نماینده سازمان بورس: صورتهای مالی تپسی باید حسابرسی ویژه شود
نماینده سازمان بورس، طی تماس تلفنی در جلسه پرسش و پاسخ سهامدارن تپسی اعلام کرد…
۱۷ آذر ۱۴۰۴
۱۷ آذر ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۳ دقیقه

در حالی که تاسیس یک استارتآپ همیشه در فرهنگ سیلیکونولی نماد اعتبار و جاهطلبی بوده است، تغییر مسیر شرکتهای بحران زده همیشه با نگاه منفی همراه شده است. با این حال هوش مصنوعی در سالهای اخیر چنان مدلهای کسبوکارها متحول کرده است که طبق گزارشی از نیویورک تایمز شاهد شکلگیری پدیده تازهای به نام «تاسیس دوباره» در بزرگترین مرکز فناوری جهان هستیم. براساس این مفهوم، مدیران فناوری شرکتهای قدیمی خود را این بار بهعنوان استارتآپهای هوش مصنوعی معرفی میکنند.
به گزارش پیوست، شرکتی به نام Airtable در ماه ژوئن اعلام کرد وارد یک لحظه «تاسیس دوباره» شده است. این شرکت در بازتاسیس خود به جای ادغام قابلیتهای هوش مصنوعی در محصولات پیشین، تمام محصول خود را با محوریت هوش مصنوعی بازطراحی کرد و مدل قیمتگذاری خود را نیز تغییر داد.
چند ماه بعد هم پلتفرم کاریابی Handshake مدل کسبوکار تازهای را معرفی کرد که شامل بهکارگیری پیمانکاران برای تولید داده جهت فروش به شرکتهای سازنده مدلهای زبانی بزرگ است. این شرکت نیز تغییر جدید خود را «تاسیس دوباره» نامیده است.
در نوامبر، مدیرعامل جدید شرکت Opendoor به سرمایهگذاران گفت این شرکت «بهعنوان یک شرکت نرمافزاری و هوش مصنوعی از نو تاسیس میشود.» هر دو شرکت Handshake و Opendoor همزمان با اعلام این تغییرات به تعدیل نیرو نیز پرداختند که نشان میدهد این بازتاسیس تنها به یک تغییر برند منجر نمیشود و بازآرایی عمیق سازمانی را به دنبال دارد.
هاوی لیو، مدیرعامل Airtable، در این رابطه میگوید که تیمش با توجه به این دوره گذار طولانی به درمورد استفاده از اصطلاح «بازراهاندازی» یا «تحول» مردد بود و در نهایت از عبارت «تاسیس دوباره» استفاده شد زیرا حس و اثر این مرحله شبیه روزهای آغازین شرکت است؛ تصمیمهایی که آینده یک دهه شرکت را شکل میدهند.
به گفته او، تغییر مسیر در سیلیکونولی در واقع برداشتی مشابه با یک اشتباه را القا میکند که «تاسیس دوباره» یا «بازتاسیس» القاکننده یک آینده نو است.
در Handshake، مدیر بازاریابی شرکت این مفهوم را بازگشت «فرهنگ استارتآپی» به یک شرکت جاافتاده تعریف میکند؛ حالتی که گرچه برای کارکنان و جامعه تکنولوژی جذابیت دارد اما در عین حال امکان ایجاد هیجان روزهای اولیه را بدون ریسکهای یک استارتآپ واقعی فراهم میکند.
اما براساس این بازسازی شدت و نحوه کار نیز تغییر میکند. این شرکت در روند بازسازی خود و همزمان با اعلام بازتاسیس، کارکنان را موظف کرد تا هفتهای پنج روز در دفتر حاضر شوند و مدیران انتظار «ساعات کاری و سرعت بالا» را مطرح کردند که درست شبیه به اولین روزهای بنیانگذاری یک استارتآپ است.
در واقع این روند، تنها نوسازی نیست بلکه همانطور که جان ایواتا از مدرسه مدیریت ییل توضیح میدهد، نوعی بازنگری در شالوده شرکت است. او میگوید: «هوش مصنوعی بسیاری از مدیرعاملها را وادار میکند تا به یک سری سوالات حیاتی پاسخ دهند. اینکه ما واقعا در چه کسبوکاری هستیم؟»
بازتاسیس و بازتعریف شرکت فرصتی است تا مدیران و رهبران شرکت بتوانند به این پرسش پاسخ دهندو ماموریت شرکت بر اساس فناوریهای جدید تغییر دهند.
اما این استراتژی با یک شرط مهم همراه است که تنها یک بار جواب میدهد. کاترین کلی از Handshake توضیح میدهد که اگر قرار باشد کارکنان و بازار این تغییر را باور کنند، شرکت باید همهچیز را جدی و عمیق پیش ببرد، «چون فقط یکبار امکان خلق چنین فرصتی وجود دارد.»
بازتاسیس اکنون به یکی از واژههای محبوب مدیران تبدیل شده است؛ ابزاری برای خروج از بحران، تزریق انرژی تازه و اتصال دوباره به موج اصلی صنعت فناوری که بدون شک هوش مصنوعی است. اما پرسش این است که آیا این موج تازه، شرکتها را واقعا احیا و بازتعریف میکند و یا تنها تغییری پر زرقوبرق از همان چرخشهای پرخطر قدیمی است.