی میکند، به گونهای که شناسنامه آن خیابان میشوند. اما همچنان که گفتم سینماتیکت و اهالیاش برخلاف پیشفرض ابتدایی من نه در یکی از چنین ساختمانهایی بلکه در واحدی از مجموعهای تجاری کسب و کار میکنند که تراکم رفت و آمد در طبقه اول آن نیز به خاطر قرارگیری داروخانهای در طبقه همکف ساختمان است نه جذابیت سینمایی یکی از واحدهای آن. اما حوصله که میکنید و داخل که میشوید لوگوی قرمز و طراحی داخلی جذاب مجموعه، که کادر فنی را به شکلی زیرپوستی و شفاف از اداری آن جدا میکند، ورق را به نفع زیباییشنایی طراحان و صاحبان آن بازمیگرداند. اتفاقاً باز برخلاف تصورم فضا آنچنان هم مثل دفاتر پخش و فروش سینمایی با پوسترهای هیجانانگیز و بنرهای تبلیغاتی فیلمهای سینمایی تزیین نشده بود، تنها کتابخانهای کوچک در میانه راه ما بود که با تنوع موضوعیاش، که کتابهای تاریخی را نیز شامل میشد، به خوبی نشان میداد مدیران این مجموعه در تلاشاند تا بدون سر و صدا در کنجی خلوت کاری کنند که حتی خود نیز در آغاز نمیدانستند کارستان میشود برای سینمای ایران.
علی ترکیان، مدیرعامل مجموعه سینماتیکت که تحصیلکرده برق و مخابرات دانشگاه تهران است، آن روزی که انجام پروژه به قول خودش «مکانیزاسیون بلیت سینمای ایران» را پذیرفت هرگز گمان نمیکرد پس از چند سال این پروژه همچون ابری عظیم بر سایر دغدغهها و پروژههای زندگیاش سایه بیندازد. البته خیلی پیش از این، ارتباطش با سینما به آشنایی و همکاریاش با سید محمد بهشتی در بنیاد سینمایی فارابی مربوط میشد و برنامهنویسیهایی که برای بنیاد انجام میداد. پس از آن با بهشتی به سازمان میراث فرهنگی کوچ کرد و به اقتضای حال و هوای همان سازمان شروع کردند به طراحی سایتهای اختصاصی برای مکانهای تاریخی و در واقع یادگارهای فرهنگی ایران. پس از طراحی و راهاندازی سایت برای مکانهایی چون ارگ بم، تخت جمشید و موزه رضا عباسی بود که ترکیان به همراه سه نفر از دوستانش که از صدای نبض تپنده اینترنت در لایههای سازمانی و اداری ایران با خبر بودند تصمیم گرفتند از سازمان میراث فرهنگی بیرون آیند و در هیئت یکی از پیمانکاران سازمان به صورتی مستقل به طراحی سایت بپردازند و همین استقلال بود که موجبات شکلگیری شرکتی با عنوان «فنآوران هترا» را فراهم کرد. بحث ایجاد ساز و کاری برای مکانیزه کردن فروش گیشه سینماهای ایران نیز یکی از پروژههایی بود که انجام آن به این گروه پیشنهاد شد: «چهارده پانزده سال پیش بود که به همراه سه چهار نفر از دوستانم یک شرکت نرمافزاری را اداره میکردیم که در حوزه طراحی وب فعالیت میکرد. در این دوران سایتهایی چون سایت موسسه رسانههای تصویری، بنیاد سینمایی فارابی و موزه سینما را طراحی کردیم. اتفاقاً هنوز سایت موزه سینما به همان شکلی است که ما طراحی کردیم. آن زمان اصلاً بحث فروش اینترنتی بلیتهای سینما مطرح نبود. بحث این بود بیاییم نرمافزاری طراحی کنیم که بتواند به فروش کاغذی بلیتهای سینما نظم و ترتیبی بدهد. چیزی شبیه اتوماسیون اداری برای هر سینما که بتواند شب به شب حساب دخل و خرج خود را به شکل منظمتری در اختیار داشته باشد.»
این پیشنهاد از سوی موسسه سینما شهر و مدیرعامل وقت آن مجید مسچی مطرح شده بود که نوسازی سالنهای سینما و وارد کردن فناوری روز به آنها از جمله اصلیترین اهداف تعریفشده برای آن سازمان به شمار میرفت. پروژه نوسازی سینماهای فرسوده کشور پروژهای بود که از نیمه دهه ۸۰ به این سو، اعمال تغییرات بنیادین در ساختار سینماها از جمله تعویض پردههای نمایش تا تعمیر و تعویض صندلیها و سردر سینماها و تجهیز آنها به سیستمهای پخش دیجیتالی و البته شیوه فروش بلیت آنها را در دستور کار خود داشت. این آخری هم پروژهای بود که به مهندسان هترا واگذار شد. اما این کار به این آسانیها هم که به نظر میرسید نبود، چرا که گره میخورد با کارمندانی کمسواد که تا پیش از آن کاری جز نشستن پشت گیشههای سینما و خط زدن و پاره کردن بلیتهای خریداریشده از سوی مخاطبان نداشتند: «ماجرا از این قرار بود که ما باید سینما به سینما میرفتیم و این نرمافزار را برایشان نصب میکردیم و به مسئولان هر یک از این گیشهها نیز شیوه کار با نرمافزار را که اتفاقاً خیلی ساده و ابتدایی بود آموزش میدادیم. راستش آموزش آدمهایی معمولی که با حقوقهای اندک در گیشهها کار میکردند و برخی انگیزهای برای یادگیری نداشتند خیلی کار دشواری بود. آموزشی که از چگونگی روشن کردن رایانه تا چگونه دست گرفتن ماوس شروع میشد و به کلیک برای دستور چاپ بلیت میرسید. هرچند همین پروژه نصب و آموزش نرمافزار حدود ۹۰ درصد از وقت و انرژی ما را گرفت، اما چیزی بود که بعدها به پیدایش سینماتیکت با سر و شکلی متفاوت منجر شد.»
شاید از بختیاری من بود که تجربهام در حوزه خبرنگاری سینمایی اهمیت ماجرایی را که در گفتههای ترکیان «تجمیع گزارش فروش سینماها» یا «شفافسازی اطلاعات فروش» عنوان میشد کاملاً محسوس جلوه میداد. به خاطر دارم که زمانی برای نگارش گزارشی از فروش روزانه فیلمها در سراسر ایران باید با تکتک دفاتر پخش فیلمها تماس میگرفتیم و فروش اعلامشده از سوی دفاتر پخش را به عنوان فروش واقعی فیلمها در نشریهمان درج میکردیم. اما این تمام ماجرا نبود، چرا که فروش اعلامشده از سوی دفاتر پخش با فروشی که توسط بنیاد سینمایی فارابی به روزنامه ما اعلام میشد در بیشتر مواقع دارای تفاوتی معنادار بود. تفاوتی که نشان از جنگی میداد که بر سر سفره سینمای ایران برپاست. ترکیان که درباره نرمافزار مکانیزه فروش بلیت سخن میگفت در همینباره ادامه داد: «ماجرا اینجاست که تا قبل از راه افتادن این سیستم، میزان فروش روزانه فیلمها از منابع مختلفی اعلام میشد. منابعی که گروهی از تهیهکنندگان، سینماداران، پخشکنندگان و حتی سرمایهگذاران فیلمها را نیز شامل میشد و تکتک اینها نسبت به ارقام اعلامشده حساسیت داشتند. در واقع با مکانیزه شدن سیستم فروش بلیت مهمترین اتفاقی که افتاد این بود که گزارش فروش فیلمها در سراسر سینماهای ایران تجمیع میشد و به مبلغی واحد به عنوان فروش نهایی آن اعتماد صورت میگرفت.»
در کنار این حساسیتهای موجود به ارقام اعلامشده درباره فروش نهایی فیلمها، وقتی میتوان از اهمیت تجمیع گزارش فروش و شفافسازی اطلاعات سخن گفت که این ماجرا را نه فقط در محدوده جغرافیایی تهران که در سراسر سینماهای ایران تصور کنیم. به این معنا گروه مهندسان شرکت فنآوران هترا باید به تکتک گیشه سینماهای کشور سر میزدند و گیشهداران آنها را نیز آموزش میدادند. طبق گزارشی که محسن دهقانی، معاون کسب و کار مجموعه، اعلام میکند، تا به امروز تعداد ۲۱۰ سینما و به عبارتی دقیقتر ۳۰۰ سالن نمایش در سطح کشور به نرمافزار بلیت مکانیزه در گیشههای خود تجهیز شدهاند: «داستان به این شکل است که برای هر فیلم یک کد اختصاصی تعریف میشود و بر اساس آن کد، گزارش فروش فیلمها شب به شب ارائه میشود و راهی برای دستکاری باقی نمیماند. میشود گفت تقریباً سه چهار سالی طول کشید تا همه به این آمار اعتماد کنند. الآن دیگر وضعیت به گونهای است که همه برای اعلام فروش فیلمها منتظر اعلام سینماتیکت میمانند.»
جالب اینجاست که هرچند سینماتیکت این روزها فصلالخطاب فروش نهایی فیلمهاست، اما این جنگ چنان در بدنه سینما ریشه دوانده که هنوز هم جنجالهایی از این سو و آن سو در اینباره به گوش میرسد. محسن آزاد دل، از اعضای گروه تولید محتوای مجموعه، این ماجرا را برای ما اینگونه توضیح داد: «ماجرا از این قرار است که در نرمافزار سینماتیکت فروش روزانه فیلمها ۲۴ساعته، یعنی تا ۱۲ شب، تعریف شده است. به این ترتیب فروش ۱۲ شب به بعد جزو فروش روز بعد به حساب میآید، اما بعضی از سینماداران برای فیلمها سانسهای بعد از ۱۲ شب تعریف میکنند و آن را به حساب فروش همان روز میگذارند. این اختلاف محاسباتی گاهی اوقات جنجالهایی بر سر شکستن فروش افتتاحیه یا آخر هفته به پا میکند که البته با این وجود نیز همه بیشتر به فروش سینماتیکت اعتماد میکنند.»
پس از گذشت همان چهار پنج سالی که سخنش به میان رفت، رسیده بودیم به سالهای ابتدایی دهه ۹۰ و شکلگیری این ایده در ذهن مدیران مجموعه که بیایند مثل برخی نمونههای غربی همچون سایت «اودئون» با طراحی برنامهای امکان فروش آنلاین بلیت سینماها را فراهم کنند. همین ایده که در ابتدای شکلگیری همچون رویا میمانست به تدریج تبدیل به «سینماتیکت» امروز شد. سینماتیکتی که به شکلی کاملاً منطقی نمیتوانست به همین ساختمان بالای داروخانه محدود شود. ساختمانی که بیشتر به هسته مدیریتی مجموعه مربوط بود و نه فقط چندان سینمایی به نظر نمیرسید که حتی سینماتیکتی هم نبود. اینجا جایی شبیه اتاق فکر بود که مدیران و برخی از برنامهنویسان فنی مجموعه برای خود دست و پا کرده بودند.
حقیقت این است که قلب بازار سینماتیکت، که از سال ۱۳۹۴ به این سو رونقی پیشبینینشده حتی برای صاحبانش گرفته است، نه در این ساختمان که در ساختمان شاد و شنگول دیگری میتپد که فضایی متفاوت از ساختمان مدیریتی آن دارد. اینجا که فضایش به فضای تحریریه روزنامه میماند مجموعهای از اتاقکهایی است که با دیوارهایی کاذب از یکدیگر جدا شدهاند و البته کماکان ارتباط خود را با یکدیگر حفظ میکنند. دیوارهایی که بخشی از آنها با بنرها و استندهای تبلیغاتی سینماتیکت و بخشی دیگر با پرتره بازیگران سینمای ایران و جهان تزیین شده است. بخشهای مربوط به تولید محتوای سایت، کارهای خبری، بخش ارتباط با مشتریان یا همان مرکز تلفن و همچنین بخش فنی مربوط به گیشه سینماها در این ساختمان قرار دارد. اگر کارتون «کار و اندیشه» را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش میشد به یاد آورید، میتوانید این ساختمان را واحد کار و ساختمان اولی را واحد اندیشه تصور کنید. با این توضیح که واحد کار بسیار جذابتر و سینماییتر از واحد اندیشه مینمود.
مسئولان مرکز تلفن مجموعه مشغول کار بودند که ما وارد شدیم. از صحبتهایشان اینگونه پیداست که بیشترین سوالی که از سوی کاربران سایت پرسیده میشود به اشتباهات خود کاربران در انتخاب روز و سینما هنگام خرید بازمیگردد. جالب اینجاست که هر چند در سینماتیکت مبلغ بلیت خریداریشده غیرقابل بازگشت است، اما روز و ساعت و حتی سینمای منتخب قابل جابهجایی است. اینها تمام کارهایی است که در همین بخش انجام میشود. در میان صحبتهایشان متوجه شدیم که این مجموعه در دو روز بخصوص دو کنسلی بزرگ را از سر گذرانده است. یکی ماجرای تغییر روز آغازین اکران فیلم «محمد رسولالله» و دیگری روزی که به دلیل فوت ناگهانی آیتالله هاشمی رفسنجانی عزای عمومی اعلام شد و در پی آن سینماها تعطیل شدند. آزاد دل برایمان تعریف کرد که این دو روز از سختترین روزهای بچههای مرکز تلفن بود که مجبور شدند حجم کثیری از بلیتهای خریداریشده را لغو کنند و روز و ساعت آن را تغییر دهند.
دهقانی و آزاد دل از راهاندازی امکان چت آنلاین در سایت گفتند که تازگی به امکانات سایت اضافه شده بود. جالب اینجاست که پس از ایجاد چنین امکانی آنها متوجه شده بودند مخاطبان سینما چه سوالات متنوعی داشتهاند که برای دریافت پاسخ آن تا پیش از این تماس نمیگرفتند. سوالهایی که حتی تا مرحله پیشنهاد انتخاب فیلم هم پیش میرود.
ماجرا از این قرار بود که در این بخش آنچنان همه مشغول کار بودند که یافتن مکانی خلوت برای ادامه گفتوگوها در این شلوغی و هیاهو غیرممکن مینمود. در نهایت محسن دهقانی به همراه محسن آزاد دل برایمان مکانی خلوت مهیا کردند. آزاد دل در پاسخ به این سوال که چه مسئولیتی در سینماتیکت بر عهده دارد گفت: «راستش من در بخش مربوط به تولید محتوای خبری فعالیت میکنم، اما پاسخ به این سوال که هر کس مشخصاً در سینماتیکت چه مسئولیتی بر عهده دارد کار چندان سادهای نیست. چون اینجا بچهها همه در کنار هم کار میکنند و شاید بتوان گفت هر کسی هر کاری که از دستش بربیاید برای مجموعه انجام میدهد.»
این اولین باری نبود که با چنین پاسخی روبهرو میشدیم. همان موقع بود که یادم آمد منصور عمرانی که خود را برنامهریز ارشد شرکت هترا در ساختمان «اندیشه» (پیوست به توضیحات قبلی) معرفی کرد نیز چنین توضیحی داده بود: «ما چون شرکت چندان بزرگی نیستیم تفکیک وظایفی که در شرکتهای خیلی بزرگتر وجود دارد برایمان صدق نمیکند. به همین خاطر است که افراد در اینجا نقشهای متفاوتی ایفا میکنند. از این رو من هم مدیر پروژه هستم و هم سرگروه (Team leader) و هم توسعهدهنده ارشد (Senior developer).»
عمرانی از پیچیدگیهای نرمافزار گیشه سایت به ما میگوید که قابلیتی برای دریافت روزانه اطلاعات از سراسر کشور دارد: «هر ۲۴ ساعت اطلاعات مربوط به فروش فیلمها به دیتابیس مرکزی ما ارسال میشود و تجزیه و تحلیلهای بعدی بر اساس آنها انجام میپذیرد. نکته اینجاست که این برنامه اینگونه طراحی شده که خود سینماها بتوانند برنامهها و ساعتهای اکران مد نظر خود را در آن تعریف کنند. به این ترتیب این احتمال که ما از برنامه اکران فیلمی عقب بمانیم یا در جریان قرار نگیریم وجود نخواهد داشت، چون در نرمافزار گیشه چنین اطلاعاتی از سوی گیشههای سینما تعریف میشود.»
در ساختمان «کار» و اتاق فنی مجموعه بود که یکی از برنامهنویسان ما را با مراحل تعریف یک فیلم توسط گیشه سینما در سایت آشنا کرد و مرحله به مرحله تا پلانبندی سینماها و تعریف قیمت بلیت روزانه فیلمها جلو رفتیم. در این ساختمان بود که با شمایی کلی از فعالیتهای سینماتیکت آشنا شدیم، مکانی که هماکنون به گفته مدیرعاملش نزدیک به ۴۰ درصد از سهم بازار گیشه سینمای ایران را به خود اختصاص داده است. به غیر از آن ۵۰ درصدی که به فروش حضوری اختصاص دارد، ۱۰ درصد دیگر مختص فروش آنلاین فیلمها در سایت اختصاصی خود سینماهاست. سهمی که مهمترین رقیب سینماتیکت به شمار میرود.
ماجرای اعتماد سینماداران، پخشکنندگان و تهیهکنندگان سینما به فروش مکانیزه بلیتهای سینما آنقدر پیچیده و زمانبر بود که راه انداختن نرمافزاری که بتوان از طریق آن به شکلی یکپارچه بلیتهای سالنهای نمایش فیلم را به صورت غیرحضوری و آنلاین به فروش رساند در همان سالهای ابتدایی دهه ۹۰ بیشتر به رویا مینمود. رویایی که نهچندان ناگهانی اما گویی به اجبار زمانه و تغییر ذائقه مردم در بهرهگیری از فضای مجازی باید به تحقق میپیوست و پیوست. ترکیان از اولین گامهای اجرای این نرمافزار در سینماها میگوید: «اولین سینمایی که حاضر شد بخشی از گیشه خود را به صورت آنلاین به فروش بگذارد سینما آزادی بود. راستش مدیریت سینما آزادی در آن زمان به ما اعتماد کرد و همین اعتماد باعث شد این سینما در چنین زمینهای پیشرو باشد. موفقیت سینما آزادی در این عرصه باعث شد سایر سینماها نیز کمکم برای راهاندازی فروش آنلاین به ما رجوع کنند. این شد که ما تصمیم گرفتیم به جای اینکه برویم این کار را برای تکتک سینماها انجام دهیم همه را در یک سایت تجمیع کنیم. بدین ترتیب سینماتیکت به تدریج متولد شد.»
اینطور که از صحبتهای ترکیان برمیآید قانع کردن مدیران سینماها مخصوصاً در شهرستانها آنچنان هم آسان نبوده، زیرا این کار به معنای واگذاری حق فروش بلیت سینما به عنوان شریان حیاتی هر سینمایی به نهادی خارج از گیشه خود سینماست. کاری که نه فقط پیشگامی سینما آزادی که اصولاً رواج خریدهای آنلاین در سایر زمینههای تجاری و فرهنگی نیز در آن بیتاثیر نبود: «در آن سالهای آغازین ما در گفتوگوهایمان به سینماها پیشنهاد میدادیم که چنین نرمافزاری را به رایگان برایشان اجرا کنیم. گذر از این مرحله برای ما خیلی سخت بود، چون کسی حاضر نمیشد فروش گیشه خود را به گروهی خارج از مجموعهاش بسپارد. جالب اینجا بود که آنقدر این مساله برایشان عجیب بود که حتی به صورت رایگان هم حاضر به پذیرش پیشنهاد ما نمیشدند. اما مدیر سینما آزادی اعتماد کرد و فروش گیشهاش را به ما سپرد. فروشی که اول به دست ما میرسید و بعد ما به سینما پرداخت میکردیم. اینگونه شد که بعد از مدتی موفقیت تجربه سینما آزادی و البته شرایط بازار به گونهای پیش رفت که دیگر خود سینماها میآمدند و از ما میخواستند چنین کاری را برایشان انجام دهیم.»
البته نباید از تاثیر حضور نهادهای دولتی نیز در پا گرفتن این ماجرا غافل شد. از همان ابتدا بحث نوسازی سالنهای سینما با حضور موسسه سینما شهر، که یکی از موسسات زیرمجموعه معاونت سینمایی وزارت ارشاد به شمار میرفت، ممکن شد. معاونت سینمایی که از ۱۳۸۸ به این سو با عنوان سازمان سینمایی به فعالیت خود ادامه میدهد کماکان در بحث ساخت و نوسازی سالنهای سینما حضوری جدی دارد. در حوزه مربوط به بلیت مکانیزه نیز این شرکت پیمانکار بخشی از پروژهای به شمار میرود که سازمان سینمایی متولی آن است: «در همان ابتدا، یعنی وقتی بحث یکپارچه کردن سیستم فروش بلیت مطرح بود، اگر سازمانی به غیر از سازمان سینمایی میاندار بود کار به این شکل پیش نمیرفت و جا نمیافتاد. در واقع میشود گفت که ما از نیروی وزارت ارشاد برای نصب این نرمافزار در همه سینماها استفاده میکردیم. به این معنا که مثلاً دریافت کمکهزینه برای تعویض پرده نمایش یا صندلیها از طرف دولت منوط میشد به نصب سیستم مکانیزه فروش بلیت. چرخهای که البته هم به نفع ما بود و هم سینماداران و هم کل سینماها.»
بعد از سینما آزادی پردیس زندگی، بعد از آن سینما استقلال و بعد ایران و سپس یکییکی سالنهای سینما به چرخه فروش آنلاین بلیتهایشان اضافه شدند. اینجا دیگر به تدریج وارد سال ۱۳۹۳ میشدیم که نه تنها ضریب نفوذ اینترنت در ایران افزایش مییافت که نشانههای خروج از رکود برای سینمای ایران نیز احساس میشد. همه اینها در کنار هم موجی پدید آورد که سینماتیکت میتوانست بر فراز آن به حرکت ادامه دهد. شاید نتوان به صراحت از آنلاین شدن امکان خرید بلیت سینما به عنوان دلیل رونق سینمای ایران سخن گفت، اما این امکان که قبل از حضور در سینما به مخاطب حق انتخاب داده میشود، در کنار اَبَرگرایشهایی مثل ساخت و ساز پردیسهای سینمایی و البته ناگفته نماند تنوع نسبی فیلمهای سینمایی در همین دو سه سال اخیر، میتواند از مهمترین دلایل رشد گیشههای سینما به شمار آید. اتفاقاتی که موجب شده تجربه سینما رفتن برای مخاطب امروز به تجربهای مطمئن و دلپذیرتر تبدیل شود. امیر جعفری، مشاور توسعه کسب و کار در مجموعه سینماتیکت، نیز با اشاره به تغییر ذائقه مردم در زمینه خرید میگوید: «سینماتیکت درست وقتی متولد شد که مردم دوست داشتند همه چیز را آنلاین خریداری کنند. به همین خاطر سعی کرد همگام با بازار خود حرکت کند. در سال ۱۳۹۳ فروش کل سینمای ایران ۷۵ میلیارد تومان بود، فروشی که تنها یک سال بعد تقریباً دو برابر شد و به ۱۴۰ میلیارد تومان رسید. در این شرایط شرکت هم چارهای جز هماهنگ کردن خود با بازار جدید نداشت.»
تلاش برای این دستیابی به سرعت شتاب این تغییرات، در ابتدا با تغییر شکل و ماهیت سایت سینماتیکت و در ادامه با راهاندازی اپلیکیشن اندروید و آیاواس آن ادامه یافت. به غیر از اینها اینطور که از صحبتها برمیآید تاسیس کانال تلگرامی سینماتیکت نیز برای اعضای این مجموعه از اهمیت بسیاری برخوردار است، چرا که در پاسخ به بسیاری از سوالات ما را به کانال تلگرام و اتفاقات آن ارجاع میدادند.
حقیقت این است که هرچند سینماتیکت حالا دیگر در حوزه فروش آنلاین بلیت سینما مجموعهای بیرقیب به شمار میرود، اما هنوز در حوزه تولید محتوا و حتی جهتگیری در برابر محتوای موجود با احتیاط و آهسته آهسته قدم برمیدارد و این در حالی است که به نظر میرسد اکنون وقت آن رسیده که از لحاظ محتوایی نیز خطمشی خود را مشخص و جایگاهی برای خود دست و پا کند. از ظاهر امر اینگونه پیداست که جهتگیری محتوایی نه از سایت که از کانال تلگرام مجموعه آغاز شده است. محسن آزاد دل در پاسخ به این دغدغه ما میگوید: «واقعیت این است که از سینماتیکت به عنوان بستری برای فروش آنلاین بلیتهای سینما این انتظار وجود دارد که درباره همه فیلمها یکسان عمل کند و جهتگیری خاصی نداشته باشد. این ماجرا به گونهای است که ما حتی در نوشتن خلاصه داستان فیلمها هم نمیتوانیم دخل و تصرفی داشته باشیم. این خلاصهها معمولاً از طرف خود تهیهکنندگان فیلمها ابلاغ میشود، اما ما در کانال تلگرامی سعی کردیم جهتگیریهای خود را پررنگتر کنیم. اگر به اخباری که در این کانال منتشر میکنیم دقت کنید میبینید که به برخی از فیلمها به شکل پررنگتری پرداخته میشود.»
جالب اینجا بود که ما تا آن زمان از وجود چنین کانالی که اینقدر برای افراد این مجموعه مهم به نظر میرسید اطلاع نداشتیم. همان زمان بود که ما هم عضو کانال شدیم و به همین بهانه از تعداد کاربران آن نیز اطلاع یافتیم. کانال تلگرامی سینماتیکت حدود ۴۷ هزار مخاطب دارد. این رقم در مقایسه با آماری که از کاربران سایت وجود دارد چندان هم زیاد به نظر نمیرسد، چرا که به گفته دهقانی سایت در روزهای عادی بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار کاربر و در روزهای تعطیل یا نیمبهای سینما تا ۳۰۰ هزار کاربر نیز از سایت دیدن میکنند. مقایسه این ارقام نشان میدهد هر چند حضور فعال در یک کانال تلگرامی برای هر مجموعهای حرکتی بهروز به شمار میرود، اما حداقل واقعیت مخاطبان سینماتیکت نشان از این نکته دارد که مدیران مجموعه باید بیش از اینها به سایتی که در واقع پیشانینوشت این مجموعه است اهمیت دهند، اهمیتی که بدون شک هم چهره و هم محتوای سایت را در بر خواهد گرفت. دهقانی که این حرکت با چراغ خاموش را به درونگرایی مدیران مجموعه نسبت میدهد البته از چهره فعلی سایت دفاع میکند و از حساسیتهایی میگوید که بدنه سینمای ایران نسبت به هر تغییری از خود نشان میدهد. وجود این حساسیتهای دست و پاگیر که پیش از این در صحبتهای ترکیان و جعفری نیز بدان اشاره شده بود تا به امروز بزرگترین مانع گسترش بازار سینماتیکت به شمار میرفته است. جعفری درباره شرایط فعلی سینمای ایران و میزان ریسکپذیری آن میگوید: «به هر حال برای اینکه هر تجارتی به تجارت پرسودی تبدیل شود مهمترین قدم پیشبینی آینده بازار است. متاسفانه سینمای ایران به دلایل مختلفی از جمله حضور همهجاحاضر دولت و حساسیتهای بالادستی بازاری پیشبینیناپذیر دارد. اهالی سینما نیز خود بر این جمله معترفاند که زمین سینمای ایران یک سال با پیاز محصول میدهد و سال دیگر با گندم، چون موفقیت در بازار سینمای ایران به هزاران عامل حکومتی و غیرحکومتی مربوط میشود.»
با وجود چنین شرایطی است که جعفری معتقد است سینماتیکت از بازار خودش عقب نبوده و تاکنون توانسته پاسخگوی نیازهای موجود در بازار سینمای ایران باشد و این همان چیزی است که شرایط کنونی سینماتیکت را در مقایسه با شرایط ابتدایی آن در سالهای آغازین دهه ۹۰ بسیار امیدوارکنندهتر جلوه میدهد. به یاد آوردم که ترکیان مدیرعامل مجموعه در ابتدای گفتوگو از سهم بازار این مجموعه در گیشه سینماها میگفت: «فروش چند سال نخستمان اصلاً امیدوارکننده نبود و به نسبت فروش گیشه رقم فروش آنلاین خیلی ناچیز بود. مثلاً ما در هر سانس فقط پنج تا ۱۰ بلیت آنلاین می فروختیم. البته ناگفته نماند که آن اوایل مشکلات فنی هم زیاد داشتیم. به غیر از اینکه سینماها توجیه نبودند و مسئولان گیشه با مردم همکاری نمیکردند، بعضی اوقات انتخاب صندلیها درست انجام نمیشد و مشکلاتی از این قبیل وجود داشت. اما رفتهرفته همه این مشکلات برطرف شد و تمام سینماها نیز به ما اعتماد کردند.»
و البته شاید گسترش همین اعتماد بود که پای تئاترهای عامهپسند را نیز به این سامانه گشود، به گونهای که حالا آیکونهای مربوط به این نمایشها بخش قابل توجهی از فضای سایت را به خود اختصاص داده است. دهقانی در اینباره توضیح داد: «راستش این پیشنهاد از طرف این نمایشها مطرح شد. نمایشهایی که بیشتر در سالنهای سینما اجرا میشدند و حضورشان در سایت سینماتیکت طبیعی بود، اما بعد از مدتی نمایشهایی که در سالنهایی به غیر از سالنهای سینما اجرا میشدند هم به ما پیشنهاد دادند که در این مجموعه حضور داشته باشند. اتفاقاً آمار نشان میدهد فروش خیلی خوبی هم دارند و همین باعث میشود که روزبهروز به تعدادشان افزوده شود.»
از تمام خاطرات و ماجراهایی که بر این گروه گذشته میتوان بر این نکته تاکید کرد که کسب و کار سینماتیکت به دلایلی که به بخشی از آنها اشاره شد از ابتدای سال ۱۳۹۴ است که نهچندان به تدریج که حتی شاید به ناگهان رونق میگیرد. حالا که این مجموعه جانی تازه گرفته است تحت نظر یک مدیرعامل و سه معاونت فعالیت میکند. معاونت فنی که از طرفی مسئولیت کاربران سایت و از سویی گیشه سینماها را بر عهده دارد و به خاطر حساسیتی که دربارهاش وجود دارد نظارت آن بر عهده مدیرعامل مجموعه است و همچنین دو معاونت دیگر یعنی معاونت مالی و معاونت کسب و کار که منشور مدیریتی این مجموعه را کامل میکنند.
جالب اینجاست که در این دو سال سینماتیکت پرچمدار بیرقیب فروش بلیت اینترنتی سینما بوده و این در حالی است که بازار بلیتهای تئاتر و کنسرتهای موسیقی در انحصار یک یا دو سایت نیست و این روزها پلتفرمهای گوناگونی به فروش آنلاین بلیت تئاتر و کنسرت مشغولاند. حال سوال اینجاست که این انحصار برای سینماتیکت از کجا نشأت میگیرد؛ آیا میتوان مشکلی ساختاری برای آن متصور شد یا اینکه بازار نهچندان سودآور سینمای ایران را باید دلیل اصلی آن برشمرد؟ مدیرعامل مجموعه معتقد است پیشگام بودن سینماتیکت در این عرصه مهمترین دلیل ایجاد ناخودآگاه چنین انحصاری است. اما نباید فراموش کرد که سینمای ایران ظرف محدودی دارد با تعداد مشخصی فیلم و سانس و سینما که چندان انعطافپذیر و متنوع به نظر نمیرسد که سر متاع بازارش دعوایی صورت گیرد: «خب، ما به نسبت سایر رقبای موجود در بازار آنقدر زود شروع کردهایم که حالا فاصله بسیار زیادی از آنها داریم. الآن هم پلتفرمهای زیادی هستند که از ما «API » میگیرند و شروع به فروش بلیت سینما میکنند. اما حقیقت این است که بیشتر آنها نه فقط به خاطر خود بلیت سینما که به خاطر جوری جنس بازارشان چنین کاری میکنند. مثلاً میگویند ما سیمکارت میفروشیم، شارژ میفروشیم و حالا در کنارش امکان خرید بلیت سینما را هم برایتان فراهم کردهایم. اما تجربه نشان داده که استقبال چندان زیادی از این پلتفرمها صورت نمیگیرد.»
از صحبتهای آقای مدیرعامل میشد حدس زد که این مجموعه در قبال فروش هر بلیت کارمزد یا سود چندان زیادی دریافت نمیکند. همین رویکرد بود که امکان مقایسه میان سینما با تئاتر و کنسرت موسیقی را پدید آورد. به این معنا که گویی در بازار بلیت آنلاین دو عرصه فوقالذکر به نسبت بلیت سینما سود بیشتری وجود دارد که بازار رقابت در آن پرهیاهوتر است، چیزی که هر چند ترکیان آن را رد نمیکند اما در توضیح میگوید: «البته این نکته را نباید فراموش کرد که سهم بازار ما روزبهروز در حال رشد است. اما واقعیت این است که دست ما برای تغییر کارمزد بسته است، چرا که مقاومت زیادی در بدنه سینما هنوز نسبت به این قضیه وجود دارد و مساله این است که پولی که از بابت قیمت هر بلیت از مخاطب دریافت میشود، به قولی صد صاحب دارد که از تهیهکننده و سرمایهگذار و سینمادار هم گاهی فراتر میرود. به همین دلیل است که بازی کردن با این رقم اصلاً کار راحتی نیست. اگر در رشد این بازار هم کندی احساس میشود طبیعتاً بخشی از آن به خاطر کمبود درآمد است.»
اینطور که معلوم است همه ماجرا به سفره کوچک سینمای ایران بازمیگردد. چیزی که در صحبتهای ترکیان از آن به عنوان ظرف محدود یاد شد شرایطی است که بالقوه میتواند جلوی پیشرفت یک تجارت مستقل را سد کند. به همین علت است که پیدا کردن شریک تجاری برای سینماتیکت تا به امروز کار چندان راحتی نبوده است. واقعیت این است که مسائل جناحی و گروهبندیهای خاص موجود در سینمای ایران باعث میشود مذاکره با هر گروه به معنای پشت کردن به گروه مقابل و بالطبع از دست دادن بخشی از امتیازات وابسته به آنها تلقی شود. شاید به همین دلیل باشد که تازه از سال گذشته سینماتیکت شریک تجاری خود را در مجموعه آپارات پیدا کرده است: «به خاطر مشکلاتی که به بخشی از آنها اشاره کردم سال گذشته یک شریک تجاری گرفتیم که اتفاقاً در مجموعه سینما قرار ندارد. شراکت ما نیز نه تنها به انگیزههای مالی که بیشتر به مسائل فنی مربوط میشود. از آنجا که کار ما به تدریج به حوزه VoD نزدیک میشود، شراکت ما با مجموعه آپارات میتواند بسیار سودمند باشد.»
از ظرفیت محدود سینمای ایران و سخنانی از این دست که بگذریم، در سال جاری سینماتیکت به دنبال راهکارهایی بوده که بتواند سود مورد نظر خود را از این بازار کسب کند. از این رو برنامههایی دارند تا سهم ۴۰ درصدیشان از مجموع فروش سینماهای تهران و شهرستانها را به ۶۰ درصد برسانند. بدون شک این هدفی است که با صورت گرفتن چندین راهکار مشخص به سرانجام خواهد رسید، راهکارهایی که از زبان امیر جعفری مشاور توسعه کسب و کار مجموعه شنیده شد. او بر تلاش مجموعه برای پررنگ کردن فعالیتهای باشگاه مشتریان مجموعه سینماتیکت تاکید کرد و گفت: «ما باید با ارزش افزودهای که برای مشتریان وفادار خود در نظر میگیریم خرید بلیت از سامانه سینماتیکت را برای آنها به اقدامی سودآور تبدیل کنیم. به این معنا که برای مشتری منفعتی در خرید بلیت از سایت ما وجود داشته باشد.»
جعفری به تلاش مجموعه برای ورود به حوزههای غیردیجیتالی هم اشاره کرد. حوزهای که از تولید محتوا تا سینماداری را شامل میشود و هرچند بلندپروازانه به نظر میرسد، اما از گفتههای جعفری پیداست که تا پایان سال جاری عملی خواهد شد: «سینماتیکت به دلیل امکاناتی که در سنجش ذائقه مخاطبان و همچنین شناخت سوژهها و فیلمسازان پرمخاطب دارد میتواند با قدرت بیشتری در عرصه تولید سینمایی حضور پیدا کند. مساله این است که تا چند سال آینده نه تنها دیگر تهیهکننده مستقل در سینمای ایران نخواهیم داشت که شرکتهای VOD از جمله تهیهکنندگان اصلی سینمای ایران به شمار خواهند رفت. به همین دلیل است که بدون شک قدم بعدی سینماتیکت ورود به این عرصه خواهد بود.»
جعفری با اعتماد به نفسی مثالزدنی از آینده سینماتیکت میگفت که نه در سینمایی کوچک و در شهرستانی دورافتاده که در پایتخت و در سالنی بزرگ ورود سینماتیکت به عرصه سینماداری را جشن خواهند گرفت، اعتماد به نفسی که آیندهای روشن و پرسود برای این مجموعه به تصویر میکشید