۹ آبان ۱۴۰۳
گذار از انحصار در راهبری اینترنت
چند سالی است که موضوع راهبری اینترنت - و آنچه بسیاری در جوامع فارسیزبان به علت کلمه دوم عبارت Internet Governance آن را به اشتباه حاکمیت یا حکمرانی اینترنت مینامند - به یکی از علایق شخصی من برای مطالعه و دنبال کردن تبدیل شده است. یکی از موارد اختلاف در بحث راهبری اینترنت که همیشه در نشستها و همایشهای مرتبط با این موضوع مانند نشستهای دورهای ICANN، کارگروههای Internet Society و حتی در بین سازمانهایی که بیشتر وجهه فنی آنها پررنگ است، مانند IETF، مورد بحث قرار گرفته، انتخاب نحوه مدیریت و نظارت بر اینترنت در سطح کلان و توسط کشورها بوده است. به طور کلی دو رویکرد در این خصوص محل بحث و گفتوگوست: رویکردی که دولتها را در رأس تصمیمگیری قرار میدهد و به اصطلاح روشی از بالا به پایین است؛ این رویکرد امروزه در بین کشورهای مختلف بیشتر مخالف دارد تا موافق و کشورهای معدودی کماکان اصرار بر پیادهسازی این مدل دارند. رویکرد دوم که اتفاق نظری جهانی بر آن وجود دارد و بیشتر کشورهای دنیا و سازمانهای مرتبط با اینترنت علاقهمند به پیادهسازی این مدل هستند مدل چندذینفعی یا Multistakeholderism است. این مدل که سازمانهای بزرگی چون ICANN و IETF تلاش کردهاند در ساختار داخلی خود نیز از مفاهیم آن استفاده کنند بر چند اصل اساسی استوار است: زیرساخت باز و شفاف، نهادهای نظارتی غیرمتمرکز و فرایندهای مشارکتی باز که همگان را شامل میشود. ساختارهای غیرمتمرکز، توزیعشده و شفاف برای نظارت و اداره اینترنت علاوه بر اینکه از فساد احتمالی در تمرکز قدرت در یک نهاد جلوگیری میکنند میتوانند امکان مشارکت طیف وسیعی از اشخاص و سازمانهای مرتبط با آن را نیز فراهم کنند. در یک ساختار چندذینفعی کاربران نهایی (به عنوان استفادهکنندگان اینترنت)، گروههای فنی، گروههای دانشگاهی، گروههای حقوقی و غیره به عنوان ذینفعان موجود همگی طی تعامل با یکدیگر و سعی در بهتر کردن...