رئیس نصر کشور: فریلنسرها باید جایگاه حقوقی داشته باشند
رئیس نصر کشور گفت که ما درحال تدوین برخی از سازوکارها برای فریلنسرها هستیم. به…
۱۸ مهر ۱۴۰۳
۳ خرداد ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۴ دقیقه
رکودهای اقتصادی اغلب در زمان نوآوری اتفاق میافتد. شرکتهایی مانند Airbnb و Uber در «رکود بزرگ» شروع شدند. اما آغاز ایجاد کسبوکار به عنوان اولویت مجریان مبنی بر این است که متصدیان در یک گام استارتآپ با مقیاس بیسابقهای تلاش میکنند. موج ناشی از نوآوری ممکن است با نوسان بیشتری قابل مشاهده باشد تا چیزی که ایجادکنندگان کسبوکار طی بحران کووید 19 نشان داده اند. 34 درصد از شرکتهایی که اولویت را به ایجاد شغل دادهاند، هیچ تغییر یا بهبودی در رشد به عنوان نتیجهی کووید 19 تجربه نکردند. فقط 26 درصد از شرکتهایی که راهکارهای رشد سازمانی دیگری را ترجیح دادند، موفق شدهاند.
تنها بخش کوچکی از شرکتها بیشترین رشد را از ایجاد کسبوکار به دست میآورند. از کسبوکارهای موجود با مقیاس بزرگ که در ده سال گذشته ایجاد شد، تنها 66 درصد از آنها با 20 درصد از شرکتهای متصدی به وجود آمدند. شرکتهای پیشرو میگویند این روش رشد به آنها کمک میکند انتظارات متغیر مشتری را برآورده و آنها را در برابر فروپاشی صنعتی و شوکهای اقتصادی محافظت کرده و شکنندگی سازمانی آنها را افزایش دهد.
در عین حال بیشتر شرکتها باید به ثمر نشستن تلاشهای ایجاد کسبوکار خود را ملاحضه کنند. فقط 24 درصد از مشاغل جدید از شرکتهای بزرگ، مشاغلی با مقیاسهای بزرگ وجود دارند، حتی با اینکه گزارشگران میگویند انتظار دارند نرخ موفقیت در آینده بالا رود. کسبوکارهایی که نمیتوانند اقداماتشان را ارتقا دهند، با دامنهای از موانع در برابر موفقیت به دلیل وقت ناکافی و موانع مواجه میشوند که به علت فقدان رهایی عملیاتی از شغل اصلی است. اما دو دلیل زیر بیشتر از سوی ایجادکنندگان کسبوکار کم توفیق ذکر شدهاند.
30 درصد از کسبوکارهای در حال نابودی که نسبت به ایجاد کسبوکار نظر میدهند، فروپاشی ناگهانی در بازار و محیط کسبوکار را به عنوان بزرگترین دلیل خبرهای شغلی بیان کردهاند.
به طور کلی در کسبوکارها، تنها اطمینان از این است که آینده نامعلوم و چالشهای غیرقابل پیشبینی را به بار خواهند آورد که برنامهریزی برای آنها مشکل است.
اما فروپاشی کسبوکار مسئله واقعی نیست، زیرا ناتوانی کسبوکارهای جدید در سازگاری است و هنگام تغییر شرایط به طور موثر اطلاعاتی را به دست میآورند که فرضیات قبلی آنها را به چالش میکشد. هرچند مجریان کسبوکار نمیتوانند ضرورتا پیشگویی کنند که شرکت آنها با چه چالشهایی مواجه خواهد شد، اما میتوانند برای مقابله با آنها آماده شوند. مثلا ما دریافتهایم که ایجادکنندگان موفق کسبوکار، واسطههای یادگیری را جایگزین کردهاند که تکیهگاه بودجه برای پاسخ موثر به عدم اطمینان از شروع هر حرفه جدید بود. این رویکرد از توقف فعالیت در میانهی چرخش بیانتهایی از پذیرشها جلوگیری میکند. ایجادکنندگان کسبوکار موفق علت اهمیت آن را میفهمند، زیرا ممکن است بازارها و مشتریان تغییر کنند. آنها دائما محصولات کسبوکارهای جدید خود، خدمات و مدل کسبوکار خود را آزمایش میکنند تا مشکلات را زود مشخص کنند. در حالی که برای اصلاحات میان دورهای وقت وجود دارد.
مراقبت دقیق از دادههای حقیقی هم احتمال رویارویی با غافلگیری فاجعه بار را کاهش میدهد. دیدهایم که ایجاد کنندگان کسبوکار موفق به سرعت متوقف میشوند اگر بفهمند ارزش مورد انتظار وجود ندارد و روندی برای توقف دارند.
ایجاد کسبوکار به رسیدن مقیاس، نفوذ سودمند و مهمتری در بازار هدف مربوط میشود. ایجادکنندگان کسبوکار کنونی نیمی از احتمال ( 23 درصد) کسبوکار در حال اجرا برای سطح بالا (52 درصد) بودند که راهبردی برای کسب سود مشتریان در یک مقیاس داشته باشند.
شرکتهایی که در نبرد سنجش برنده میشوند، جایی که کسبوکارهای جدید موفق دو سوم از ارزش خود را به وجود میآورند از ابتدا برای سنجش ساخته میشوند. تجربه نشان میدهد یکی از چیزهایی که درست تمرکز روی مقیاس خرید از طریق معاملات بدون سود یا رسانههای اجتماعی پوشش دهند، تبلیغات را ایجاد میکنند. آنها متوجه میشوند که مشتری سودمند چیست و منابعی را سرمایهگذاری میکنند تا به آن سابقه خاص برسند. شاید مهمترین و آشکار ترین چیزی که ممکن است به نظر برسد، هدف خود را برای مقیاس از همان ابتدا با جهتی روشن برای جذب مشتریان جدید با هزینهای که اجازهی رشد سودمند ارائه میدهد را به وجود میآورد.