skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

ایران‌پاس زیر ذره‌بین حکمرانی داده یکپارچه‌سازی احراز هویت؛ فرصت بزرگ، ریسک بزرگ‌تر

۲۹ مرداد ۱۴۰۴

زمان مطالعه : ۵ دقیقه

ایران‌پاس قرار است «درگاه واحد احراز هویت دیجیتال» کشور باشد؛ مسیری که از یک‌سو وعده دسترسی سریع‌تر و امن‌تر به خدمات دولتی را می‌دهد و از سوی دیگر خطر تمرکز بیش از حد داده‌های هویتی را پیش روی شهروندان می‌گذارد. در حالی که سامانه‌هایی مثل شاهکار، هدا و امتا سال‌هاست در این عرصه فعالند و بخش خصوصی نیز با سرویس‌های eKYC جایگاه خود را تثبیت کرده، پرسش اصلی این است: ایران‌پاس قرار است مکمل این اکوسیستم باشد یا رقیب تازه‌ای که همه چیز را از نو تعریف می‌کند؟

به گزارش پیوست، ایران‌پاس قرار است به‌ عنوان درگاه واحد احراز هویت دیجیتال، مسیر شهروندان برای ورود به خدمات دولتی را کوتاه‌‌‌تر و ساده‌‌تر کند. فلسفه وجودی این اپلیکیشن حذف ثبت‌نام‌های تکراری و جایگزینی تبادل «اسناد الکترونیکی معتبر» به‌جای داده خام است؛ به‌گونه‌ای که با اتصال مستقیم به مراجع هویتی و ثبتی مانند ثبت‌احوال، ثبت‌اسناد و سامانه نشانی قانونی، امکان راستی‌آزمایی فوری مدارک فراهم شود.

این تصویر در نگاه اول جذاب است. یک اپلیکیشن، یک ورود، و دسترسی به طیف وسیعی از خدمات دولتی؛ تجربه‌ای که می‌تواند هزینه‌های تراکنش برای دولت و مردم را کاهش دهد، جعل اسناد و کاغذبازی را به حاشیه ببرد و فرآیندهای پیچیده اداری را تسریع کند. احتمالا چنین رویکردی در صورت اجرای درست می‌تواند پراکندگی بانک‌های هویتی دستگاه‌ها را نیز کاهش دهد و به یک هم‌راستاسازی مقرراتی در سطح ملی بینجامد.

تمرکز داده‌ها نقطه شکست

اما همه چیز در همین نقطه تمام نمی‌شود. درست همان‌طور که یکپارچگی تجربه کاربری، فرصت بزرگ ایران‌پاس است، همان تمرکز داده‌ها می‌تواند به تک‌نقطه شکست ملی بدل شود. اگر اسناد و اطلاعات حساس هویتی همه مردم در یک درگاه انباشته شود، دامنه اثر هر اختلال یا رخنه امنیتی دیگر محدود به یک سازمان یا دستگاه نخواهد بود، بلکه ابعاد ملی پیدا می‌کند. از سوی دیگر، در غیاب سیاست‌های سخت‌گیرانه برای حداقلی‌سازی داده، تفکیک منطقی و کنترل دسترسی، اتصال میان‌سازمانی می‌تواند به معنای افزایش امکان رصدپذیری و پروفایلینگ شهروندان باشد. وابستگی زیرساختی نیز تهدیدی جدی است؛ چرا که هر توقف یا افت کیفیت در مرجع احراز هویت به شکل دومینویی بر خدمات متصل تاثیر می‌گذارد. ریسک زیست‌سنجی هم جای خود دارد: از خطاهای زنده‌سنجی گرفته تا ذخیره‌سازی ناایمن قالب‌های بیومتریک و استثناهای فنی که به راحتی می‌تواند اعتماد عمومی را از بین ببرد.

تجربه نشان داده برای جلوگیری از چنین پیامدهایی، ممیزی امنیتی مستقل، آزمون نفوذ توسط اشخاص ثالث و بازبینی کدهای حساس پیش از توسعه در مقیاس ملی ضروری است. همچنین ارزیابی عمومی اثرات حریم خصوصی (PIA) باید چرخه عمر داده، مکان‌مندی ذخیره‌سازی و منطق تصمیم‌گیری الگوریتمی را شفاف کند. تفکیک نقش‌ها در حکمرانی داده نیز اهمیت حیاتی دارد: مرجع هویت باید همچنان ثبت‌احوال و سامانه‌های پایه باشند و ایران‌پاس صرفاً درگاه کاربر باقی بماند. تنها در این صورت می‌توان از تمرکز غیرضروری داده جلوگیری کرد. در کنار این موارد، حقوق کاربران باید جدی گرفته شود؛ از حق دسترسی و حذف داده گرفته تا اعلان رخدادها و سیاست‌های حریم خصوصی قابل فهم.

جایگاه ایران‌پاس کجاست؟

مساله دیگر جایگاه ایران‌پاس در میان اکوسیستم پرشمار سامانه‌های هویتی کشور است. پیش از این نیز سامانه‌هایی چون شاهکار، هدا، امتا و سماوا هر کدام در حوزه‌ای از احراز هویت نقش‌آفرینی کرده‌اند. در کنار آنها، بخش خصوصی با راهکارهای eKYC برای بانک‌ها، کارگزاری‌ها و کسب‌وکارهای مالی بخشی از بار نوآوری را به دوش کشیده است. شرکت‌هایی در حوزه فین‌تک و ارائه‌دهندگان خدمات احراز هویت دیجیتال طی سال‌های اخیر موفق شده‌اند سرویس‌هایی مقیاس‌پذیر و متنوع عرضه کنند. پرسش جدی اینجاست که ایران‌پاس در این اکوسیستم چه می‌خواهد بشود؟ آیا قرار است مکمل و هماهنگ‌کننده باشد یا جایگزین و رقیب؟ پاسخ به این پرسش برای اعتماد بخش خصوصی و تداوم سرمایه‌گذاری در این صنعت حیاتی است. اگر قرار باشد با یک تصمیم متمرکز همه بازیگران پیشین به حاشیه رانده شوند، نه‌تنها فرصت هم‌افزایی از دست می‌رود بلکه دوباره‌کاری و تضاد منافع نیز بر پیچیدگی حکمرانی داده خواهد افزود.

از منظر فنی هم ایران‌پاس بدون معماری با حداقل اعتماد قابل اتکا نخواهد بود. استفاده از توکن‌های کوتاه‌عمر، تفکیک کلید برای هر سرویس، پرهیز از شناسه‌های پایدار، ذخیره‌سازی محلی اسناد با امکان استعلام برخط و جلوگیری از نگهداری دائم نسخه‌های کامل در سرور از الزامات جدی است. همچنین پشتیبانی از چند تامین‌کننده هویت و تعریف سطوح اطمینان متفاوت می‌تواند تاب‌آوری سامانه را بالا ببرد. در حوزه بیومتریک نیز رعایت استانداردهای سختگیرانه، از جمله Liveness Detection و بهره‌گیری از محیط‌های امن سخت‌افزاری (TEE/SE)، باید در دستور کار باشد تا اعتماد عمومی حفظ شود.

ایران‌پاس اگر بخواهد آینده احراز هویت دیجیتال کشور را رقم بزند، نمی‌تواند بی‌اعتنا به جایگاه بخش خصوصی و تجربه سامانه‌های موجود باشد. این اپلیکیشن باید در لایه تجربه کاربر بماند و نقش هماهنگ‌کننده و مکمل را ایفا کند، نه آنکه مرجعیت هویت را به‌طور کامل در اختیار بگیرد. انتشار دوره‌ای شاخص‌هایی مانند دسترس‌پذیری، میانگین زمان رفع اختلال، نرخ خطای احراز و درصد پذیرش یا رد نادرست می‌تواند به شفافیت و پاسخگویی کمک کند. همچنین مشارکت بخش خصوصی با استانداردهای باز و نظارت سختگیرانه باید بخشی از حکمرانی ایران‌پاس باشد تا هم منافع شهروندان حفظ شود و هم اکوسیستم هویت دیجیتال کشور پویا بماند.

ایران‌پاس می‌تواند موتور محرک یکپارچه‌سازی احراز هویت و تسهیل دسترسی به خدمات دولت باشد، اما موفقیت پایدار آن تنها در گرو یک قرارداد اجتماعی-فنی است؛ قراردادی که بر پایه ممیزی امنیتی مستقل، ارزیابی عمومی اثرات حریم خصوصی، تفکیک روشن نقش‌ها، حداقلی‌سازی داده و شفافیت دائمی در برابر شهروند شکل می‌گیرد. در غیر این صورت، فرصتی که امروز با ایران‌پاس در دسترس است به ریسکی بزرگ در حکمرانی داده تبدیل خواهد شد.

https://pvst.ir/m2p

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو