سایت آموزشی codeinfarsi.org برای کاربران ایرانی تحریم شد
سایت آموزشی codeinfarsi.org hk دیگر در دسترس نیست و بهدلیل قرار گرفتن در سیاستهای تحریمی…
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۱۹ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۲۶ اسفند ۱۴۰۲
وقتی شما شروع به عکاسی میکنید، در نهایت تصمیم با شماست که بخواهید چه مواردی را در تصویر قرار دهید یا آنها را حذف کنید. همچنین، شما میتوانید در مورد نحوه چینش اشیاء در تصویر خود تصمیمگیری کنید. به زبان ساده، ترکیببندی در تصاویر نحوه چیدمان عناصر مختلف در یک عکس را شامل میشود. یک ترکیببندی میتواند از عناصر مختلف یا فقط تعداد کمی از آنها تشکیل شده باشد. یک هنرمند، عناصر مختلف را در یک فریم به نحوی قرار میدهد که عکس برای بیننده جذاب باشد.
احتمالاً برای شما نیز اتفاق افتاده باشد که تصویری را دیده باشید که در مکانی شگفتانگیز گرفته شده باشد. ترکیببندی در واقع همه نکاتی است که به جذابتر شدن یک تصویر کمک میکند. در اغلب موارد، تنها چیزی که باعث میشود یک تصویر عالی به نظر برسد، یادگیری جنبه فنی و ترکیببندی آن است. در ادامه ما به تکنیکهای ترکیببندی که تصویر شما را بهبود میبخشد میپردازیم.
قانون یک سوم اولین و محبوبترین تکنیک ترکیببندی است که در بسیاری از کلاسهای عکاسی به آن پرداخته میشود. برای اجرای قانون یک سوم، باید کادر تصویر خود را به ۹ مستطیل، با ۳ خط به صورت عمودی و ۳ خط در حالت افقی در پایین کادر شروع کنید.
با استفاده از این دستورالعمل، سوژههای اصلی خود را در اطراف مناطقی که خطوط قرار دارند یا جایی که خطوط یکدیگر را قطع میکنند، قرار دهید. این یک تکنیک ترکیببندی مؤثر برای این است که افراد بیشتر از ۳ ثانیه به تصویر شما نگاه کنند.
در این عکس، افق در امتداد یک سوم پایین کادر و بزرگترین و نزدیکترین درختان در امتداد خط به سمت راست قرار گرفته است.
در این تصویر نیز که از میدان شهر قدیمیپراگ است، افق را امتداد یک سوم بالای کادر قرار داده شده است. بیشتر ساختمانها در یک سوم میانی قرار دارند و خود میدان یک سوم پایین قاب را اشغال میکند.
در برخی موارد، قرار دادن سوژه در مرکز کادر واقعاً تصویر جالبی را خلق میکند. صحنههای متقارن برای ترکیببندی مرکزی عالی به نظر میرسند. صحنههای حاوی بازتاب نیز فرصت خوبی را ایجاد میکنند که از تکنیک تقارن در ترکیببندی خود استفاده کنید.
هنگامیکه در تلاش هستید تا یک تصویر متقارن را ایجاد کنید، بسیار مهم است که مطمئن شوید که عناصر موجود در کادر به درستی ردیف شده باشند.
این تصویر که از پل هاپنی در شهر دوبلین است، گزینهای برای نشان دادن استفاده از تکنیک ترکیببندی تقارت در تصویر است. در اغلب موارد، معماری و جادهها سوژههای عالی برای ترکیببندی متمرکز هستند.
قرار دادن مقداری جذابیت به پیش زمینه یک صحنه، یکی از راههای عالی برای افزودن حس عمق دهی به صحنه است. گنجاندن پیش زمینه به کادر یکی از تکنیکهایی است که به صحنه حس سه بعدی بیشتری میبخشد تصویر زیر که از یک آبشار است صخرههای موجود در رودخانه منبعی عالی برای علاقهمندی در پیشزمینه است.
تکنیک فریم در فریم یکی دیگر از تکنیکهای مؤثر برای به تصویر کشیدن عمق در یک صحنه است. برای استفاده از این تکنیک به دنبال عناصری مانند پنجرهها، قوسها یا شاخههای آویزان باشید تا بتوانید صحنه را با آن کادربندی کنید. استفاده از تکنیک فریم در فریم فرصتی عالی است تا از محیط اطراف خود برای ایجاد خلاقیت در ترکیببندی تصویر استفاده کنید.
تصویر بالا که از میدان سنت مارک ونیز گرفته شده است، از طاقنما برای قاببندی کلیسای سنت مارکس و ناقوس در انتهای میدان استفاده شده است.
خطوط پیشرو به هدایت بیننده در یک تصویر کمک میکند و توجه را روی عناصر مهم متمرکز میکند. هر چیزی از مسیرها گرفته تا دیوارها یا الگوها میتوانند به عنوان خطوط پیشرو استفاده شوند. خطوط پیشرو لزوماً نباید خطوط مستقیم باشند. در واقع، خطوط منحنی نیز میتوانند ویژگیهای جالبی را به تصویر ببخشند.
در این تصویر از برج ایفل، از الگوهای سنگ فرش خیابان به عنوان خطوط پیشرو استفاده شده است. خطوط روی زمین چشم بیننده را به سمت برج ایفل هدایت میکنند. همچنین، در این تصویر از تکنیک ترکیببندی تقارن نیز استفاده شده است.
اغلب گفته میشود که مثلثها و موربها تنش پویا را به عکس اضافه میکنند. در این تکنیک با استفاده از مثلثها و خطوط مورب میتوانید یک تنش پویا جذاب ایجاد کنید. خطوط افقی و عمودی نشاندهنده ثبات هستند. اما در مقابل، خطوط مورب نشان از بیثباتی دارند. بنابراین، گنجاندن مثلثها و موربها در عکسها میتوانند به ایجاد حس تنش پویا کمک کنند.
ادغام مثلثها در یک صحنه یک راه مؤثر برای معرفی تنش پویا است. مثلثها میتوانند اشیاء مثلثی شکل واقعی یا مثلثهای ضمنی باشند.
در این تصویر مشاهده میکنید که مثلثها و موربهای زیادی در آن قرار داده شده است. خود پل نیز یک مثلث واقعی است. همچنین، چندین مثلث ضمنی نیز در تصویر وجود دارد. توجه کنید که خطوط پیشرو سمت راست کادر همگی مورب هستند و مثلثهایی را تشکیل میدهند که در نهایت به یک نقطه میرسند.
الگوها در یک تصویر نشان دهنده جذابیت و هماهنگی هستند. الگوها میتواند یک سری قوسهای ساخته شده توسط انسان باشد یا مانند گلبرگهای روی یک گل طبیعی باشد. گنجاندن پترنها و بافتها در تصاویر یک راه عالی برای ایجاد یک ترکیببندی جذاب است.
در این تصویر از الگوی سنگ فرش کف خیابان برای هدایت چشم به سمت ساختمان گنبدی استفاده شده است. خود ساختمان نیز حالت گنبدی دارد.
قانون فرد در دنیای عکاسی نشان میدهد که تعداد سوژهها باید فرد باشد. چنین تصویری جذابتر به نظر میرسد. بر طبق تحقیقات، مغز افراد اعداد فرد را ترجیح میدهند. بنابراین با عکاسی از تصاویری که فرد هستند میتوانید تصاویر جذابی را ایجاد کنید. این تئوری بر این باور است که تعداد زوج عناصر در صحنه حواسپرتی ایجاد میکند، زیرا بیننده نمیداند که توجه خود را روی کدام عنصر متمرکز کند. تعداد فرد عناصر طبیعیتر و راحتتر در چشم دیده میشوند.
تصویر بالا نمونهای از قانون فرد را نشان میدهد. در این تصویر عکاس عمداً صحنه را طوری تنظیم کرده است که شامل سه قوس باشد. چرا که اگر دو قوس بود به خوبی کار نمیکرد و توجه ببینده تقسیم میشد. در این تصویر همچنین از تکنیک ترکیببندی الگوها و فریم در فریم استفاده شده است.
پر کردن کل کادر با سوژه مورد نظر و گذاشتن فضای کم یا خالی در اطراف تصویر مورد نظر میتواند تکنیک مؤثری برای ترکیببندی تصویر باشد. این تکنیک کمک میکند تا بیننده به طور کامل روی سوژه اصلی بدون هیچ گونه حواسپرتی تمرکز کند. همچنین، این گونه تصاویر به بیننده این امکان را میدهد تا جزئیات سوژه را که در عکاسی از راه دور امکان پذیر نیست را کشف کند. پر کردن کل کادر یک تصویر اغلب مستلزم این است که به آن تصویر نزدیک بشوید. در بسیاری از موارد، این تکنیک ترکیببندی تصویر میتواند یک ترکیب جالب ایجاد کند.
تصویر سمت چپ، تصویر یک شیر است و طوری تصویر کل قاب را پر کرده است که لبهی سر و یال او بریده شده است. این تصویر به بیننده اجازه میدهد تا واقعاً روی جزئیاتی مانند چشمها یا بافتهای خز یال متمرکز شود. تصویر سمت راست، کلیسای نوتردام پاریس است. فضای بسیار کمی در اطراف لبههای ساختمان قرار داده شده است. هدف این تصویر نشان داد جزئیات معماری نمای جلویی ساختمان است.
در مورد قبل، به شما گفته شد که پر کردن قاب به عنوان یک ابزار برای ترکیببندی تصویر به خوبی عمل میکند. در اینجا، میخواهیمم به شما بگوییم که حالا برعکس عمل کنید. گذاشتن فضای منفی یا فضای خالی زیاد در اطراف سوژه میتواند بسیار جذاب به نظر برسد و حس سادگی و مینیمالیستی را ایجاد کند. فضای مثبت هر نقطهای است که در آن میتوان موضوع مورد علاقه را پیدا کرد. از طرف دیگر فضای منفی هر چیزی است که فضای مثبت را احاطه کرده است. در این صورت، تصویر به بیننده کمک میکند تا بدون حواسپرتی روی سوژه اصلی تمرکز کند.
سعی کنید فضای خالی را با قانون یک سوم برای ایجاد یک ترکیببندی بهتر هماهنگ کنید. سوژه مورد نظر خود را در یک سوم سمت چپ کادر قرار دهید و یک سوم سمت راست را نسبتاً خالی بگذارید.
تصویر زیر که از مجسمه غول پیکر شیوا خدای هندو در موریس است نمونه خوبی برای استفاده از تکنیک ترکیببندی منفی در تصویر است. در این تصویر فضای زیادی با استفاده از آسمان پر شده است. این تصویر توجه بیننده را به خود تصویر جلب میکند و به موضوع اصلی فضای تنفس میدهد. ترکیب نیز حس سادگی را ایجاد میکند و هیچ چیز پیچیدهای در تصویر وجود ندارد.
ایجاد حس سادگی در یک تصویر میتواند یکی از ابزارهای ترکیببندی قدرتمند برای یک تصویر باشد. این اصطلاح به احتمال زیاد به گوش شما نیز خورده باشد که گفته میشود کمتر، بیشتر است. سادگی اغلب به معنای قرار گرفتن سوژه در یک پسزمینه غیرپیچیده است که تمرکز را از موضوع اصلی منحرف نمیکند. همچنین میتوانید با بزرگنمایی بخشی از سوژه و تمرکز بر روی جزئیات خاص، یک ترکیببندی ساده و مینیمالیستی ایجاد کنید.
در تصویر بالا، بر روی چند قطره آب روی برگ زوم شده است. موضوع بسیار ساده است اما به دلیل سادگی زیبا نیز به نظر میرسد. استفاده از یک لنز ماکرو خوب میتواند ابزار بسیار مفیدی برای ایجاد این نوع تصاویر باشد.
در عکس دوم نیز که تصویر یک درخت در سپیده دم است، از یک پس زمینه ساده و نامرتب برای تمرکز بر روی درخت استفاده شده است. در این تصویر از فضای منفی برای ایجاد حس سادگی و مینیمالیستی استفاد شده است. علاوه بر این، از قانون یک سوم و خطوط پیشرو نیز در ترکیببندی این تصویر استفاده شده است.
تبدیل یک تصویر رنگی به سیاه و سفید یک روش مؤثر برای سادهسازی تصویر است. رنگ به خودی خود میتواند باعث ایجاد حواسپرتی شود و عکاسی سیاه و سفید به بیننده اجازه میدهد تا روی بافتها، نور، سایهها و اشکال موجود درون کادر تمرکز کند. به تصویر زیر که در امتداد ساحل واترفورد ایرلند گرفته شده است دقت کنید.
نور شدید روز به ندرت برای دیدن مناظر طبیعی مفید است. با حذف رنگ اکنون نور شدید به برجسته کردن بافتهای روی درخت، چمن، صخرهها و آسمان کمک میکند. تصویر درخت در برابر آسمان جسورانهتر و ابرهای پراکنده در آسمان چشمگیرتر به نظر میرسند.
تکنیک استفاده از عمق میدان برای جدا کردن سوژه راه بسیار مؤثری برای سادهسازی است. برای محو کردن پس زمینه میتوانید از دیافراگم باز استفاده کنید. این یک تکنیک بسیار پرکاربرد در عکاسی پرتره است. همچنین میتوانید از ساب فریم استفاده کنید یا اینکه سوژه خود را در یک فضای منفی نشان دهید.
در تصویر زیر از گربهای است که درون جعبه پنهان شده است، دیافراگم f/3.5 تنظیم شده است و باعث ایجاد یک پسزمینه بسیار تار شده است. استفاده از این تکنیک باعث تمرکز بر روی گربه شده است چرا که پس زمینه تار اکنون کمتر حواس پرتی ایجاد میکند. این یک تکنیک عالی برای ساده کردن ترکیببندی در تصاویر است.
بیشتر تصاویر از بالا گرفته میشوند. با کمی خلاقیت و پایین آمدن از ارتفاع میتوانید تصاویری پویاتر و جالبتر را تهیه کنید. تصویر زیر که از پایههای برج ایفل گرفته شده است در حالی که دوربین به سمت بالا بود، تصویر برداری شده است. این تصویر همچنین یک پوزیشن عالی برای استفاده از ترکیببندی تقارن به دلیل متقارن بودن سوژه است.
شهرها و طبیعت دارای ساختمانهای بلند یا برجهایی هستند که میتوانید از آنها بالا بروید و از اطراف خود عکس بگیرید. یکی از مشکلات برجهای بلند این است که نمیتوانید آن برج را در تصویر خود قرار دهید. در تصویر زیر که از برج مون پارناس در جنوب شهر پاریس گرفته شده است توانسته است تا زیبایی برج ایفل را بهتر نمایش دهد.
استفاده از رنگ به خودی خود ابزاری است که در اغلب موارد نادیده گرفته میشود. تئوری رنگ ابزاری است که طراحان گرافیک، طراحان مد و طراحان داخلی با آن آشنا هستند. استفاده درست از ترکیببندی رنگ به خوبی میتوانند یکدیگر را تکمیل کنند و از نظر بصری بسیار چشمگیر باشند.
اگر به چرخه رنگ بالا نگاه کنید. میبینید که رنگها به صورت منطقی در قسمتهای دایرهای چیده شدهاند. رنگهایی که در چرخه رنگ مقابل یکدیگر قرار میگیرند به عنوان رنگهای مکمل نامیده میشوند. تصویر زیر که از کاستوم هوس در دوبلین گرفته شده است ترکیب رنگی زیبایی از رنگهای آبی و زرد ایجاد کرده است. رنگهای زرد ساختمان نورانی با زیبایی رنگ آبی آسمان و آب در تضاد است.
قاعده فضا مربوط به جهتی است که سوژهها در تصویر شما روبرو یا به آن سمت حرکت میکنند. برای مثال اگر از یک ماشین در حال حرکت عکس بگیرید، باید فضای بیشتری در قاب جلوی ماشین باشد تا در پشت آن. این معنای این است که فضایی در قاب برای حرکت خودرو وجود دارد. به نمونه تصویر زیر و حرکت قایق توجه کنید.
در این تصویر، قایقی که از سمت چپ به راست در حرکت است، در سمت چپ فریم قرار داده شده است. با دقت در این تصویر میتوان متوجه شد که چگونه فضای بیشتری برای حرکت قایق در جلوی حرکت خود نسبت به پشت آن وجود دارد. بنابراین، به صورت ذهنی میتوان تصور کرد که قایق در حال حرکت در امتداد رودخانه است.
بر طبق یک نظریه که ادعا میکند تصاویر از چپ به راست خوانده میشوند پیشنهاد میشود که هر حرکتی در تصویر از چپ به راست در جریان باشد.
همچنین، از افزودن حرکت به ترکیببندی خود هراس نداشته باشید. اگر در حال گرفتن تصاویر در حال حرکت از سوژه خود هستید شاتر خود را آهسته کنید تا حرکت دونده در حین دویدن در کادر شما ثبت شود.
تصویر زیر از قانون چپ به راست پیروی میکند. زنی که حیوان خانگی را در باغ تویلری پاریس آورده است از سمت چپ به راست کادر راه میرود. این تصویر همچنین از قاعده فضا استفاده میکند. همانطور که مشاهده میکنید فضای خالی که در مقابل زن است بسیار بیشتر از پشت سر اوست. او فضای زیادی برای قدم زدن در تصویر دارد.
یکی از تصمیماتی که در هنگام عکاسی باید آگاهانه بگیرید این است که آیا در ترکیببندی تصویر تعادل را رعایت میکنید یا نه. به عبارت دیگر، تصویر به سمت چپ یا راست متمایل باشد و احساس تنش ایجاد کند؟ یا اینکه وزن آن در هر دو طرف برابر باشد و هماهنگتر به نظر برسد؟
عکاسان حرفهای که به سادگی و تعادل تسلط دارند به طور حتم با اصول ترکیببندی به خوبی آشنا هستند، زیرا میدانند چه چیزی هماهنگ یا چه چیزی تنش در تصویر ایجاد میکند.
در قانون یک سوم ما اغلب سوژه اصلی را در کنار کادر و امتداد یکی از خطوط شبکه عمودی قرار میدهیم. گاهی اوقات این میتواند باعث عدم تعادل در صحنه شود. برای غلبه بر چنین مشکلاتی، میتوانید عکس خود را طوری بسازید که سوژه ثانویه و با اندازه کمتر در طرف دیگر کادر قرار بگیرد. این کار ترکیببندی تصویر را بدون حذف فوکوس از سوژه اصلی متعادل نگه میدارد.
برای بهتر متوجه شدن موضوع میتوانید به تصویر زیر که از تیرک چراغ برق پل الکساندر سوم پاریس گرفته شده است دقت کنید.
عکس زیر نیز در ونیز گرفته شده است. یک تیر چراغ تزئینی در یک سمت است و برج کلیسا در دور دست نیز طرف دیگر کادر را ایجاد کرده است.
Juxtaposition یک ابزار ترکیببندی تصویر بسیار قدرتمند در عکاسی است. Juxtaposition به کنار هم قرار دادن دو یا چند عنصر در یک صحنه اشاره دارد که میتوانند با یکدیگر در تضاد و یا اینکه مکمل یکدیگر باشند. هر دو تکنیک میتواند بسیار خوب عمل کرده و نقش مهمی در تصاویر برای بیان داستان عمل کنند.
در این تصویر، قرار گرفتن ساختمانهای قدیمی لاهه در نیمه پایین قاب و آسمان خراشهای مدرنی که در پشت سر آنها قرار دارد ترکیب زیبایی را به وجود آورده است.
ترکیببندی تصویر مثلث طلایی بسیار شبیه به قانون یک سوم است. با این حال، به جای شبکهای از مستطیل، کادر را با یک خط مورب که از یک گوشه به گوشه دیگر امتداد دارد، تقسیم بندی میکنیم. سپس دو خط دیگر از گوشههای دیگر به خط مورب اضافه میکنیم. همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید، دو خط کوچکتر در یک زاویه قائم نسبت به خط بزرگتر قرار دارند. مسیرهای نور ترافیک کاملاً از خط موربی که از گوشه سمت راست بالا تا گوشه سمت چپ پایین امتداد دارد پیروی میکند. بالای ساختمانهای سمت چپ نزدیک به مورب کوچکتر در سمت چپ است. خط کوچک سمت راست، خط بزرگ در گوشه بالای ساختمانها را ملاقات میکنند.
نسبت طلایی چیست؟ دو کمیت در نسبت طلایی هستند اگر نسبت آنها با نسبت مجموع آنها از دو کمیت برابر باشد. اگر این توضیح گیج کننده است، شاید این قانون ریاضی بتواند به شما کمک کند.
اغلب از قانون نسبت طلایی به نام نسخه کمی پیچیدهتر قانون یک سوم یاد میشود. به جای تقسیم فریم به مستطیلهای مساوی، در عوض مانند شکل بالا به یک سری مربع تقسیمبندی میشوند. که به نام شبکه فی شناخته میشوند. سپس از این مربعها به عنوان راهنمایی برای افزودن مارپیچی که شبیه به پوسته حلزون است استفاده میشود. این مارپیچ به نام سری فیبوناچی شناخته میشود.
شباهتهای قانون یک سوم و مثلثهای طلایی با اضافه کردن چند خط به نمودار واضح تر میشود. نسبت طلایی نیز فریم را به 9 قسمت تقسیم بندی میکند، اگرچه این بار همه آنها به یک اندازه و شکل نیستند.
مواقعی وجود دارد که دوست داریم از پس زمینه شلوغ استفاده کنیم و از پس زمینه، مقدمهای برای بیان موضوع خود فراهم کنیم. در تصویر زیر که تصویر یک گل رز در صومعهای در بخارست است. پس زمینه به اندازهای محو شده که گل رز برجسته بشود. با این حال، هنوز جزئیات کافی برای نشان دادن زمینهای که گل رز در آن گرفته شده است وجود دارد.
در نقطه مقابل سادگی و مینیمالیستی، برخی مواقع مواردی در اطراف کادر وجود دارد که گنجاندن آن در کادر حرفهای زیادی برای گفتن به بیننده دارند. تصویر زیر که از یکی از مناطق دوبلین گرفته شده است پر از شخصیتها و فعالیتهای مختلف است. در عین حال، چشم میتواند به اطراف پرسه بزند و تصاویری از گلها، جزئیات ساختمان و افراد مختلف در حال راه رفتن و خروج از ساختمان را نشان ببیند. در این تصاویر یک موضوع اصلی و محوری وجود ندارد.
یکی از راههای بسیار موثر برای افزودن حس عمق به عکس، گرفتن صحنهای است که حاوی لایههایی از عناصر در فواصل متفاوت از نقطه دید شما باشند. این لایهها به فورگراند، بک گراند و لایه میانی تقسیم شده است.
تصویر زیر از یک کانال در بروژ است. پل در فورگراند، ساختمانهای کنار کانال در لایه میانی قرار دارند. این ساختمانها بیننده را از طریق تصویر به سمت عناصر دورتر هدایت میکنند. در نهایت، برج ناقوس یک کلیسای دور نیز در بک گراند قرار دارد.
گنجاندن مقداری علایق انسانی در یک صحنه میتواند عکس را جذابتر کند. برای مثال در تصویر زیر که عکس پل قدیمی در شهر تاویرا پرتغال است. فردی را مشاهده میکنیم که در حال قدم زدن بر روی این پل است. افراد به تصاویر صحنهای از زندگی را میبخشند و حس مقیاس را به محیط اطراف میبخشند. گاهی اوقات باید کمی صبر کنید و منتظر عبور فرد مناسب شوید و سپس اقدام به فشردن دکمه شاتر کنید.
ایده لحظه قطعی (Decisive Moment) در عکاسی بیشتر با کارهای آنری کارتیه برسون عکاس بزرگ خیابانی مرتبط است. لحظه قطعی در واقع همان لحظهای است که سوژه مورد نظر در حال انجام کاری است. به عنوان مثال، در زمانی که پسری با خوشحالی به بالا میپرد در همان لحظه بر روی دکمه شاتر ضربه بزنید. تصویر زیر که از یک صبح مه آلود در شهر زیبای بروژ بلژیک گرفته شده است. عبور مرد دوچرخه سوار از روی پل در واقع همان لحظه واقعی است.
به گفته عکاس این تصویر، برای گرفتن چنین عکسی 45 دقیقه منتظر مانده بود تا اینکه دید مردی با دوچرخه در حال نزدیک شدن به پل است. منتظر ماندم تا درست روبروی ساختمان رنگ روشنی که در پشت سرش است قرار بگیرد و خودش را برجسته کند و سپس اقدام به گرفتن عکس کردم.
گاهی اوقات استفاده از یک الگو در ترکیببندی شما به معنای شکستن الگو است. برخی از اوقات شکستن برخی از الگوها خود تصاویر جالبی را ایجاد میکند. در این مورد، شکستن الگو میتواند عکس شما را برجسته نشان دهد. در تصویر زیر، شمع قرمز در بین شمعهای وانیلی خودنمایی میکند. همچنین این شمع کمی بلندتر از بقیه شمعها است که این خود نوعی دیگر برای شکستن الگو است. اما در این تصویر نیز دقت کنید که چگونه عکس از قانون یک سوم نیز پیروی میکند.
اغلب میتوان دو یا چند ایده ترکیببندی را در یک تصویر استفاده کرد تا بتوان تصویری جذاب و تأثیرگذار خلق کرد. در تصویر زیر که در بروکسل گرفته شده است ترکیبی از چندین ایده است که در این بخش لازم دیدیم به آنها اشاره کنیم. در این تصویر ترکیببندی متمرکز، تقارن، قانون یک سوم، خطوط پیشرو، قانون شانس، فریم در فریم و نظریه رنگ استفاده شده است.
به خاطر داشتن همه این تکنیکهای ترکیببندی در موقع عکاسی غیرممکن است. با این حال اگر میخواهید عکاسهای جذابی را خلق کنید بهتر است هر بار که به بیرون میروید، از یک یا دو مورد از آنها استفاده کنید.
منبع: petapixel